رو کرد به ما بخت و فتادیم به بندش
ما را چه گنه بود؟- خطا کرد کمندش
با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد
ای من به فدای دل دیوانه پسندش
نرگس ز چه بر سینه زد آن یار فسون کار؟
ترسم رسد از دیده ی بدخواه گزندش
شد آب، دل از حسرت و، از دیده برون شد
آمیخت به هم تا صف مژگان بلندش
در پرتو لبخند، رخش، وه، چه فریباست!

چون لاله که مهتاب بپیچد به پرندش.
گر باد بیارامد و گر موج نخیزد
دل نیز شکیبد، مخراشید به پندش
سیمین طلب بوسه یی از لعل لبی داشت
ترسم که به نقد دل و جانی ندهندش

سیمین بهبهانی

مادربزرگ
اردیبهشت ماه
در خیابان پهلوی
دوره ی کشف حجاب
عاشق شد

دایی سیاوش
اردیبهشت ماه
در خیابان مصدق
وقت بگیر و ببند
عاشق شد

اردیبهشت آمده
دیر یا زود من هم
در خیابان ولیعصر
عاشق می شوم
"سارا محمدی اردهالی"


و اما اردیبهشت ماه تمام شد....

سلام دوستان عزیز
من برای سه شنبه 9تیر ماه ساعت18:30
4 عدد بلیت برای فروش دارم.ردیف 9
اکر کسی میخواد،بهم زیر همین پست اطلاع بده
ممنونم

سلام
دوستان
من میخواستم ساز فلوت رو یاد بگیرم.اگر کسی جایی میشناسه برای آموزش به من اطلاع بده ممنون میشم

بعضی اوقات آدما ضربه می خورن
از کسایی که فکرشم نیمیکنن
از کسایی که جونشون بودی
از کسایی که امین شون بودی
از کسایی که همیشه تشکر میکردن از اینکه بودی
از کسایی که می گفتن کنار تو همه چی خوبه
از کسایی که هیچ وقت فکر رفتن تو رو هم نمیکردن
اما رفتن.......................................................
بدون اینکه بدونن تو چه حالی داری
بدون اینکه بدونن چه شبایی با یادشون ... دیدن ادامه ›› گریه کردی
باشه ندونید اما همه چی برای من تموم شد
هنوز تو قلبمید
هنوز باهاتونم
و کارایی که کردید رو فراموش میکنم
خدا کمک کرد که بتونم
چون هر اتفاقی هم بیو فته بازم اون هست بدون ترس از دست دادنش

تبصره:میخواستم یه درد و دل کوچولو با دوستای خوب تیوالی ام بکنم
اگه خوندید ازتون ممنونم

مردی زیر باران از دهکده کوچکی می گذشت . خانه ای دید که داشت می سوخت و مردی را دید که وسط شعله ها در اتاق نشیمن نشسته بود.
مسافر فریاد زد : هی، خانه ات آتش گرفته است! مرد جواب داد : میدانم!
مسافر گفت: پس چرا بیرون نمی آیی؟
مرد گفت:آخر بیرون باران می آید. مادرم همیشه می گفت اگر زیر باران بروی ، سینه پهلو میکنی…

“خردمند کسی است که وقتی مجبور شود بتواند موقعیتش را ترک کند”