در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهری شاهی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:04:34
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایشنامه تک‌پرده‌ای «شب‌به‌خیر جناب کُنت» نوشته اکبر رادی و به کارگردانیِ امیرحسین گلشنی که این‌روزها بر صحنه است، در این سال‌ها بیش از هر نمایش دیگری از او رنگ صحنه به خود دیده است. اجرای میکائیل شهرستانی در سال 85 به‌یادماندنی‌ترین آنها بوده است. متن اثر بیش از هرچیز متکی بر فضایی مرگ‌آلود است که بافتی ناتورئالیستی دارد و در پایان به سوررئال می‌گراید.
اما اجرای کار که اولین تجربه حرفه‌ایِ کارگردانش محسوب می‌شود چشمگیر و شایسته تقدیر است. بازی‌های روان توأم با ادای صحیح کلمات (که در اجراهای دیگر آثار استاد کمتر شاهد بوده ایم)، حداقل پِرت زمانی و مکانی، انتخاب متناسب سالن اجرا و پرهیز از اغراق در بازی زوج سالخورده، نمایشی موفق را رقم زده که تماشای آن را به دوستان توصیه می‌کنم.
بازیها خیلی خوب بودند بدون اغراق و خوووووب :) آقای پیرزاده آقای آقاپور و خانم برخورداری راحت و طبیعی بازی کردند
۱۰ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک درام درجه ۱ ایرانی و عاری از ژانگولر و آتراکسیون و عوامفریبی . ایکاش آثاری از این دست بیشتر و بیشتر بر صحنه های تئاتر ما بدرخشند. «سعادت لرزان...» مرا به یاد مرگ در پائیز و ارثیۀ ایرانی انداخت و احتشام تئاتر ایران را برایم مجسم ساخت.
سپیده، وحیدسمیعیان و امیر مسعود این را خواندند
محمدرضا اشراقی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش هفت پرده که از تلفیق چند اثر نمایشی استاد رادی هست به نظر من کار جالبی بود. خصوصا تحولی که در برخورد با جنس مونث میشود. در پرده اول با دختر به مانند موجودی فاقد شخصیت فردی برخورد میشود که در تمام مراحل شخصی دیگر برای او تعیین تکلیف خواهد کرد. اما در پرده آخر مرد در برابر یک زن زانو می زند. اما کاش در بروشور کار نوشته میشد که تمام دیالوگهای آقای شهرستانی در نقش اکبر رادی کاملا بر مبنای واقع است و مثلا منظور از رضا که مکالمه تلفنی ست رضای براهنی است و...
به هر ترتیب این خوانش تازه که به نظر من میتوانست انتخاب صحنه های بهتر داشته باشد کاری جالب و دیدنی بود.
چه نکته زیبایی از کار رو در مورد اون تحول بیان کردید.
و ممنون که گفتید منظور از رضا چه کسی بوده، برام سوال شده بود.
اشاره به شاهین سرکیسیان و تئاتر ملی هم خیلی برام دوست داشتنی بود.
۲۹ آبان ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

به بهانه ‌ی توقیف نمایش تانگوی تخم مرغ داغ

ما تئاتر را پنهانی شروع کردیم. پنهانی در خانه شاهین سرکیسیان تمرین کردیم. آرزوی او اجرای یک نمایش خوب بود. تا اینکه روزنه‌ی آبی را برای تمرین دست گرفت ولی اجرایش را ندید. وقتی مرد توی تابوتش توی گورستان ارامنه کتاب روزنه ی آبی را گذاشتند. او خیلی خوشحال بود که در قلمرو نمایشنامه نویسی فضاهای جدیدی دارد باز می شود...به هر حال شیخ ما، استاد ما ، نگاه صمیمانه ای به رادی داشت. وقتی هم که مرد تنها چیزی که برد نمایشنامه ی رادی بود. به نظر من آن لحظه یکی از زیباترین لحظه های زندگی یک نویسنده می تواند باشد که نصیب رادی شد.
جعفر والی

خوبی؟روبه راهی؟
۲۰ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به لغت تناقض اشاره کردید و به نظرم شخصیت پردازی دقیقا همین است! تناقض رفتار انسانها ( از 1% تا 99%) .
چیزی که شما به عنوان ایراد می پندارید به نظر من درست نقطه ارزشمند این نمایشنامه است چرا که اگر غیر از این بود شخصیت ها به تیپ نزدیک میشدند (مانند شریفی نیا ) یا دیگرانی که اگر قرار است یک صفت رذیله داشته باشند ( مثلا ریا ) کلا در همه جنبه ها ادم رذلی به تصویر کشیده می شوند. (اسمشان هم حتما کورش یا داریوش یا ساسان خواهد بود!)
یکی از مفاهیم این نمایشنامه در این است که به مخاطب نشان میدهد انسان ممکن است بددهن و ناسزاگو باشد(انیس) ولی ذاتا خوش قلب باشد یا به قول یکی از دوستان مناعت طبع داشته باشد .
ممکن است ظاهر ساز و مزور باشد(موسی) اما فرزندش را که به بیراهه رفته(محسن) دوست بدارد .
ممکن است شریف و فداکار باشد(حسین) اما بعضا خرافاتی هم باشد و چنین فرض کند که در اثر نارضایتی مادرش است که پیشرفت نمیکند و چشمش اسیب دیده
ممکن است اسمش حسن باشد اما فاسد باشد . (همین نکته ساده در سینما و تلوزیون کشورمان در سالیان گذشته وجود نداشته ... دیدن ادامه ›› است !)

تفاوت دیگری که ریاکاری غلو شده شریفی نیا و شخصیت پردازی حاج موسی دارند این است که شریفی نیا خودش میداند که دارد ریا میکند اما موسی به خودش هم کلک زده و واقعا و حقیقتا فکر میکند که دین یعنی همین .... تا اینکه در پایان درام ترک میخورد و باورش سست میشود.







-طبق اطلاعاتی که داستان به ما می ده, حسین 26 سالشه چون 5 سال از محسن سال سوم دانشگاه بزرگتره,خونه هم که مال حسین پس درخت چنار به اون بزرگی رو موسی کی کاشته طبق اطلاعاتی که من دارم حداقل 10 سال وقت لازم تا به اون اندازه برسه پس یعنی "حسین وقتی 16 ساله بوده خونه خریده؟!!! یعنی از شکم مادر کار و شروع کرده؟!!

اون چنار اهمیت داره چون انگار یه نماده.موسی میگه: "درختی که با دستهای خودم کاشتم چه طور از ریشه درش بیارم".شاید مثل عقاید و رفتار ... دیدن ادامه ›› هامونه که خودمون شکلش میدیم و بعدها باعث آزار و برای تغییر دیر میشه میشه .

-یا اینکه چرا دو پسر موسی با چند سال کار کردن خونه دار شدن ولی خود موسی محضر دار با حاقل 40 سال کار کردن خونه نداره,آدم ولخرجی که نبوده با همسر دومش هم که خیلی وقت نیست ازدواج کرده که ما بگیم هزینهاش بالا بوده.پیشنهاد زندگی تو مسجد دقیقا بخاطر همینه که خودش خونه نداره.یعنی نویسنده این بلا رو سر "موسی" آورده.

به این میگم رئالیسم زورکی!

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
دیدگاه متعصبانه بت سازی است..... و فکر می کنم هر ایرانی اهل اندیشه ای به داشته های سرزمینی اش میبالد...اساسا فکر می کنم بحثتون مع الفارغ بود،،،
،،، دوست داشتم پاسختون رو درباره تغییر نگاهی که در طی یک هفته داشتید بدونم......هفته پیش شخصیتهای روی صحنه رو تیپ میدونستین بیشتر الان خلافش رو به نظرم میگید؟
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
من تشکر میکنم از خانم شاهی که تو این مدتی که نظراتمون رو ابراز کردیم منو متهم به "سوتی گرفتن" نکردن.

اعتقادم اینه که تیوال مکان مناسبی جهت اظهار نظر در مورد کالا های فرهنگی,در جهت اگاه شدن هنرمندان و در نهایت بهبود کیفی آثار هنری است.
اگه کسی نظر مخالفش رو بدون توهین بیان کرد که دشمن ما نیست.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تم کار مذمت تزویر و فروریختن سنن و اختلاف طرز تفکر نسلهاست و این مضامین نه تنها الان کهنه نیستند بلکه در اینده هم کهنه نخواهند شد. با وجود پیشرفت علم و تکنولوژی و افزایش سطح سواد و اگاهی هنوز هم در همه جای کشور و حتی در برخی مناطق تهران شاهد همین مسائل هستیم . مخاطبانی که عقیده دارند تم کار کهنه است ایا در زندگی خود و اطرافیانشان چنین وقایعی را نمیبینند ؟ ایا روزنامه نمیخوانند؟
از این گذشته ایا تصور میکنند با گنجاندن المانهایی مثل کامپیوتر و موبایل و فلش مموری 64 گیگ و .... کار بروز میشود ؟ پس به این ترتیب تکلیف سعدی وحافظ و مولوی و فردوسی چه میشود و شکسپیر و اونیل و چخوف و ویلیامز و میلر و البی و .... را ایا باید فراموش کنیم ؟
مگر نمایشنامه هملت در مورد چیست ؟
نمایشنامه اتوبوسی بنام هوس در مورد چیست ؟
باغ آلبالو در مورد چیست ؟
نکته دیگر این که جنبه های مختلفی در نمایش وجود داد که مضمون فقط یکی از انهاست. زبان نمایشنامه از مهمترین عناصر کار است که عموما از ان غفلت میشود. گویش تهرانی خالص (نه فارسی) که الان تقریبا از بین رفته به بهترین نحو در نمایشنامه تانگوی تخم مرغ داغ و خانمچه و مهتابی و ارثیه ایرانی مکتوب ... دیدن ادامه ›› شده و به عنوان یک میراث در حافظه علاقمندان به فرهنگ باقی میماند.
در مورد افراط در گفتن کلمات رکیک قبلا نظرم را گفتم. اما رکاکت هنگامیکه جزئی از شخصیت پردازی باشد میتواند بجا و درست باشد. مثلا یک لات را در نظر بگیرید که کلمات استریل مصرف کند خب قطعا باور پذیر نخواهد بود . بر عکسش هم صادق است.
در گرایش های ادبیات گرانقدر فارسی زیرشاخه ای وجود دارد بنام ادبیات عامیانه و در ادبیات عامیانه ناسزا نقش مهمی دارد . چه ما بدمان بیاید چه خوشمان بیاید.. پرچمداران این حیطه در شکلهای مختلف کار کرده اند:
تحقیقات : دهخدا و هدایت
داستان : هدایت و چوبک
و در نمایشنامه : رادی خلج



پ.ن. خوشبختانه فایل اینترنتی نمایشنامه ارثیه ایرانی (ورسیون دیگری از تانگوی تخم مرغ داغ) موجود است و علاقمندان میتوانند دانلود کنند این اجرا مربوط به 35 سال قبل است. لینک دانلودش رو یادم نیست اما با یک جستجوی ساده در گوگل مثلا با کلمات ارثیه ایرانی رادی میشه پیدا کرد.




لینک ارثیه ایرانى رو میشه بزارین لطفن؟
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

با توجه به اینکه من هم متن را خواندم هم اجرا را دیدم چند نکته به ذهنم رسید که توجه به آنها شاید مفید باشد.
1- شخصیت و سرنوشت حسن (برادر بزرگتر) برغم آنکه در نمایشنامه در هاله ای از ابهام قرار دارد اما چند جا کدهایی داده میشود که ما دریابیم فرزند ناخلف موسی بوده و میخواسته ره صد ساله را یک شبه طی کند و لذا در الهیه ی شمیران خانه ای خریده و آنجا را تبدیل به عیاش خانه کرده و مورد نفرین والدین خود قرار گرفته و درنهایت هم به طرز مشکوک و عجیبی مرده یا کشته شده و حالاموسی در مورد او تجاهل میکند چون آن را لکه ننگی برای خود می داند. در اجرا این ماجرا بعلت حذف بعضی قسمت ها نامفهوم و گنگ مطرح می شود.
2- محسن (برادر کوچکتر ) در اجرا جوانی انگل صفت و بی کار و سیگاری نشان داده می شود که جهیزیه خواهر خود را می شکند و عربده می کشد .بدون اینکه مخاطب دریابد درد او چیست و فقط در یکجا اشاره می کند که چون از کوکو و آش بدش می آید با خانواده ناسازگار است . در حالیکه در متن پیچیدگی شخصیت محسن ترسیم و تحلیل می شود و خواننده او را نه فردی انگل و ولگرد بلکه یک روشنفکر واقعی از نوع جوانان روشنفکر جوان دهه 40 شمسی می یابد که علت یاغی گری و تلخ اندیشی اش در نفرت از فریبکاری و سنت های غلط و دروغ و فرهنگ ستیزی پدرش است و صرفا یک دانشجوی سیگاری و شرابخوار نیست.
3- مادر (با بازی فرزانه کابلی) در نمایشنامه زنی کدبانو خانواده دوست و پیرو مذهب معرفی می شود که البته در اجرا تاحدودی به این موارد پرداخته ... دیدن ادامه ›› می شود اما به قدری در بکاربردن ناسزا افراط می کند و فریاد میکشد که سایر جنبه های شخصیتی او تحت الشعاع قرار می گیرد.
4- اقای جلوه در نمایشنامه فردی جدی و محجوب است ولی در اجرا (با بازی فردوس کاویانی) او عملا تبدیل به یک دلقک شده که خنده دار نیست و تنها لودگی می کند و نه چیز دیگر.
5- قیصر (زن آقا بالا / پریسا مقتدی) در متن زنی لوند است که از 14 سالگی به ازدواج مردی مسن و غشی در آمده و هرگز احساس خوشبختی نکرده و سروگوشش می جنبد و در واقع خواننده او را زنی مظلوم و بیچاره می بیند که نمی شود او را 100% مقصر دانست. اما در اجرا او یک ... به نمایش در می آید و کاملا تک بعدی در نظر گرفته می شود.
6- آقا بالا در متن مردی غشی و ناتوان و کمی شیرین است اما در اجرا مافنگی و خلوضع نشان داده می شود.
7- بیشترین تطابق بین شخصیت های نمایشنامه و اجرا را در مورد حسین (امین زندگانی) و موسی (علی نصیریان) شاهد هستیم و بازی آنها بیشتر به دل می نشیند چون شخصیتند و نه تیپ. یعنی میتوان با آنها همذات پنداری کرد. مثلا درخصوص شخصیت پدر با وجود اینکه او پسرش محسن را به باد ناسزا میگیرد اما در صحنه بعد حسین را نصیحت می کند که به محسن پناه بدهد. یعنی رفتارش فراز و نشیب دارد و بد مطلق نیست.

به نظر من یکی از معایب این اجرا اصرار در تبدیل شخصیت های نمایشنامه به تیپ در اجرا بوده و این درحالی است که مخاطب امروز به این راحتی ها با تیپ همراه نمی شود چون پذیرش تیپ احتیاج به خوشبینی و ساده اندیشی دارد و مردم امروز دنیا فاقد این خوشبینی و ساده اندیشی هستند .
ممنون از نوشته خیلی خوبتون! واقعا جواب خیلی از سوالام رو گرفتم :)
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳
خانم شاهی عزیز با سپاس از مطلب جالب شما
من متاسفانه متن این اثر رو نه در کتاب فروشی ها و نه در اینترنت پیدا نکردم
اگر به متن دسترسی دارید ممنون میشم به من هم منبع رو معرفی کنید
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
مقایسه اتون بین متن و اجرا را مفید میدانم........
بحثم صرفا اجرای آقای مرزبانه......فکر میکنم تیپ سازی در نمایش موج میزنه و بعضی از تماشاچی ها رو پس میزنه..... تماشاگرانی که دست بر قضا در طبقه بندی فاشیستی که برای طیف مخاطبینی که احتمال زیاد از کار خوششون نمی اد هم قرار نمی گیرند........
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظر من این 4 طیف از مخاطبان از دیدن این کار (به احتمال فراوان و نه 100%) لذت نمیبرند

1- کسانیکه منتظرند یک نمایش تزئینی و توریستی و بی دغدغه ببینند (مانند کارهای آقای غریب پور و خانم صابری)
2- کسانی که عادت کردند به سریال های مفلوک تلویزیون و ماهواره با ادبیات فقیر 200 کلمه ای
3- تماشاگرهایی که بیشتر ادای تئاتری بودن درمیاورند تااینکه تئاتری باشند و چه بسا حتی یک نمایشنامه نخوانده باشند اما از برشت تا خلج رو بنحو یکسانی میکوبند و کلی گویی میکنند که گیر نیفتند این افراد فقط در یک حالت از کاری بدگویی نمیکنند : موقعی که از آن کار هیچ چیز نفهمند
4- افرادی که منتظرند تا نیش و کنایه های سیاسی باب طبع روز را روی صحنه شاهد باشند و کف بزنند و ... دیدن ادامه ›› سوت بکشند .



و این اصلا و ابدا به این معنی نیست که هرکس لذت نبرد الزاما از یکی از این 4 طیف است.
و باز اصلا به این معنا نیست که هر کس فرهیخته باشد از کار لذت میبرد.
من در پیرامون خودم بررسی کردم و دیدم مخاطبانی که سبک کارهای رئال و انتقادی و دغدغه مند و چالش برانگیز رادی با اجرای مرزبان رو نمیپسندند عموما یکی از این ویژگیها را دارند.

ضمنا اظهار نظر برخی از دوستان برام تامل برانگیزه که خودشون بسادگی بسیاری از ارزش ها رو با حربه آزادی بیان لگدکوب میکنند ولی به محض اینکه حرفی یا انتقادی برخلاف میلشان میخوانند یا میشنوند جیغ و داد به راه میندازند و منادی احترام به نظر همگان و.... میشوند به این میگویند یک بام و دو هوا




مریم، سینا نادری فرد، بهرنگ و الهه این را خواندند
nima jahanbin، روزبه نبی پور و sima shojaee این را دوست دارند
سلام
جسارتا فکر نمیکنید طیف بندی شما خیلی کلی و ناقصه؟
با توجه به بار منفی هر سه طیفی که شما معرفی کردید یعنی هر کسی از این کار خوشش نیاد از درک هنری پایینی بر خورداره!!
هر چند نظر شما است و محترم اما اگه اینجوری نسخه کلی برای همه نپیچیم بهتر نیست؟
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
اقاى امیرى عزیز،این چه برداشت عجولانه و بى ربطى هست که از کامنت هاى من کردین؟ من یه عمره دارم از دوستانم و اطرافیانم خواهش میکنم که قضاوت نکنین،برچسب نزنین،، بعد خودم بیام و بقول شما بگم "هر کى ازین کار خوشش نیاد بره مشرق..."،. اگه کمى تامل میکردین و روى دکمه بیشتر بخوانین کلیک میکردین، من اولا از خانم شاهى بخاطر دسته بندى مخالفان انتقاد کردم و بعد تاکید کردم که افراد زیادى رو میشناسم که بشدت تاتر شناس هستن و ازین کار خوششون نیومده و سلیقشون هم کاملا محترم هست و در کامنت بعد حرفم این بود که کسانى که وجود ناسزاها و فحش ها براشون ازار دهنده بوده( و این کاملا متفاوت هست از فقر ادبیات که نظر شماست و فارغ از درستى یا نادرستیش،یه متن میتونه غنى باشه و سرشار از الفاظ رکیک هم باشه و فقیر باشه و بشدت پاستوریزه، پس چرا شما خودتون رو مخاطب من فرض کردین ،من نمیدونم!) و دوست دارن در نمایش هایى که میبینن حرفاى بد نشنفن، یکى از راههاش اینه که بدیدن نمایشهایى برن که سایتهاى ارزشی توصیه میکنن(و درین جا اشاره به نام اون سایتا صرفا بخاطر جهت گیریهاى فرهنگیشون و اینکه اونها هم بشدت ناراضین از نمایشهایی که درشون ناسزا یا شوخی جنسی باشه و اعتراضاشون گاها مث قضیه خشکسالى و دروغ دردسر ساز میشه و درین بحث تاترى جهت گیریهاى سیاسی اونها رو لحاظ نکردم چ اگه چنان قصدى داشتم به اسم کیهان که عملا به یه صفت (نه از نوع خوبش) اشاره میکردم،،،،مفصل توضیح دادم تا رفع سوتفاهم شده باشه، موفق و شاد باشین با احترام
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
خانم مهری شاهی طرز تفکر صحیحی ندارید.اصلاح بفرمایید.
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من هنوز این نمایش رو ندیدیدم، اما با خواندن نظرات چند نکته به نظرم می رسد:
1. موضوعات تمام داستانها، نمایشنامه ها.، فیلم ها و... تکراری هستند چرا که زندگی بشر در نوع خود تکراری ست و موضوعاتی مرتبط با صفات انسانی هم به طبع تکراری، چیزی که در دنیای امروز هنر اهمیت دارد چگونه گفتن است. تقریبا محتوای آثار مشابه هستند اما فرم بیانی اهمیت دارد.بنابراین این موضوع فی نفسه هیچ ایرادی به کار وارد نمیکند.
2. الفاظ رکیک، فکر میکنم دوستانی که مخاطب تاتر هستند لابد سری هم به ادبیات زده اند و کیست که مثنوی را تا به حال باز نکرده باشد و اهل فرهنگ و هنر و ادب باشد. این نوع الفاظ در ادبیات و هنر چیزی عجیب و غریب نیست که از کره ماه آمده باشد.
3. مملکتی صاحب فرهنگ و هنر میشود که قدر و اهمیت دوره های قبلی خودش را بداند. در خارج از ایران برای چنین نویسنده هایی هم رده استاد رادی موزه میسازند و میدان میزنند و چه و چه و کارهایی و قدر دانی ما از فرهنگ آفرینان کشورمان بدین شکل است که سرسری ترین نظرات غیر کارشناسی را بدون فکر و تامل بر زبان برانیم و فکر کنیم که این ما هستیم که مرکز جهانیم. نخیر هروقت به میان گود آمدیم و قلم به دست گرفتیم و خاک صحنه خوردیم آن وقت این طور به راحتی اظهار نظر سردستی کنیم و زحمت چند ماهه یک تیم را با یک جمله کوتاه به زیر سوال ببریم.
قصه هنر و مخاطب واقعی آن این بیت است:
من این حروف نوشتم چنان که غیرندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
با عرض خسته نباشید به تمام عوامل اللخصوص استاد مرزبان و نصریان این کار هم مثل هر اثر دیگر مخاطبان واقعی خود را دارد.
بسیار عالى گفتین یه ابر لایک تقدیم کیکنم با احترام
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
جسارتا منم فکر میکنم قبل از دیدن نمایش، نمیشه عقیده خیلی درستی داشت.
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
با احترام به نظر شما اما لطفن تا نمایش رو ندیدین نقش وکیل مدافع رو بازی نکنین
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید