در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش دگمه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:43:05
امکان خرید پایان یافته
۲۸ آبان تا ۱۵ آذر ۱۳۹۳
۱۸:۴۵  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۱۲,۰۰۰ تومان

 خلاصه نمایش: زنی تنها به عقد موقت مردی در می‌آید که پس از پایان یافتن دوره ی این عقد موقت، مرد به فکر تجدید این رابطه نیست و زن در مواجهه با نگاه‌های ناپاک دوستان مرد، دست به واکنش می زند.

گزارش تصویری تیوال از نمایش دگمه / عکاس: کامران چیذری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش دگمه / عکاس: سید ضیاالدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› اجرای خیریه نمایش «دگمه»/ هنرمندان سینما و تئاتر مهمان «دگمه» شدند

آواها

مکان

خیابان انقلاب، ضلع شمال غرب چهارراه ولیعصر، جنب داروخانه، پلاک ۱۴۷۸
تلفن:  ۶۶۹۷۹۴۶۸، ۶۶۹۷۹۴۷۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیدم!
وحید هوبخت این را خواند
آذرنوش، سحر ناسوتی و زهره ابراهیمی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در نقد فرم شاید بتوان چند نکتۀ قوت و ضعف را از نظر گذراند . موسیقی و بازی‌های دو نقش مکمل آن‌طور که باید قوی نبود و در اجرا بعضی حرکات کمی توی ذوق می‌زد . مثل گرفتن ساوندرکوردر مقابل "بازیگر نقش اول" و عدم واکنش او در آن شرایط روحی - که شاید برای تأکید بر حرفۀ بازیگر مرد است ولی منطقی نیست - . بازیگر نقش اول اگر چه بعد از گذشتن حدود ده دقیقه تازه در نقش جان گرفت ولی تا پایان کار بی‌وقفه هنرنمایی کرد . روایت غیرخطی داستان و رفت و آمد در گذشته و حال (یا واقعیت و خیال) خلاقانه صورت گرفت . طراحی لباس بی‌نقص و تنها ایرادی که شاید می‌شد به طراحی صحنه گرفت دست عوامل نبوده و فقط ناشی از عدم امکانات حرفه‌ای و آکسسوآر باکیفیت بود .
و اما در محتوا ، دغدغه‌ای که مطرح می‌شود آن‌قدر عمیق و دقیق است که تنها باید جسارت خانم ناسوتی را در طرح آن ستود و برای تلاشی که کل گروه در ارائۀ آن دارند کلاه از سر برداشت .
زهره ابراهیمی این را خواند
سحر ناسوتی، آروین موذن زاده و وحید هوبخت این را دوست دارند
آقای کامران م. نازنین. ممنون از محبتتان. هر چند که تماشاگر برای دیدن یک کار بی نقص میرود و مشکلات و نقیصه های پشت صحنه به او مربوط نیست، اما کمبود امکانات، و مشکلات پشت صحنه مانند عوض شدن نوازنده و ایرادات اجرایی ای که به دلیل داشتن سه اجرا توسط سه گروه مختلف هر شب در آن سالن روی می دهد را، بر ما ببخشایید. ما ناگزیر بودیم از سبک ترین و قابل حمل ترین ابزار برای دکور استفاده کنیم. که البته همه ی این ها پوزشی است که از تماشاگرمان می خواهیم. تنها می خواهم بگویم ما قصد نداشتیم به زیبایی شناسی کار و وجه بصری ای که برای تماشاگر بسیار مهم است، بی توجهی کنیم، در حد بضاعت کار کردیم...
۱۰ آذر ۱۳۹۳
بانو ناسوتی، همان‌طور که تلاش کرده بودم در متنم اشاره کنم این کاستی را متوجه عوامل اجرایی کار نمی‌دانم . با این‌حال اینکه می‌بینم توجه شما به این نکات تا این حد دقیق بوده و حقوق مخاطب در نگرش شما چنین جایگاهی دارد ، مایۀ رضایت و سرور دوچندان تماشاگرانی چون من است . به امید روزی که شرایط و امکانات دست کارگردانی چون شما را تا حدی باز بگذارد که بیشترین نمود عینیِ آنچه در افکار شما می‌گذرد را بر صحنه شاهد باشیم!
۱۰ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
((متعهد اما سانتیمانتال؟))
افزایش کمی زنان کارگردان در عرصه تاتر اتفاقی فرخنده است. در زمینه ای که ذهنیت غالب مردانه در دیدگاه ها و قضاوت ها رسوخ کرده و به عنوان ارزش مسلط درشخصیت پردازی ودنیای نمایشنامه نیز راه یافته است مسلما اعمال دیدگاه های زنانه در شکستن و فروریختن این فضا بسیار مثمرثمر است.
شخصا نگاه زنانه و برابری طلب را به جنس بیولوژیکی مرتبط نمی دانم چه بسا افرادی (زن یا مرد) هستند که نگاه مردساخته را درونی می کنند و بر اساس ارزش ها و الگو های مسلط آن دست به قضاوت و خلق اثر هنری می زنند. اما در عین حال روایت و تجربه های زیست شده توسط زنان را صرفا زنان به طور واقعی حس می کنند و بسیار دقیق تر می توانند در اثر خود انعکاس دهند.خوشبختانه در "دگمه" روایت یک زن از دیدگاه و خوانش زنانه نقل میشود و جای تبریک دارد . اما جدای از ارزش های ماهیتی این نمایش مواردی به عنوان مساله پیرامون پرداخت و اجرا به شرح زیر به نظرم رسید:
1-رویکرد اکستریمیستی(نهایت گرا): وقتی صحبت روایت از زنان می شود معمولا حد نهایی مشکلات و مصایب به شکل کلیشه ای آن طرح می شود. زنان بی پناه، زنان فقیر و ....زنانی که مورد ظلم مطلق قرار می گیرند. یک قربانی همه جانبه با پیش زمینه های مطلق نگر و کلیشه ای .. الزاما برای نشان دادن حق پایمال شده و ظلم رفته نباید همه ی المان ها را به دو قطب سیاه و سفید و افراطی تقسیم کرد. متاسفانه در درام های بسیاری ،روایتهای بخش عظیمی از زنان طبقه ی متوسط ناگفته باقی مانده است. زنانی که نیازی به اعتباربخشی به واسطه قربانی شدن محض ندارند. ما کمتر با انعکاس اعتراضی از زیست دامن گیر بخش گسترده ای از زن های معمولی این جامعه مواجه ایم. زنانی که اتفاقا از لحاظ فکری پیشرو و از نظر مالی مستقل هستند و منفعل و پاسیو رفتار نمی کنند اما در عین حال به دلیل ... دیدن ادامه ›› نابرابری های ساختاری با مشکلات مشابه ای مواجه اند که تمامی زنان طبقات دیگر با آن دست به گریبانند از جمله تعرض و آزار جنسی و خشونت و...
در این نمایش "ایران" یک قربانی همه جانبه و تمام عیار معرفی می شود زنی از طبقه پایین اجتماعی، متکی، نفس خوار، عقیم ،ترک شده ، واخورده ،منفعل، فاقد فاعلیت و خویش انکار.... این شکل نشان دادن زن (تمام قد قربانی) شاید بازتولید تصویر کلیشه ای از طرح مسایل زنان در یک مردسالاری ریشه دار است و البته چندان واجد وجه ی رهایی بخش هم نیست.در صورتی که زنانی بسیار زیاد فاقد این ویژگی ها هستند و باز مورد تبعیض هستند و نحوه پرداخت و طرح غیر کلیشه ای و فراگیرتر آن در قالب یک نمایش صرفا احساس دلسوزی کور را بر نمی انگیزد.
2- زمینه ی اجتماعی و طبقه ای زن قهرمان نمایش در بستر کار چندان مشخص نمی شود .انفعال محض و وابستگی افراطی به مرد زنباره معتاد از سر عشق و فقر و فلاکت طبقاتی او است . در چهره پردازی ، نحوه ادای دیالوگها و بازی ، او تفاوتی با یک زن عادی(طبقه متوسط) خارج از شرایط حاکم بر قصه ندارد. این عدم تمایز چنانچه به قصد تعمیم پذیری شخصیتی و رفتاری به یک ویژگی زنانه به سایر طبقات و گروه های زنان باشد ،خطرناک است.
3- بازیگر نقش مادر بسیار جوان است و می تواند در نقش خواهر ایران باشد. سفید پوشی مادر و طرح بحث بخشیدن دختر قاتل اش! با ماهیت نمایش نامه چندان جور نیامده است .این مساله به نوعی تایید گناهکاری دختر تلقی می شود. و این گناهکار تلقی کردن قربانی خود ظلمی دیگر بر این شخصیت به حساب می آید.حال آنکه خود مادر هم ظاهرا اقدام به قتل شوهرش کرده است.
4-طراحی صحنه قرار است در انطباق با متن نمایش نامه و وضعیت روحی ایران پرده به پرده عرصه را به او و مخاطب تنگتر کند اما چندان کاربردی نیست . شخصیت و پردازش مرد روزنامه نگار در کلیت نمایش کارکرد موثر ندارد و فانتزی است. استفاده از موسیقی غمگین و پرسوز با ساز ویولن سل با این حجم زیبایی شناسانه به نظر نمیرسد. بیشتر سانتیمانتالیستی است.
اشاره به مرجان و " داش آکل"، در متن ظاهرا برای القا حس حسرت ایران از نداشتن یک داش آکل به عنوان نماد جوانمردی و لوطی منشی پشتیبان در زندگی اش حکایت دارد. حال آنکه یک خوانش زنانه از داستان داش آکل هدایت وجود دارد که داش آکل را نه به عنوان نماد جوانمردی و ایثار بلکه نماد سرکوب و ندیدن عشق و وجود مرجان تلقی می کند.
****
به امید کارهای بیشتر و شنیدن صداهای رساتر از کارگردان خوش فکر و متعهد ،خانم ناسوتی گرانمایه


حرف شما دقیقا چیزی بود که این روزها به خاطر روز منع خشونت علیه زنان خیلی فکر منو به خودش مشغول کرده بود. تو تمام پوسترهایی که برای این روز تهییه شده بود چهره ی گریان، کتک خورده و یا بدن کبودزنان رو دیدم که خیلی برام عجیب بود و البته جای بحثش اینجا نیست اما کاملا مرتبطه با بخش نهست نقد شما.
۰۹ آذر ۱۳۹۳
با عرص یک خسته نباشید به شما جناب قدس .بخصوص نمایش بسیار زیبای استاد یعقوبی محترم دل سگ . وفقط قصد تشکر .از زجمات شما عز یان بود .بس.
۱۲ آذر ۱۳۹۳
مینای عزیز من ابرشیر هستم،...آقای قدس نیستم.
۱۲ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید