شغاد از پس زخم او آه کرد
تهمتن برو درد کوتاه کرد
بدو گفت رستم ز یزدان سپاس
که بودم همه ساله یزدانشناس
ازان پس که جانم رسیده به لب
برین
... دیدن ادامه ››
کین ما بر نبگذشت شب
مرا زور دادی که از مرگ پیش
ازین بیوفا خواستم کین خویش
بگفت این و جانش برآمد ز تن
برو زار و گریان شدند انجمن
نمایشی بسیار لذت بخش و فاخر
با دورن مایه ای اصیل از دل تاریخ کهن پارسی
روایتی از برادر کشی به نقل از شاهنامه فردوسی
داستان رستم و شغاد
البته که دیدن نمایش در فضای تئاتر شهر لذت دیدن رو دوچندان می کنه
خدا قوت به همگی بازیگران علی الخصوص خانم زیبا کاظمی که با نقش آفرینی همراه با احساس خودشون همه تماشاچیان رو جذب صحنه نمایش کرده بودند