در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال امیر علی هدایتی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:05:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام خانم ملک زاده
امکانش هست نمایش تا روز جمعه 28 آبان تمدید بشه.چون من تهران زندگی نمی کنم و خیلی دوست دارم این نمایشو ببینم.
محمد لهاک این را خواند
سلام آقای هدایتی... متاسفانه خیر. برنامه ی شش ماه ی موج نو چون از ابتدا بسته شده امکان تمدید اجرا وجود نداره.
۲۱ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آنتیگنه .....

این دومین نمایشی بود که از این گروه (مدرسه سه نقطه) دیدم. سال گذشته نمایش زیبای (با معیار های خودم) "زندگی انسان" و دو روز قبل "آنتیگنه" که از هر دو مخصو صا "زندگی انسان" لذت بردم.

شیوه روایت رو دوست داشتم. در آغاز به یکباره تماشاگر در معرض حجم زیادی از دیالوگ, اسامی و .... قرار می گیرند . این اطلاعات ناقص بمرور در طول نمایش رمز گشایی می شن که این روند با در هم ریختگی زمان و رئالیسم جادویی و کمی المانهای اکسپرسیونیستی همراه می شه.

کار اکثر بازیگرها, که همگی از هنرآموزان "سه نقطه" هستند خیلی خوب بود . به نظر من هر دو نمایش در به چالش کشیدن بازیگر از نظر فن ... دیدن ادامه ›› بیان,فرم و آمادگی بدن و ....... موفق بوده اند.

از نکات منفی نمایش می تونم به پایان مبهم نمایشنامه و بی معنی بودن آویزان کردن کارگر قصابی در جهت ربطش به افسانه تبای و برادر آنتیگونه.

در آخر از مدیریت محترم خواهش می کنم, بجای نیمکت در چایگاه تماشاگرها از صندلی استفاده کنید چون گمان می کنم اصلی ترین هدف هنرهای نمایشی سرگرمی و لذت بردنه. پای بنده هنگام خروج از سالن بین نیمکت ها گیر افتاد و نزدیک بود با صورت به زمین بخورم.
عمو فرهاد قصه ها و مرضیه زهری این را خواندند
علی عبدالرحیم این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تلاش در جهت رشد و توسعه تئاتر قابل تقدیره اما به عقیده من "خانه نمایش آو" , نامناسب ترین مکان برای تماشای تئاتر است. مهمترین اهداف هنرهای نمایشی , ابتدا سرگرم کردن سپس به تفکر واداشتن تماشاگر است.بنده چندی پیش (برای اولین و آخرین بار ) برای تماشای نمایشی به این مکان رفتم و در حالی که زانوهای نفر پشت سری تو کمرم بود و من هم به دلیل مذکور قادر به جابه جا کردن پاهای خود نبودم , نمایش را (با مشقت) تماشا کردم. حالا بگذریم از بوی نا و صحنه و امکانات نور پردازی نامناسب آن.
سیامک قلی زاده و گلشن قربانیان این را خواندند
فرزاد حریری و علی عبدالرحیم این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سیستم گرون هلم:


1. نمایشنامه , ساختار قوی و محکمی داره. در حقیقت با یک طنز سیاه یا گروتسک مواجهیم که پازل گونه , شما به دنبال خودش می کشه و پر از لحظات غافلگیر کننده است و پایان شوکه کننده ای داره. از طرفی , هم سرگرم کننده است , هم معنادار . کارگردانی و اجرای بازیگران در جهت فضا سازی و انتقال مفهوم قابل تقدیره. ما که کارمندیم , مفهوم نمایش رو خیلی خوب درک می کنیم.
سیستم کاپیتالیستی که صرفا دنبال بهره کشی و سوء استفاده از نیاز دیگران, البته با شیوه های متمدنانه است و در این مسیر , انسان و کلا اخلاقیات براش اهمیت نداره و از طرف دیگه, آدمهایی که محتاج بودنشون, دلیلی است برای له کردن بقیه و زیر پا گذاشتن ... دیدن ادامه ›› وجدان.

2. از آقای جلالی به خاطر تلاش در جهت اجرای کار های نو و در ورطه تکرار نیافتادن (مثل بعضی از هنرمندان) , تشکر میکنم.

3. خانم فیاض و آقای جلالی , ای کاش! این نمایش تو ایرانشهر اجرا می شد. قصد بی احترامی ندارم, ولی من معتقدم, کالای هنری باید به اهلش عرضه بشه. خیلی راحت می شد اینو فهمید که اغلب تماشاگران , حرفه ای نبودن و قبول بفرمایید حضور کودکان 4 تا 5 ساله در سالن که در حین نمایش بلند بلند با والدینشون صحبت می کنن و صدای هیس هیس دیگران و زنگ موبایلها , محیط مناسبی برای تماشاگران حرفه ای تر نیست.
آوا فیاض این را خواند
علی اصغر شیرازیان، بهرنگ، علی عبدالرحیم و سارا قائمی این را دوست دارند
آوا فیاض (avafayyaz)
آقای هدایتی ممنونم از نظرات و حضورتون.

در ازتباط با انتخاب سالن باید بگم واقعا خیلی انتخابی نیست! بلکه "هر چی جور بشه" است...

اما از بابت اینکه مردم عام کم کم با تئاترهای به جز گلریز ارتباط بگیرن و شاید ما بانی بشیم به شخصه ناراحت نیستم
۰۷ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درستکارترین قاتل دنیا:

ازنظر من,

کمبود امکانات+انگیزه فراوان+جوانی مساوی شده با خلاقیت وحشتناک!!!!

این خلاقیت از قبل شروع نمایش آغاز شد.زمانی که آقایی با کت و شلوار مشکی , کراوات روشن (شبیه پوستر) و یک نقاب , با حرکاتی آرام و مرموز تو پیاده رو مشغول تبلیغ برای ... دیدن ادامه ›› نمایش بود.

نمایش در خلق فضای اکسپرسیونیستی از طریق کنتراست شدید و افکتهای صوتی بسیار موفق بوده به نظرم ایده استفاده از قفسه های مشبک خیلی جالب بود گاهی اوقات سایه قاتل کاملا داخل قفسه ها محبوس می شد. .خلق کاراکترهای فرعی از طریق سایه ها خیلی خلاقانه بود.

در مورد تم نمایش, نکته ای که به نظر خیلی جالب بود تضاد رفتاری قاتله, نویسنده بزرگ رو دوست داره ولی می کشتش. مثل سرباز فیلم "غلاف تمام فلزی " که روی کلاهش نوشته ای مبنی بر صلح دوستیه در حالی که داره آدم می کشه. این نکته در مورد نام نمایش هم صدق می کنه, درستکار و قاتل بودن , جمع اضداد!!!

به آقای نصیری برای اجرای همزمان نورپردازی و بازیگری روی صحنه تبریک میگم.

سپاس از درج نظراتتون...
و ممنون از لطف و حمایتتون...
۱۴ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمی دونم که طرح پوستر با محتوای اثر همخوانی داره یانه

ولی به نظرم خیلی جالبه!!
نیلوفر ثانی، حسین ایرجی و کیمیا TAV این را خواندند
امین میرزاباقری این را دوست دارد
بله همخوانی داره ...درگفتگوی آوای تیوال باکارگردان این اثر توضیح محتوای کار داده شده
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
روم به دیوار شبیه آبریزگاست!
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خانم کاوه

هر کس که نگاه مخالف شما داشت الزاما سطحی نگر و "پاپ کورن" بدست نیست....

یادم میاد,زمانی که تلوزیون دو کانال بیشتر نداشت, تا قصه شب گوش نمی کردم,نمی خوابیدم. جمعه ها هم قصه ظهر جمعه رو از دست نمی دادم.همین اقای مرزبان, برنامه ای به نام "ما می توانیم" داشتند(که خیلی دوست داشتم) که در واقع آموزش تئاتر به بچه ها بود. بعد از اون سالها هم عشق و علاقه ام به نمایش تا حالا ادامه پیدا کرده. بنده شخصا برای آثار هنری و هنرمند ها احترام زیادی قائلم و بارها تو سینما و تئاتر با اون دسته اشخاصی که ذکر کردید, بحثم شده.

تمام نکاتی که شما ذکر کردید ما هم متوجه شدیم.مسئله استفاده از قالب و شخصیتهای تکرای تو آثار آقای رادی و تعصب آقای مرزبان( با تجربه فراوان ... دیدن ادامه ›› و ارزشمندش )در اجرای متون(حتی) ضعیف تره ایشونه.

مسئله قدیمی بودن متن (همونطور که قبلا هم ذکر کردم) مطرح نیست. "شکسپیر" در "هملت" , "شاه لیر", "تاجر ونیزی" و .... مفاهیم ارزشمند رو بدون شخصیتها وقالب تکراری و با شخصیت پردازی های دقیق عرضه می کنه.
محمد شجاعی و Someone این را خواندند
رامتین بختیاری این را دوست دارد
منظور شما از قالب تکراری در اثار رادی چیست ؟
چهارچوب خانواده ؟
اگر اینچنین است که با این منطق میتوانیم بگوییم قالب اثار چخوف هم تکراری است چون اکثرا به زندگی ادمهای تازه بدوران رسیده و خرده بورژوا میپردازد. شکسپیر هم قالب کارهایش تکراری است چون تقریبا همه اثارش در قصر و میان شاهزادگان و درباریان میگذرد. ساعدی هم قالبش تکراری است چون بیشتر اثارش در روستاهای خیالی مانند بیل و ورزیل میگذرد .یضایی هم قالب اثارش تکراری است چون بیشتر اثارش بر اساس اسطوره های کهن نوشته شده اند .خلج هم تکراری است چون بیشترین اثارش در پاتوقهای جنوب شهر میگذرد ... دیدن ادامه ›› و ....
اگر منظورتان از قالب تکراری چیز دیگری است لطفا دقیقتر بفرمائید .چون با توصیفات کلی همه چیز را میشود به همه کس نسبت داد .

جدا از اینکه نظر شما چه باشد به نظرم هنر رادی در این است که اتفاقا از روزمره ترین موضوعات زندگی درام میسازد بجای اینکه ادمهای عجیب و غریب را در کرات دیگر و قرون گذشته و اینده مجسم کند .از طرف دیگر به یأس فلسفی هم دچار نیست که ادم هایش در خلأ و بی زمان و بی مکان باشند



۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
1- ابتدا باید بگم که یکی از مشکلات تو جامعه ما اینه که همیشه دنبال تقدس بخشیدن و بزرگ کردن آدمها هستیم به شکلی که دیگه خودمون هم می ترسیم بهشون نقدی وارد کنیم( مثلا لقب استاد دادن به هر کسی , خیلی باب شده) ولی بنده سعی کردها م تحت تاثیر جو وجود قرار نگیرم.

2- وقتی هنرمندی بعنوان رئالیست شناخته میشه و دغدغه ی پرداختن به مسائل و مشکلات جامعشو , باید المانهای موجود تو کارهاش, تا حد امکان ما به ازای خودشونو تو جامعه داشته باشن.این مسئله در مورد آثار تاریخی و اساطیری صدق نمی کنه. چون ما اطلاع دقیقی ازشون نداریم.

3- "مسعود کیمیایی" یه زمان جریان ساز شد و خیلی طرفدار داشت اما الان تو سالن اونو هو می کنن(که خیلی زشته) چرا؟ چون اون زمان تماشاگر ... دیدن ادامه ›› المانها و شخصیتهای کارهاشو لمس می کرد ولی الان دیگه اونها رو دور و برش نمی بینه ,باهاشون ارتباط برقرار نمی کنه.درسته که خصائل انسانی تغییر نمی کنه ولی مناسبات بین آدمها دائم در حال تغییره.

4- کارهای "غلام حسین ساعدی" ارزشمنده ولی اونها تو دهه 70 میلادی که تمایلات چپی تو ذنبا و جامعه ایران رو به افزایش بود, خیلی طرفدار داشت و لی اجرای مجدد مثلا "گاو" الان دیگه جواب نمی ده .اولا بخاطر اینکه مناسبات در روستاها دیگه مثل گذشته نیست و ثانیا به جهت استفاده زیاد از این قالب در سینما,تلویزیون و تئاتر , بد جور کلیشه شده. اگه همزمان "گاو" و "مکبث" رو صحنه باشن,کدومشون تماشاگر بیشتری خواهند داشت؟ برخی آثار هنری قدیمی الان فقط از نظر تاریخ و سوابق هنر یه مملکت ارزش دارن.

ضمنا آقای بیضایی متخصص اسطوره شناسیه ولی تمام کارهاش اسطوره ای نیست.

5- کارهای "آقای رادی" بیشتر تو دهه های 50 و 60 شمسی می گذره. "تیپهایی" مثل زنهای مظلوم و تو سری خور که عرضه تغییر در وضعیت موجودشون رو ندارن و لا جرم باید تن به خیلی چیزها بدن مثل دو نقشی که خانم "فرزانه کابلی" در نمایشهای "شب روی سنگ فرش خیس" و "تانگوی...." داشته اند.خوب مردهای زنباره غیر مذهبی و مذهبی هم غالبا وجود دارن تا پیاز داغ مظلومیت رو زیاد کنن.یا "تیپ"مرد متعبد و موجه بازاری ریاکار که "آقای شریفی نیا" تو سینما بعنوان سمبلش شناخته میشن.
به فرمایش شما همیشه یه شخصیت مرموز (من میگم مجهول الهویه ) هم هست (که فقط باشه) مثل "حامد" در "شب روی سنگ فرش خیس" که جالبه,از پنجره وارد میشه و بخش اصلی تراژدی داستان رو هم این موجود مرموز رقم می زنه. من به این میگم ترازدی تحمیلی!!

حداقل من دیگه با این تیپ ها (نه شخصیتها) بدلیل کلیشه شدن برخی و عدم ( یا کاهش عددی) ما به ازای خارجی برخی دیگر (مخصوصا در مورد خانم ها) در جامعه ارتباط لازم رو برقرار نمیکنم. خانمها الان در امور سیاسی مشارکت فعال دارند, تحصیلکرده تر از مردها شدن و دیگه نمی ایستن تا شوهر انشون بهشون زور بگن....

من مشکلی با زبان و گویش قدیم تهران و یا استفاده از الفاظ رکیک ندارم.اما برخی از هنرمندان از شیرینی این نوع گویش جهت پوشاندن نقایص کار استفاد ه می کنن. در نمایش "تانگو..." بجای پرداختن بیشتر به شخصیتهای و رفع تناقضهای داستان ( که قبلا اشاره کردم) ,صحنه فحش دادن "عزیز" به "قیصر" طولانی تر میشه!

6.باز هم توجه شما رو جلب می کنم به نمایش "هم هوایی" که ( البته در مورد "شهلا" انتقاداتی بهش دارم) کاری رئاله . چرا اینقدر مورد اقبال واقع شده؟ آیا داره از آدمهای عجیب و غریب , در کرات دیگر و قرون گذشته و اینده حرف می زنه ؟ غیر از اینه که تماشاگر المانها و شخصیتهاشو لمس و درک میکنه؟
یا "شکلک" که به شکلی زیبا و خلاقانه , حال و گذشته رو پیوند میده.

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هم هوایی رو دوست داشتم....

آدمهایی که تلاش می کنن تا با زندگی "هم هوا" بشن ولی نمیشه , نمیذارن.....

- حقیقتا از بازی "الهام کردا" حیرت کردم, "ستاره "هم درخشید.سارا بهرامی هم خوب بود ولی مثل دو نفر دیگه خودشو رها نکرده بود.به نظرم اومد که, داستان زندگیشو کمی یکنواخت تعریف می کنه.

- گمان میکنم نوع نور پردازی کمی باعث یکنواختی شده بود.افکتهای صوتی و موسیقی در خدمت فضا سازی و القا حس مورد نظر خیلی ... دیدن ادامه ›› خوب جواب داده.

- آشپزخونه ای که سه قسمت شده ولی بهم ربط داره.شاید به این معنی که: درسته که زندگی ها شون جداست ولی درد مشترکی دارند.پر بودن و خالی شدنش در انتهای نمایش با مفهوم بود.

- تم داستان در مورد مصائب زنان این سرزمینه که پرداختن بهش خیلی ارزشمنده. ولی با نظر برخی دوستان راجع به عدم بی طرفی نویسنده نسبت به شخصیتها موافقم مخصوصا در مورد "شهلا".
انگار نویسنده تلاش کرده که اونو بی گناه جلوه بده.به یاد بیارید زمانی که میگه ناصر ازم خواست تا برم خونه ظفر و باهاش زندگی کنم(نقل به مضمون) یعنی مجبورش کرده؟!! در مورد ارتکاب به قتل هم, هنوز ابهام وجود داره.به دوستان توصیه می کنم فیلم مستند "کارت قرمز" خانم مهناز افضلی رو در این ارتباط ببینن. اتفاقا به نظر من باید جای "شهلا" به همسر "ناصر محمدخانی " می پرداختند چون اون هم از طرف "شهلا" و هم از طرف همسرش مورد ظلم واقع شد و مظلومانه بقتل رسید.
manimoon، آذرنوش و الهه این را خواندند
آی سان، مهدی میزانی، مونا، سحر بهروزیان و معصومیان این را دوست دارند
ب نظر من پرداختن ب شهلا درست بود زیرا قربانی اصلی او بود ی زن با ضربه چاقو نمیمیره بلکه وقتی از بین میره که به عشقش بی توجهی بشه وقتی میمیره که همه ی احساسش زیر پای یک مرد له بشه و در واقع ناصر سالها قبل شهلا را کشته بود وقتی که پیش چشمانش از زن دیگری سخن میگفت وقتی که سرگرم زندگی خودش شده بود شهلا را فراموش کرده بود اما در همه آنسالها این شهلا بود که صمیمانه عاشقش بود...
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
امیر علی هدایتی:

جسارتا تا زن نباشی نمی تونی صحبت خانم پهلوانی رو درک کنی ... نگاه یه زن به مردش از زمین تا آسمون با نگاه یه مرد فرق داره ... بد و خوبش نمی کنما فقط می گم متفاوته
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
به نظر من بازی خانم بهرامی هم عالی بود فقط احساس میکنم اون دو شخصیت دیگه زندگیشون یه جورایی ملموس تره و اینطور میشه که مخاطب ارتباط بهتری با اونا پیدا میکنهواسه همینه که باهاش اشک میریزه و باحرفاش به هیجان میاد وگرنه خانم بهرامی توی اجرای این نقش چیزی کم نگذاشت.
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خانم شاهی

بنده منظورم تم داستان نبود و اینو خوب می دونم که داستانی نیست که تا به حال روایت نشده باشه چون خصائل انسانی مثل دروغ,ریا,تکبر و...... همیشه بین انسانها پابرجا بوده اند. این نحوه روایت که تفاوت بوجود میاره.

مسئله من اصرار بر استفاده مکرر از قالب های کلیشه ایست.چرا همیشه تزویر و ریا باید در غالب حاجی بازاری های متعبد بیان بشه و اونهم در سطح باقی بمونه. آیا بقیه اقشار جامعه پزشک,کارمند,راننده و ...... همین های که هر روز با هاشون سر وکار داریم ریا نمی کنن,دروغ نمیگن؟!! یا چقدر نشون دادن پیرمردهایی که چند همسر دارند و باز هم قانع نمی شن؟! من نمی گم نیست ولی چقدر باید از این تیپ ها یا قالب های تکراری استفاده ... دیدن ادامه ›› کنیم.

توی کارهای آقای رادی کارکترهای مذکور تقریبا همیشه تکرار میشه. به نقش آقای کاویانی حداقل در دو نمایش شب روی سنگ فرش خیس و نمایش اخیر توجه کنید.

تو کارهای بزرگانی مثل شکسپیر(که شما نام بردید) با شخصیتهای کاملی روبرو هستیم و اتفاقا تم نمایشنامه های ایشون تقریبا شبیه بهم هستند و لی با کاراکترهای کلیشه ای مواحه نیستیم.

فرهادی و حاتمی کیا هر دو از نظر فنی خوبند اما حاتمی کیا باید حتما در قالب کلیشه جنگ حرف بزنه که اونهم دیگه جذابیتی نداره و اگر هم صرفا اجتماعی بسازه مثل "دعوت" و "گزارش یک جشن" شعاری میشه و در سطح باقی می مونه.ولی فیلم های فرهادی با تم تقریبا مشترک همیشه جذابند

مهری شاهی و الهه این را خواندند
آذرنوش و سحر فرامرزی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

چیزی که برای من سواله اینه که,این اصرار آقای مزربان به اجرای تمام کارهای مرحوم رادی و حتی اجرای مجدد اونها(جایی گفتن که بعد از این کار دوباره نمایشهای قبلی رو اجرا می کنن), از کجا میاد؟!!!

این درجا زدن نیست و آیا هیچ متن خارجی یا ایرانی خوب دیگه ای برای پرداختن به مسائل انسانی و اجتماعی پیدا نمی شه؟!! ما الان شاهدیم که نمایش هم هوایی (با یه موضوع اجتماعی) با چه اقبالی روبرو شده. چرا؟ چون حرف خیلی هاست و نیازش حس می شه و از دل جامعه میاد.
واقعا ضرورت پرداختن چند باره به حاجی بازاری ها,مردان مسنی که علاقمند به زنان جوان و چند همسری هستند چیه؟ به نظر من آقای مرزبان ,تئاتر رو خیلی خوب می شناسند و از سرمایه های تئاتر ما هستند و این ... دیدن ادامه ›› حیفه!!!

با توجه به این که متن های آقای رادی اجتماعی و رئال هستند به نظر من, حداقل برای اجرای مجدد احتیاج به آپدیت شدن دارند تا اینکه بوی کهنگی ازشون به مشام نرسه.
نیلوفر ثانی، تی تی، ابرشیر و الهه این را خواندند
فرزین امیری و sahar amini این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بهروز غریب پور عزیز

چه خوب می شد بعد از این شاهکارها باز هم نمایش رو صحنه می بردی

یادش به خیر "بینوایان,کلبه عمو تم" !!!!

کارهای شما , درست کارکردن و سمبل نکردنو به بقیه نشون می ده.
آرش صابر این را خواند
hengameh sazesh، سینا ییلاق بیگی، هانی حسینی، مهران آبان و نسیم این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با در نظر گرفتن تمام جوانب نمایش به نظرم متوسط بود.

1.محاسن نمایش از نظر من, بازیهای نسبتا خوب, نورپردازی,دکور و موسیقی هستند که در واقع به کارگردانی مربوط میشه.

ولی مشکل نمایش, تناقض های خود نمایشنامه هست. مثلا:

- با اینکه "موسی" بشدت مذهبی(حداقل تظاهر میکنه) چرا اجازه میده "اقا بالا" و خانواده اش دم و دقیقه بی اجازه سر بکشن تو خونشون؟!

- "حسین" با علم به تفاوتش با "ملیحه" براحتی تسلیم خواست پدرش مبنی بر ازدواج این دو نفر میشه.

- چرا "موسی" وخانوادش باید تو خونه پسرش ... دیدن ادامه ›› زندگی کنن؟ در صورتی که خودش هنوزم شغل موحهی داره. یعنی تو سالهایی که محضر دار بوده نتونسته یه خونه بخره,اونم قبل ار انقلاب؟!!

- و به قول منتقدی: خونه که مال"حسین", پس درخت چنار به اون بزرگی رو "موسی" کی کاشته
و چرا باید یهویی برن تو مسجد زندگی کنن. و اینکه همه از در حیاط میان تو خونه "اقا بالا" با نون تو دستش معلوم نیست از کجا وارد میشه.

2. من فکر کردم آخر نمایش "حسین" در خواست "قیصر" رو رد میکنه ولی میگن که خیانت شکل می گیره اما این به شکل استعاری نشون داده میشه؟!!! آقای مرزبان تو نمایش "شب روی سنگفرش خیس" تجاوز رو به شکلی قابل تشخیص نمایش داده بودن. اگه اخر نمایش واقعا خیانت رخ میده, به نظرم خیلی بد نشون داده شده.

نیلوفر ثانی این را خواند
بیتا نجاتی (tina2677)
در مورد اینکه "حاج موسی" قبول می کنه، آقابالا و خانواده اش با اینکه از نظر اعتقادات، قبولشون نداره، تو اون خونه اقامت کنن، اینه که "حاج موسی" آدمه رندیه، حاضر نیست پول پیش مستاجرش رو پس بده و با خانواده اش راحت و بدون مزاحمت زندگی کنه.اون یه منزل دیگه هم داره و مستاجر دیگه ، محضردار هم هست، ولی دل به کار نمی ده، پول رو پول می ذاره ولی می خواد به پسرش تکیه کنه از نظر مالی، در واقع "حسین" رو می دوشه.
در مورد تصمیم ناگهانی "حسین" برای ازدواج با "ملی"، من هم چنین احساسی داشتم که چون "حسین" یه مذهبی واقعیه و خودش هم اعتراف می کنه که "ملی" به دردش نمی خوره، چرا حالا به مادرش اینقدر اصرار می کنه که برای "ملی" بره خواستگاری، ولی بعد که با شخصیت "حسین" بیشتر آشنا شدم، حس کردم او، یه مرد تنهاست که سنی هم ازش گذشته و نتونسته حتی نیازهای جنسی شو تامین کنه و بشدت تحت فشاره و از طرف دیگه، "حسین" پسر ساده ایه ، حالا که موقعیتی، دختری، جور شده، می خواد زودتر ماجرا رو تموم کنه و ازدواج کنه.
در مورد صحنه آخر،چیزی که به نظر من اومد این بود که "حسین" حاضر نشد به وسوسه های "قیصر" تن بده، در برابرش مقاومت کرد و خشمش رو خالی کرد.
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
تشکر از اظهار نظر دوستان


۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آقای نصیری,"دو متر در دو متر جنگ" کی قرار اجرا بشه؟
baharinbahar، کیمیا توکل نیا و manimoon این را خواندند
اون فیلمش رسما بیرون اومده از تاتر شهر من خریدمش
۰۳ فروردین ۱۳۹۳
آقای نصیری و خانم مودتی عزیز، اولا سال نوتون مبارک با بهترین آرزوها و دوما من فیلم این تاتر رو از کتابفروشی داخل کافی شاپ سالن اصلی تاتر شهر خریدم...اول به اونجا مراجعه کنین و بعد به سایت شهر کتاب و نهایتا فروشگاه ققنوس...اما اگه دیگه تولید نمیشد و گیرتون نیومد،اطلاع بدین سر یکی از تاترها میارمش و برای دیدن بهتون امانت میدم(بلکه یروز هم ینفر "فنز یا درس" رو بمن امانت بده!
۰۸ فروردین ۱۳۹۳
سال نوی شما هم مبارک آقای دانش و مرسی بابت راهنمایی.خیلی لطف کردین :)
۰۸ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادش به خیر!

زمان بچگی ما , آقای مرزبان (در تلویزیون ) برنامه ای به نام"ما می توانیم " داشتند که در حقیقت آموزش تئاتر بود.خیلی کم می تونم ازش به خاطر بیارم اما برنامه خوبی در جهت علاقه مند کردن بچه ها به تئاتر بود

من هم برای روز هشتم بلیط گرفتم.

عذر می خوام از کجا بلیط تهیه کردین ؟
۲۸ اسفند ۱۳۹۲
مرسی خریدم .
۲۸ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آقای عابدی من هم می خواستم خواهش کنم , در صورت امکان , متن نمایشنامه را برام بفرستید.

hedayati.amirali@gmail.com
سلام آقای هدایتی چشم در اسرع وقت برای شما و دوستانی که متقاضی نمایشنامه هستند ارسال خواهم کرد .
۲۲ اسفند ۱۳۹۲
چشمت روشن و تشکر از لطفت.
۲۲ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشو خیلی دوست داشتم بدلایل زیر:

-بازیهای عالی
-صحنه آرایی و نور(عاشق ایده و صحنه ماشین سواری پیرمردها شدم)
-متن خوبی که هم میخندونه هم متاثر میکنه(طنز سیاه)
-موسیقی خوب

تو نمایشنامه بجای جنگ بیشتر از کار یا سرکار بودن استفاده میشه که بنظرم درسته.همیشه (در غالب موارد) یه عده اقلیت بقیه را با دلایل واهی ... دیدن ادامه ›› (دین,خاک,نژاد,وجود دشمن فرضی و .....)به کار (یا جنگ) وا میدارند تا این باعث شه به مسائل دیگه فکر نکنن یا خواسته های دیگشونو براورده کنن. مثلا دلیل اصلی کشور گشایی اعراب ترس از جنگ داخلی و به خطر افتادن موقعیت حکام وقت بود.

و این میشه که زندگی ها دیگه سیر طبیعی خودشو نداره.هیچی سر جای خودش نیست.قلب و رویاها و عشق "اون یکی" تو سینه و ذهن" این یکی" است."اون یکی" که مرده,"این یکی" هم نمی تونه خودش باشه.

**نمایش خیلی منو یاد کارهای "امیر کوستاریتسای عزیز" انداخت.

از آقای عابدی و بقیه عوامل نمایش سپاسگزارم



سلام آقای هدایتی از اظهار نظرت ممنونم . موفق باشی . ضمنا در اسرع وقت هم نمایشنامه رو براتون ایمیل میکنم .
۲۲ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تشکر و تبریک ویژه به "آقای مرتضی اسماعیل کاشی" برای دراماتورژی عالی و درک درست متن!

این مطلب را حدود 25 روز پیش(زمانی که متن نمایشنامه را خوندم) متوجه شدم و امروز یادم افتاد تو متن هایی که (تا خالا ) راجع به این نمایش نوشتم جای این قدردانی خالی بوده.
الهه الف، نیلوفر ثانی و مهرک این را خواندند
تینا و بهرنگ این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"پیشنهاد تیوال" مصداق "ماهی را هر موقع از آب بگیری تازه است"

کارتون خوب بود!

کاری با ارزشهای فنی بالا,متن قوی و از طرف دیگر تعداد بازیگران زیاد و قیمت مناسب بلیط واقعا حقشه که قدردانی و حمایت بشه!

من هم از تمام عوامل نمایش که دقایق قشنگی را برام رقم زدن سپاسگزارم.
حقیقتش من تحت تاثیر نمایش قرار گرفتم , شاید چون دغدغشو دارم و همیشه به این فکرکردم(و نمایش هم اینو دوباره به یادم آورد ) که چرا باید تو یه کشور , شرایط زندگی برای بعضی ها اونقدر سخت بشه که,ترجیح بدن (یا مجبور بشن) مهاجرت کنن و همه چبزو از صفر شروع کنن.با این حال به عقیده من ابن نمایش (با وجود"زندگی انسان" و"من چه جوری ممکنه"...) نباید جزو پیشنهادهای تیوال باشه.

1.چیزهایی از کار که برام خوشایند بود:
-استفاده از امکانات تصوبری
-نقش پدر خسرو خیلی برام تاثیر گذار بود(میمیک صورت و صداش)
-دکور و استفاده بهبنه از اون
-نور پردازی نسبتا مناسب.البته به نظرم نور پردازی صحنه هایی که برادر ناتالی حضور داشت باید در جهت حس اینکه با یه روح طرفیم , متفاوت تر می ... دیدن ادامه ›› بود .
-با ریتم مشکلی نداشتم

2-چیزهایی از کار که برام خوشایند نبود:
-اساسا چرا "پسر نافرمان" ؟ من متوجه نافرمانی نشدم
-شخصیت پردازیها مناسب نیست وشخصیت خسرو به نظرم کم رنگ تر از بقیه بود.
-بازی بابک کریمی خوب نبود.ناتالی متوسط و بقیه بهتر بودن (به نظرم"بلز پوژاد پرو" بهتر از بقیه بود)
-بازی ناتالی و برادرش با ملافه ها(من فکر کردم اونارو از تراس آویزون کردن ولی تو صحنه یعد خسرو ازشون برای خواب تو همکف استفاده کرد؟!!!)
-و در کل به نظرم نمایش خوب دراماتورژی نشده بود(یا به چیزی کم داشت,نمی دونم!!)

محمدرضا دانش، ابرشیر و کیمیا توکل نیا این را خواندند
Fahimeh Moussavi این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آقای نصیری,به نظرم اون معلول,می تونه بخشی از اشارات سیاسی اجتماعی متن و مفهوم ضد جنگ داشته باشه و اون دست قطع شده,همون معصومیت از دست رفته که اشاره کردید. معصومیت از دست رفته با کثیف و خون آلود شدن بال در صحنه ما قبل آخر نمایان میشه.
بکی دبگه از لابه های متن می تونه تنهایی آدمهای متفاوت,مخصوصا دگراندیش باشه.به نظرم "مرد بال دار" آدم تنهایه از ابن نظر که نه بدرستی درک میشه و نه دوست واقعی داره و انگار خاص بودنش از طرف جامعه تحمل نمیشه(باید همرنگ جماعت بود) ."زن جوان" (با چشم حقیقت بینش) هم تنهاست و اون انگار تنها کسی است که "مرد بالدارو درک می کنه.جایی ازش میپرسن که چرا دنبال "مرد بالدار" می گردی: میگه,آخه اون نمی دونه من هستم!

در کل ابن کار از نظرمن عالی بود.
-نور پردازی عالی(استفاده از انواع مختلف نور ها) در جهت کمک به درک بهتر صحنه ها. مثلا نور در صحنه سبرک,(نه به شکلی ثابت ) مجریو دنبال میکنه که انگار در حال تماشای سیرک بودم.
-بازیها واقعا تحسین برانگیزن
-موسیقی عالی(ویولنسل واقعا بجا بود مثل فیلم شبهای روشن)
-استفاده بجا از رنگ قرمز در لباس, بکی خانمی که شغله خاصی داشت ودیگری خانم سوسیالیست.
-مشارکت تماشاگر
- و نهایتا دراماتورژی عالی
manimoon این را خواند
زهرا مودتی، شاهین نصیری، امید رستگار، آذرنوش، زهره شاداب و Henas این را دوست دارند
با شما به شدت موافقم جناب هدایتی فقط من معتقدم خود مرد یک بال در این طرد شدگی مقصره! از دید من اون باید تصمیم می گرفت: یا این یک بال رو بکنه و بندازه دور یا این که یه بال دیگه پیدا کنه و پرواز کنه! ولی تصمیم گرفت خاص باشه، خود نمایی کنه، ویژه باشه، دل خانم ها رو ببره و این شکست و تراژدی اش رو رقم می زنه. دیالوگ قشنگی رو ذکر کردید. شخصیت زن با چشم روی سینه شبیه به همون دختر داستان خرس های پانداست. ولی فرق ماجرا در اینه که در خرس های پاندا اون دختر پسر رو قدم به قدم به تعالی می رسونه اما این جا دختر سعی کرد تا پسر یک بال رو پیدا کنه و اون رو متعالی کنه ولی وقتی بهش می رسه که پسر کاملا در هم شکسته. شما حق دارید اگه مرد بالدار می دونست این دختر هست نجات پیدا می کرد. دید فوق العاده ای داشتید به کار از شما ممنونم
۱۶ اسفند ۱۳۹۲
و به ویژه مشارکت تماشاگر که به وحدت و یگانگی بین "نمایش" و "بازیگر" و "تماشاگر" افزود و سعی در از بین بردن مرزهای بین این سه عنصر رو داشت. به خصوص که تم سوژه هم سیاسی بود و از انفعال شهروندان ( در این جا تماشاگران) انتقاد می شد. و به زیبایی از
" فقط و فقط نظاره گری و تنها تماشاچی بودن" ( که در سالن تاتر برای تماشاگران الزامی است) برای بیان این نکته که در اجتماع نباید فقط و فقط دید و دم برنیاورد استفاده شد. ترفند دیگر برای نزدیک شدن تماشاگر و بازیگر نزدیکی فیزیکی بود که در برخی از نقش ها که امکان داشت..مانند "مامورامنیتی" به خوبی اجرا شد و چه قدر هم خوب بازی کرد.
۱۸ اسفند ۱۳۹۲
فرمایش شما درسته.و این یکی از مواردی است که دیدن نمایشو تو سالنهای کوچک لذت بخش می کنه.
۱۸ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید