در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش مرد بالشی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:36:34
امکان خرید پایان یافته
۲۳ مرداد تا ۰۸ شهریور ۱۳۹۲
۲۰:۳۰  |  ۲ ساعت
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان
قتلهایی در شهر اتفاق می افتد و پلیس این قتلها را به یک نویسنده ربط می ده.

تلفن رزرو بلیت: 09307252095 و 09195173027 
اجرای این نمایش در مرحله دوم در تماشاخانه ارسباران ادامه خواهد یافت

گزارش تصویری تیوال از مرد بالشی / عکاس تیوال : حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری ویژه تیوال از کنفرانس مطبوعاتی مرد بالشی/ عکاس : بشیر زاهدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› "مرد بالشی"به بهمن فرمان آرا تقدیم شد

›› "مرد بالشی" به محمود دولت آبادی تقدیم شد

›› "مرد بالشی" به بانوی سینمای ایران، رخشان بنی اعتماد تقدیم شد

›› ”مرد بالشی” نگاهی طنزآمیز به موضوعی جدی دارد

آواها

مکان

شریعتی، بالاتر از پل سیدخندان، خیابان جلفا، فرهنگسرای ارسباران(هنر)
تلفن:  ۲۲۸۷۲۸۱۸-۲۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خیلی بد بود حیف متن زیبای مک دونا با اون همه فضا سازی های غریب و دیالوگای بی نظیر'طراحی صحنه بد 'کارگردانی بد' میزانسن های افتضاح'با یه سری بازیگر خوب که بد و کلیشه ای بازی می کردن'به شخصه بازی بد از علی سرابی ندیده بودم که دیدم'احساس می کردم مهران فر از بازی بدش شرم سار بود'این کار فقط یه پیام دهکردی خوب داشت که فکر می کنم خودش خودشو کارگردانی کرده بود'ریتم'سکوتها'و کلا خیلی بد بود 'متاسفم برای محمد یعقوبی...
فرزین امیری، الهه الف، مقداد، بهرنگ و niloofar.Lotus این را خواندند
الف. این را دوست دارد
یعنی الان داره اجرا میشه!!!!!؟؟؟؟
۰۹ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انتظار نداشتم از کار خوشم نیاید و فقط به یک «دیدم» آن هم با اغماض بسنده کنم، امّا نتیجه جز این نبود!
«یعقوبی» متأسفانه با دم‌دستی‌ترین و ساده‌ترین تمهیداتی که می‌توانست نمایش‌نامه‌ی «مک‌دونا» را روی صحنه برده بود.
چه‌قدر ایده که هدر رفته بود و عملی نشده بود!
چه‌قدر از ساده‌ترین ایده‌ها و اوّلین راه‌حل‌هایی که به فکر خطور می‌کند برای اجرا استفاده شده بود!
چه‌قدر نمایش‌نامه سَرتَر، قَدَرتَر و منسجم‌تر از اجرایی بود که امشب دیدم.
حین خواندن نمایش‌نامه‌ی 140 صفحه‌ای، آخرین باری که صفحه را نگاه کردم حدود صفحه‌ی 90 بودم. چشم باز کردم دیدم 137 هستم و دارم کلمات را با چشم‌هایم می‌بلعم!
امّا اجرا با آن هــمــه یک‌نواختیِ نور و صحنه و با اکت‌های محدود، با «ماسیدگی» بازیگران بر سر جای‌شان، خسته‌ام کرد و حوصله‌ام ... دیدن ادامه ›› را سر برد.
اگر فردا یکی از دو اجرا را در پیِ یک روزِ خسته‌کننده به تماشا نشستید، چندان نگران نباشید! چون خواهید توانست چشم‌های‌تان را مدّت کوتاهی ببندید تا خستگی بگیرید و وقتی آن‌ها را باز کنید، بازیگران را همان‌جا و در همان حالتی خواهید دید که قبل از بستن چشم‌ها، دیده‌اید.

+ اصلاً راضی نبودم و نمی‌دانم اگر «پیام دهکردی» و آن پسر بچه‌ی کَرِ چینی مسخره‌اش نبودند، چطور دقایق آخر را تاب می‌آوردم.

اضافه‌شده، نیم ساعت بعد:
از نظر قدرت بصری مقایسه شود با نقّاشیِ یک دخترک پروجکشن‌شده به پرده‌ی پشت سر آقای سرابی:
http://www.playbill.com/images/photo/p/m/pm1.jpg
سلام درود
در مورد بازی ها،در 2 سری اجرای قبل (خرداد ماه و تیر ماه در ایران شهر و فرهنگ سرای ارسباران) باید بگم که بازی ها بی نظیر بود.عالی بود.کاملن پر شور و حساب شده بود.
اما در اجرای جشن واره ی این دوره به خوبی قبل نبود.
در کل مرد بالشی وقتی برای اولین بار در ایران به کارگردانی آقای یعقوبی و خانم کیخایی اجرا شد جز به ترین نمایش ها بود و هست که بسیار خوش درخشید و عوام و خواص از این نمایش لذت بردن.
۰۴ بهمن ۱۳۹۲
وقتی تصاویر اجراهای این نمایشتامه در دیگر کشورها را مشاهده می کنیم و خلاقیت در خلق عناصر بصری آنها را با اجرای این گروه مقایسه می نمائیم ، آنجاست که به ضعفهای کارگردانی و طراحی صحنه و سرِ هَم کردن آن تصاویر بی رمق اسلاید که به خورد تماشاچی داده میشود ، پی خواهیم برد ، حداقل از محمد یعقوبی انتظار بیشتری میرفت .
۰۵ بهمن ۱۳۹۲
دقیقاً چون از محمّد یعقوبی بود سخت‌تر گرفتم و بیشتر توی ذوقم خورد!
اسلایدها که مثل آب یخ بود! به معنای واقعی کلمه «حالم را گرفت»!
۰۶ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد از دیدن مرد بالشی ( اجرای ارسباران ) قصد داشتم این متن را بنویسم اما بنا به دلایلی از نوشتنش منصرف شدم. الان چون "روایت ناتمام..." را دیده ام گفتم ابتدا این متن را بنویسم و بعد برسم به روایت ناتمام!
...............

مرد بالشی؛ یا چگونه یاد گرفتم نگران نباشم و گاهی هم از آن طرف پشت بام بیفتم!
...

خب ابتدا همه چیز نمایش ... دیدن ادامه ›› به جز متن :
پیام دهکردی آگاهانه نقشش را برای مخاطب باور پذیر کرده بود و کاملا مشخص بود زیر و روی حرکات شخصیتش را فهمیده و به اصطلاح نقش را مال خود کرده بود.
حس می کنم احمد ساعتچیان تا جایی که می توانسته از تجربیات و احتمالا مشاهدات قبلی خود برای اجرای بهتر این نقش خاص کمک گرفته و این تلاشش واقعا قابل تحسین است، اما با کمی دقت می فهمیم متأسفانه و علیرغم میل باطنی اش، تمرین کم او اثر خود را گذاشته و اجازه ی دادن عمق بیشتر به نقشش را به او نداده است.
علی سرابی دقیقا مناسب همین نقش انتخاب شده بود و اصلا در باورم نمی گنجد که قبلا احمد مهرانفر چطور این نقش را بازی کرده بوده و چقدر در اجرایش موفق بوده ؟!... اما خب،... چرا سرابی یکنواخت شده ؟... چرا حرکات و رفتارش حرکات یک نویسنده نیست ؟... چرا بازی اش شبیه یکی دو تا از کار های قبلی اش است ؟... از ته دل آرزو دارم علی سرابی مثل صابر ابر نشود !... خودش را، بعضی حرکاتش را مدام در نقش های مختلف تکرار نکند!
می ماند نوید محمدزاده،... نقشش همان الگویی است که احتمالا همه مان می شناسیم... الگوی "پلیس جوان و بی فکر و عصبی و ترمز بریده ی کنار پلیس با تجربه"،... اما صرفا تند و با سرعت گفتن دیالوگ ها دلیل بر خوب بازی کردن و اجرای صحیح این الگو نیست!... به نظرم نوید محمدزاده خیلی خیلی بیشتر از باقی بازیگران باید تمرین می کرد... اصولا آنقدر باید به نقشت مسلط شوی و اینطور دیالوگ های با ریتم تند را آنقدر باید طبیعی و بدون تپق بیان کنی که تماشاگر حتی یک لحظه هم به غیر طبیعی بودن بازی ات شک نکند... که متأسفانه فکر می کنم محمدزاده در این راه موفق نبود !
...

اما به نظرم بزرگترین نقطه ضعف اجرا، بازی ها نیست... طراحی صحنه و دکور و نور است!... چیزی که اصلا و ابدا در حد و اندازه و خدمت این متن خوب نبود... اصلا نبود!...
برخلاف طراحی لباس فکر شده و مناسب، به نظر می آید هیچ خلاقیت و تلاش دلسوازنه و در خور توجهی برای طراحی و آماده کردن صحنه و دکور و نور که عملا بستر اجرای بازی بازیگران و فضای متن نمایشنامه است، نشده است !!... معتقدم مرد بالشی ( اجرای ارسباران ) بزرگترین ضربه اش را از همینجا خورد !
...

اما حالا همه چیز نمایش،... یعنی متن :
تقریبا همه مان بعد از دیدن نمایش گفته ایم نمایشنامه خوب بود،... یا خیلی خوب بود،... یا عالی بود،... اما چرا ؟؟... چرا واقعا نمایشنامه "مرد بالشی" خوب است و حتی در این اجرای به نظر من نه چندان قوی، باز هم خودش را نشان می دهد ؟؟... این نمایشنامه چه چیزی دارد که بعد از حدود یکی دو سال از دیدن نمایش های متوسط و ضعیف ( به لحاظ متن ) می توانیم راحت بگوییم کاری را دیده ایم که نمایشنامه خوبی دارد ؟؟
خب خودم خیلی فکر کردم... به نظرم :
بزرگترین و مهمترین نقطه قوت متن، طراحی درست و باور پذیر کردن فضا و حس و حال آن برای مخاطب است!...
"مارتین مک دونا" با دقیق نوشتن جزئیات و روند داستان اصلی و اضافه کردن آن "خرده داستان" های با آغاز و پایان ( دقت کنید با آغاز و پایان ) به طرز کاملا حرفه ای مخاطب ِ علاقمند به شنیدن داستان را با خود همراه می کند.
مک دونا داستان هایش را نصفه و نیمه نمی گوید و مخاطب را تشنه نگه نمی دارد. مک دونا داستان های تکراری و بدون خلاقیت نمی گوید و به مخاطب ِ دوستدار شنیدن داستان امروزی، که قبلا هم کلی داستان شنیده، خوراک درست و مقوی می دهد. در واقع به مخاطب امروزی چیزی را که دوست دارد بشنود می دهد.
مک دونا با یک موضوع حسی، با یک موضوعی که احساسات و وجدان مخاطب را قلقلک می دهد، یک داستان کوتاه، یک "خرده داستان" را برایش تعریف می کند و با این کار ضمن سرگرم کردن او، دقیقا یک بخش از شخصیت اصلی اش ( نویسنده ) را نیز کامل می کند. طوری که مخاطب در شوق گوش دادن به این داستان ها و البته غرق در جذابیت داستان اصلی است که ناگهان به خود می آید و می بیند انگار همه ی شخصیت ها و این فضا را کاملا می شناسد، حالا هر چقدر هم که صحنه و نور و دکور و بازی ها ضعیف باشد!... مخاطب ( خصوصا قشر مخاطب خیال پرداز ) به خود می آید و می بیند با هیچکدام از این شخصیت ها و فضای ذهنی آنها و دیالوگ هایشان بیگانه و غریبه نیست و آنها را کاملا درک می کند و کارهای شان را منطقی می داند !!
نمایشنامه "مرد بالشی" خیلی خیلی خیلی جزئیات دارد... اما به نظرم بزرگترین راز موفقیتش، همین فضاسازی درست و عالی نویسنده ی باهوشش، مارتین مک دونا است !
...
..
.
پ.ن :
حدود یکی دوسال است خرده می گیرم که چرا بعضا بازی ها و طراحی صحنه و دکور نمایش ها خوب است و متن ها بد ؟!... خب بعد از دیدن مرد بالشی، از آن طرف پشت بام هم افتادم !!
میشه زودتر راجع به روایت ناتمام هم نظرتون رو بنویسین ....
۲۵ مهر ۱۳۹۲
ممنون چون من واقعا نظر شما رو به نظر خودم در مورد مرد بالشی نزدیک دونستم .
۲۷ مهر ۱۳۹۲
خواهش می کنم... شما لطف دارید... :)
۲۷ مهر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید