اجرایی تجربی و خلاق که با استفاده از تکنیک های اجرایی و تکرار در اکت و کلمات، کارگردان فضایی ابزورد و تاثیرگذار را با خلق شخصیهایی مسخ شده و بی روح در نمایش مادر و افلیج ایجاد کرده ….صحنه و امکانات صحنه هم در پیشبرد اتفاقات نمایش نقش مهم و کاربردی ای داشته.(استفاده از چاقویی که نمی برد به عنوان ابزاری برای طغیان و انتقال درد و خشم…)این اجرا به خوبی زندگی مادر و دختر افلیجش را در فضای جنگ زده نمایش می دهد که در انتظار و ترس،فقر و بی پناهی زندگی اشان را در کنار هم به ناچاری میگذرانن…ولی در نهایت با وجود همه خشم ها و کینه هایی که از پس سالها هم زیستی نسبت به هم دارند به ناچار در کنار هم ادامه دادن رو با استیصال می پذیرن ..
خسته نباشید به گروه 🙏💫