در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ابرشیر | درباره نمایش ننه دلاور و فرزندان او
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:26:49
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
"کارگردانی زبردستانه با غیبت برشت ازمتن ننه دلاور و فرزندان او"
صدای نوآورانه کارگردانی ،زهرا صبری ،با هر نمایشی که طی این چندسال بر روی صحنه برده، قدرتمند تر و نافذتر شده است.طوطی پر، خانه برناردا آلبا، تا یک بشمار و... اجرای "ننه دلاور و.." توسط یک گروه بازیگری زنانه ی 4نفره با استفاده از عروسک و.. اجرایی متهورانه و نوجویانه ای است. این نمایش واجد ارزش ها و درخشش های بی نظیر بسیاری در عرصه طراحی ، کارگردانی و اجرا می باشد. اما در عین حال موانعی باعث شده زیبایی چشم نواز طراحی و جزییات مینیاتوری فاخر کارگردانی نمایش،کم فروغ تر از آنچیزی به نظر بیاید که می توانست یک برداشت وفادارانه تر برشتی از ننه دلاور با این کارگردانی زبردستانه به روی صحنه بیافریند.
نمایشنامه" ننه دلاور و فرزندان او" درامی حماسی- روایی و سیاسی می باشد. در 12پرده نوشته شده و زمان آن به 12سال از جنگهای سی ساله ی اروپای قرن هفدهم بر می گردد.خانم صبری بنا بر صلاحدید و احتمالا بنا بر توجه به اصل ایجاز چند پرده،صحنه وتعدادی تصنیف و دیالوگ را در نمایش حذف نموده است.(خوانده ام مدت زمان اجرای ننه دلاور کارگردان آلمانی، کلاوس پایمن در جشنواره 26ام تاتر فجر205دقیقه بوده).چنین کاهش زمانی البته از طرف تماشاگران کم حوصله قابل ستایش است . به نظر من این حذف های صبری ،به سمت و سویی بوده که از متن غران و معترض به مسائل اجتماعی و سیاسی و مذهبی مورد نظر برشت به جز تک فریاد های کوتاه و کم رمقی، چیزی باقی نمانده است. این حذفها بر شخصیت پردازی قهرمان اصلی"ننه دلاور" تاثیر بسیار گذاشته است. پس از خواندن مجدد نمایشنامه به ترجمه مصطفی رحیمی به نظرم آمد تصویری که برشت از ننه دلاور خلق می کند مطلقا شکننده، فروپاشیده ،قابل ترحم نیست.دلاور اصیل و شریف نیست.در جایی از نمایشنامه قاضی عسگر او را "کفتار خونخوار میدان جنگ " می نامد!
نمایشنامه" ننه دلاور مسئله زمان ما است. " دلاور محصول جامعه واژگون ... دیدن ادامه ›› است. او تصمیم دارد از جنگ رزق و روزی خود و فرزندانش را کسب کند اما سر آخر هر 3فرزندش را در جنگ از کف می دهد اما باز هم گاری به دوش به دنبال سربازان جنگ حرکت می کند.دلاور معتقد است "تقوی و خوبی صرف نمی کند.شرارت است که آدمیزاد را به نوا میرساند." این باور در طول سده ها به شرایط کنونی ما رسیده است. فقط کافی است به اجتماعی که در آن زیست می کنیم با کمی دقت بنگریم.. "مردم همچون گرگ همدیگر را می درند و هر کسی یک سکه زیادتر دارد یک پایه شرافتمند تر است..".یک اجتماع واژگونه، ارزش های جابه جا شده ئ معکوسی دارد! مسلم است که این اجرا ، منحصر به فرد و متعلق به خانم صبری است و آنقدر حرفه ای هست که بتواند همتراز اجراهای نوآورانه جهانی از این نمایش قرار بگیرد . اما به نظر من قرایت خانم صبری از شخصیت دلاور ، مادری فداکار و با فضیلت و شرافت است . به نظرم صبری به مخاطب اجازه نمی دهد که خود در مورد رذیلت یا فضیلت دلاور تصمیم گیری کند . خانم دبورا ورنرکارگردان انگلیسی که چند سال پیش اجرای بزرگی از "ننه دلاور و فرزندان او" روی صحنه برده ،در مصاحبه ای می گفت شناخت شخصیت ننه دلاور بسیار ناممکن و مشکل است. .. ظاهرا خود برشت با برداشت های اجرایی که حس همدردی مخاطب را نسبت به ننه دلاور بر می انگیزاند مخالف بوده است به طوری که دست به تغییراتی در این نمایشنامه می زند تا از بروز حس همدردی در تماشاگر نسبت به ننه دلاور جلوگیری کرده باشد. (اگرچه این تلاش او ممکن است همچنان بی اثر باشد)(نقل از هانس مایر؛ ادیب آلمانی)
((انسان گسسته))
مصطفی رحیمی ننه دلاور را "انسان گسسته " می نامد و می نویسد: "مادری و حسابگری چون دو اسب سرکش دیوانه ، وجود او را به دو سوی مخالف می کشاند.....این دو نیروی وجود، ننه دلاور را بسیار دردناک از هم می گسلد."..در برخی از عکس هایی منتشر شده ی از فاطمه معتمد آریا دراین نمایش، تجسد این گسل برچهره و ظاهر این بازیگر بزرگ به زیبایی ثبت شده است ... به نظر می رسد درک غریزی بازیگر بزرگی چون معتمد آریا ازنقش ننه دلاور برشت با قرایت کارگردانی ازاین نقش در بسیاری از موارد متضاد بوده است و این کشاکش باعث بیات شدن بازی او در برخی قسمتهای نمایش شده است. خوانش خانم صبری از ننه دلاور مرا به یاد صحنه ای از نمایش بی نظیر "تا یک بشمار.." او می اندازد، وقتی زن گلی توسط دستان ماهر بازیگران تراشیده و تراشیده تر می شود و در واقع نمادی از آب رفتن واز جان خویش کندن مادر اسطوره ای ایرانی برای بزرگ کردن فرزندانش می باشد.

---چند نقش برای یک بازیگر و بی نقشی عروسک ها
به نظرم تمهید ایفای چند نقش توسط یک بازیگر باعث شده برخی از نقش ها در متن نمایش کم رنگ و ناکارآمد شود.سرعت تغییر نقش ها گاهی بالا است و علی رغم تلاش خوب بازیگران حرفه ای مانند خانم نقوی و پسیانی و جعفری این جابجایی ها برایم به راحتی قابل تمییز و باورپذیر نبود. مثلا نقش آشپز به عنوان رقیب قاضی عسکر و کارکردش در زندگی خصوصی و عاطفی ننه دلاور به هیچ عنوان در نیامده است. بهناز جعفری در مصاحبه با آوای تیوال اتفاقا به این موضوع اشاره می کند که خانم صبری با تیپ سازی و تمهیداتی بیرونی برای اجرای نقش دیگر(مرد-سرباز) توسط بازیگر مخالف بود و بنابراین همه چیز باید درونی و حسی اتفاق می افتاد. ... به نظرم این درونی سازی نقش های به غیر از نقش اصلی و انتقال باورپذیرش برای تماشاگر به خوبی اتفاق نیافتاده است.فکر می کنم اگر از عروسکها به طور کاملتری برای نقش مردان استفاده می شد،نقد مذکور وارد نمی آمد..همانطوری که عروسک ایوت بعد از چند سال، چاق و پیر بر می گردد و کارکرد بسیار عالی دارد.مردان نمایش هم می توانستند در کنار بازی برگردانی با یک عروسک شبیه و نه صرفا تکه پارچه ی بی صورت ،نقش کارکردی تری ایفا کنند. این کاربرد عروسکی به عنوان یک سیستم فاصله گذاری درونی شده برشتی در نمایش ، کابرد تماتیکی هم پیدا می کرد و این امر جایگزین خوبی برای تمهید نخ نما و دم دستی روخوانی از متن توسط بازیگران در لحظاتی از نمایش ، برای القای تکنیک فاصله گذاری می شد. این صحنه (روخوانی بازیگران ) به هیچ عنوان به منش اجرایی نمی نشیند

---حذف سرخوشی و شوخ طبعی از متن و موسیقی
کلیت اجرا، فضای سرد و سنگین دارد.طراحی لباس ،رنگ و نورنیز چنین کارکردی ایفا می کند.اگرچه "در بلور شفاف این حماسه نقش یک تراژدی حک شده است." اما نباید نقش مهم طنز و شوخی را در متن نمایشنامه ها و تصنیف های برشت نادیده گرفت.اصولا نقش آهنگساز در اجراهای بزرگ ننه دلاور بسیار حیاتی و پر رنگ است.در نمونه های ویدیویی کوتاه قابل دسترس در یوتیوب از اجراهای مختلف نمایش، این مساله مشهود است. ،مثلا مریل استریپ در نقش ننه دلاور،سرخوشانه آوازه سر داده است و یا فیونا شاو دیوانه وار و مستانه در کنار سازها به پایکوبی مشغول می شود! 2اجرای آوازی در این نمایش،ریتم سرخوشانه ای ندارد و و کاملا مارش گونه و حماسی و فاقد احساس اجرا می شود.

---لغو تاریخمندی ،حذف بار تعارضی پروتستان ها و کاتولیک ها
کم رنگ نمودن تمایز و دشمنی بین کاتولیک ها و پروتستان ها به عنوان یکی از موتورهای محرک جریان این نمایش و نیزبه عنوان نیش پرقدرت نقد برشت در زمینه ی دورویی و فرصت طلبی کاسبکارانه ی مذهبی در جنگ و موقعیت های حاد، لطمه به نگاه برشتی زده است. وجود پرچم سفید بر بالای گاری ننه دلاور در این نمایش هیچ معنایی را دلالت نمی کند و کاربرد خنثی و گنگی به خود گرفته است.

+++
گردوها نمادهای پایداری به هنگام بداقبالی !
اجرا با باران گردوها به پای سربازان شروع می شود. نوشته اند گردو نماد خرد مکتوم !! هم هست. ننه دلاور همه فرزندانش را از دست می دهد اما خود زنده می ماند و ادامه می دهد.در بدترین شرایطی که انتظار داریم امید از کف دهد گاری اش را می کشد و ادامه می دهد. شاید شگفت آورترین ویژگی این زن نیروی جوشان زندگی در وجودش باشد که همچنان او را به حرکت و تکاپو و پایداری رهنمون می شود.
+++
اجرای این نمایش توسط خانم صبری در هر صورت یک اتفاق مهم است. امیدوارم این اجرای خلاقانه ضرورت رجوع و خوانش دوباره برشت بزرگ را در وجود همه هنرمندان و هنردوستان زنده کند. چراکه برشت به ما یاد آوری می کند : " در این دوران انسان بودن تنها فضیلت نیست،تکلیف است."
خیلی خوب نوشتی دوست عزیز اما خیلی هم زیاد نوشتی انگار...
مرسی از نقدت
۱۵ مرداد ۱۳۹۳
مردم همچون گرگ همدیگر را می درند و هر کسی یک سکه زیادتر دارد یک پایه شرافتمند تر است...

ممنونم ابرشیر عزیز...چقدر خوبه که این جادوستانی مثل شما این قدر دقیق و باحوصله نمایش رو نقد میکنن، که باعث میشه من وامثال من که تازه واردهای دنیای تئاتر هستیم بهترو باتوجه بیشتری ببینیم.
۲۹ مرداد ۱۳۹۳
مهیا جان ممنون از لطفت و از وقتی که برای خواندن گذاشتی....تاتر تازه وارد و کهنه وارد نداره...مهم خود تاتر که همه ما در عشق به این پناه فکری و روحی مشترکیم.
امیدوارم بیشتر از تجربه و نوشته های شما از تاتر بخوانیم........مرسی
۲۹ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید