در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مجتبی عزیزنژاد | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:53:37
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بر بام این بیگانگی می نشینم
و جنون مستی ام را به مجنون می دهم
که سهراب نوشدارو را هیج نمی خواهد
و در این غروب خسته ی شهر
هیچ کودکی در خماری مادرش را شیر نمی دوشد
شاید مست بمیرم
تا دیگر مرگ مرا به امید هیچ یادی نترساند
یک وصیت داشتم که نمانم
اما این خدا مجال مردگی به من نمیدهد
مجنون بدهکار من است
و لیلی در لی لی های کودکی ام از من باخته است !

از: خود
با دوستی از حیا حرف زدم اما نمی شناخت
پرسیدم : دلیل آن ؛ جهل است و یا عمد ؟
گفت : کدام جهل است و کدام عمد ؟
پرسیرم در اقلیم شما خدا را چگونه می خوانند ؟
گفت منظورت کسیت ؟
پرسیدم : مگر منظوری جز او هست ؟
گفت نمی دانم چه هست و چه نیست
فقط می دانم این تن هست ، تنت را شریکم می کنی ؟
گفتم پس روحت چه ؟
گفت از کجایی ؟ این کلمات را چقدر شنیده ام
نگفتی تنت را شریکم می کنی ... دیدن ادامه ›› ؟
و من گفتم : آن جهلی که حاصل عمد فهمیدگان خداوند بود
حاصل بی حیایی تو و تن تو با روح من است
با تعجب خندید و رفت
و تنش را بی گفتگو با خودی چون خود شریک شد !


از: خود
با تأخیر ، خوش اومدی دوست عزیز :)
۱۲ مرداد ۱۳۹۱
متشکرم گر چه مدت هاست بودم
ولی خوب بابت این خوش آمد خوشحالم

آقای ارمغان همونطور که حتما می دونید در ادبیات و زبان نوشتار
قالب های نوشتاری (سبک )وجود دارد
که نه نویسنده , بلکه مفهوم و مضمون متن قالب رو انتخاب می کنه
من برای نوشتن این مطلب , این زبان را اختیار کردم
چرا که احساس کردم به ادراک کلام بیشتر کمک می کنه
به هر حال متشکرم


۱۲ مرداد ۱۳۹۱
البته
تئاتر هم درمانگر روح است وهم جسم
۱۲ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیشه فکر می کردم حرکت بهترین کار هاست
حال به هر سمتی که می خواهد باشد .
و پیش خود می گفتم که شفاف ترین آب ها در سکون تبدیل به لجنزار
و مرداب می شوند و برای شفاف بودن باید جریان داشت .
اما گذر زمان چیز تازه ای به من آموخت !
رود ها در جریانند که شفاف می مانند اما نمی شود منکر آن شد
که آب های شفاف با گذشتن از شنزار ها و شورزار ها
با وجود شفافیت شور می شوند و غیر قابل شرب !
ظاهر سالم است اما روح آب همراه با چیزی است
که با دیدن نمی شود فهمید .
حال که بر می گردم ... دیدن ادامه ›› و خوب می نگرم شاید
گناه خیلی از ما ها در سکون نیست در مسیر عبور ماست !
مسیری که برایمان ترسیم کرده اند
مسیری که از باتلاق ها و شور زار ها و تنهایی و غربت هایی می گذرد
که برای توصیف آن نیازی به کلمه نیست و کافی است
آینه ای به قدمت تاریخ و به بلندای خط فاصله ی بین دو تاریخ
تولد_مرگ در دست گیریم و بشریت را نظاره کنیم !
برخی با خود و برخی با دیگران کار هایی کرده اند که
یادگار مرداب هایی است که گمان می کنند از آن عبور کرده اند .
اما کدام عبور ؟ کدام جریان ؟ کدام شفافیت ؟
آب برای نوشیدن است و شفافیت کیفیتی برای حسن آن
گر نه هدف چیزی جز رنگ است که رنگ با جنس تغییر می کند
آبی که در خور درد ها و رنج ها و قهر ها و کینه ها و
عدم هر احساسی که خداوند کمال اوست چگونه می توان نوشید ؟
حال آنکه ما برای رفع تشنگی و عطش های زمینی
مجبوریم به نوشیدن و آن هم با دروغ آشکار نفهمیدن !
حسین سبزیکاریان این را پاسخ داده‌است
خوش اومدین :)
۱۲ مرداد ۱۳۹۱
خوش اومدید:))
۱۲ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید