در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | احمد محمدتبریزی درباره نمایش هتلی ها: ...من دوستی داشتم به نام حمید توسلی که سرباز بود و یک شب که دورهم بودی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:00:44
...من دوستی داشتم به نام حمید توسلی که سرباز بود و یک شب که دورهم بودیم بابت یک اتفاق همه ما به او خندیدیم و او هفته بعد شهید شد. یک نوار آورده بود و می‌گفت خواننده‌اش آهنگ را دوبار دوبار خوانده است. آنقدر شفاف و سلامت بود که نمی‌دانست به صدا اکو داده‌اند. آدم احساس می‌کرد او پرنده است و جاذبه روی او اثر ندارد. هیچی نداشت و پدرش با گاری سر خیابان چایی می‌فروخت. یک خانه خیلی محقر کوچولو داشتند که احساس می‌کردی قصر است. چون خودشان احساس کمبود نمی‌کردند. من آن دیالوگ درباره حمید را با عمق وجودم می‌گویم. احساس می‌کردی حمید جز اینی که هست هیچی از خدا نمی‌خواهد. این بزرگی می‌خواهد. آن شب ما به حمید ‌خندیدیم و حمید هم پا به پای ما خندید. حتی از خودش دفاع نمی‌کرد و نگذاشت حال ما خراب شود. وقتی رفت و شهید شد حال ما بد شد. چقدر بد است آدمها قدر چیزهایی که دارند را دیر می‌فهمند...

حمیدرضا آذرنگ از "هتلی‌ها" می‌گوید:
http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/09/01/923735
چه خاطره ی عالی ای بود!
۰۲ آذر ۱۳۹۴
همچین حسی رو من هم به داداشم(برادر همسرم) داشتم...شفافیت او هم مثال زدنی بود.روح هردوی آنها شاد
۰۴ آذر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید