در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال بهرام | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:07:21
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
پرسید؟ کدام راه نزدیکتر است؟
گفتم - به کجا؟ گفت- به منزلگه دوست.
گفتم- تو مگر فاصله می بینی؟ بین تو و آن کس که دلت خانه اوست؟


از: خود

مثل کبریت کشیدن در باد، دیدنت دشوار است.
من که به معجزه عشق ایمان دارم.
می کشم آخرین دانه کبریتم را در باد، هر چه باداباد.


از: خود
عشاق واقعی میدانند که باایمان و باور قلبی میتوان به چیزی بنام معجزه ی عشق رسید...مرسی
------
سه کبریت یکی پس از دیگری در شب روشن شده است؛
اولی برای دیدن کامل چهره ات
دومی برای دیدن چشم هایت
آخری برای دیدن دهانت
و سپس...
تاریکی محض برای یادآوری همه اینها.

"پاریس در شب-ژاک پرور"
۱۴ مرداد ۱۳۹۱
ممنون شیرین خانم
تفسیر و تشبیه ات زیبا هست.
۱۵ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

پرستوهای عاشق به سوی غروب آفتاب آسمان پرواز می کردند. از آنها پرسیدم ، برای تنهاترین عزیزم چه بنویسم؟
گفتند- بنویس: که نامت هیچ گاه در افق زندگی ام ، غروب نخواهد کرد.


از: خود
مرسی منو یاد این ترانه انداختید و من چه غروبهایی که با این ترانه
گریه نکردم:

یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه
سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده
برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده
۱۳ مرداد ۱۳۹۱
همان نامی که این روزها لرزه ی عمیق تنهایی را به خاطرم می آورد.
۱۳ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

گاه این نازک دلم، یاد رویت می کند.
گاه با دیدار گل ، یاد بویت می کند.
گاه با دلواپسی، در کنار پنجره
از هزاران قاصدک، پرس و جویت می کند............


از: خود
هزار گل قاصدک روانه ات کردم
باد امانتدار نبود ،
یا تو نیامدی ؟

فخری برزنده
۱۲ مرداد ۱۳۹۱
مرسی محدثه خانم
۱۳ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
روی یک شیشه تبدار، تو را ، ها ، کردم
اسم زیبای ترا با نفسم، جا کردم
شیشه بد جور، دلش ابری و بارانی شد
شیشه را یک شبه، تبدیل به دریا کردم
با سر انگشت کشیدم ، رخ زیبای تو را
عکس زیبای تو را،،سیر، تماشا کردم


از: خود
زندگی تکرار فرداهای ماست
می رسد روزی - که فردا نیستیم
آنچه می ماند - فقط نقش نگوست
نقشها می ماند و ما نیستیم........

از: خود
طرح نقد و تحلیل نمایش:
این طرح در سه گزینه و به شرح زیر جهت تقویت بنیه علمی و هنری پیشنهاد می گردد:
البته گزینه های شماره دو و سه- اگر گروه همیار موافق باشند عملی خواهد شد .
گزینه یک: در پایان هر هفته لیست تئاترهای موجود توسط اعضا بررسی وسپس از بین اینها یک نمایش انتخاب می شود –حداقل سه نفر از اعضا می بایست به تماشای این نمایش بروند و سه نقد متفاوت روی دیوار بنویسند تا همه استفاده ببرند.
گزینه دو: با تصویب اعضا و انتخاب یک نمایش یک روز هفته چند نفر از اعضا با هم هماهنگی می کنند و همزمان یک نمایش را می بینند و بعد از آن بیرون از محل نمایش و یا در محل کافه دیوار آنرا نقد و سپس نتیجه روی دیوار نوشته می شود.
گزینه سه: اعضای دیوار با هماهنگی قبلی و توافق بین یکدیگر- یک نمایش را تعیین وسپس همگی تماشا میکنند سپس دو ساعت در پایان هر هفته در یک محل جمع و نمایش را به نقد می گذارند .و نقد آن نیز روی دیوار نوشته شود.
لطفا نقطه نظرات خود را جهت انجام مراحل بعدی اعلام فرمایید

با تشکر
طرح خوبیه اما باید اعضا فعال داشته باشیم هم در تهران هم در شهرستان
تا اینطور هم ما شهرستانی ها از نمایشهای پایتخت مطلع و آگاه بشیم و هم
شما تهرانی ها از نمایشهای شهرستان...طرح عالی میتونه باشه اگر این قسمت
شهرستانش هم فعال بشه که ما هم بیکار نمونیم...مرسی.
۰۹ مرداد ۱۳۹۱
بهرام عزیز من موافق هستم .
با توجه به ابن نکته که تئاتر و فیلم با نقد کامل می شوند
۱۱ مرداد ۱۳۹۱
حسین عزیز خیلی ممنون برای نظر مساعدت
به نظر من کار تاتر و سینما یک کار گروهی هست که همه می بایست همکاری و همراهی کنند تا به یک نتیجه مطلوب برسیم.
حال می ماند کمک حضرتعالی و دیگر دوستان هنردوست و گروه همیاری سایت
وجود چنین دوستان خوبی مثل شما و دیگر عزیزان به همه ما انگیزه می ده.
به نظر من نمایش باید دیده بشه تا نقدش مفید باشه-همان موردی که شما و دیگر دوستان باورش دارن.
و این طرح هم کمکی می شود به کسانی ... دیدن ادامه ›› که شاغلند و همچنین عزیزان شهرستانی که دسترسی به تاتر شهر و یا خانه هنرمندان تهران را به خاطر فاصله زیاد ندارند.
استاد سمندریان با توجه به بیماری سختی که داشتند هیچ وقت فرصت دیدن تاتر و نقد آنرا از دست نمیدادند ما هم باید راه ایشان را ادامه بدهیم.
نکته دوم:هرکس در تخصص خودش بیاد- بنویسه و برای دوستان و جامعه مفید باشه- چون گفتند ارزش علم در انتشار علم است.
در کلاسهایی که سالهای کذشته میرفتیم هرکس یک جور برای دیگران مفید بود مثلا در تحلیل فیلم گیر آوردن فیلمهای قدیمی کار سخت بود اما بچه ها با سعی و تلاش این قیلمهارا بدست می آورند و مطلبی مفید از اون قیلم برایمان باقی میگذاشت.
این دیوار میتونه علاوه بر اطلاع رسانی -یک کلاس درس و یا یک دانشگاه علمی کاربردی هم برایمان باشه.
به هر صورت از همه دوستان میخواهم نظر خودشان را به صورت واضح در رابطه با این طرح بدهند جون زمان -اگر از دست رفت شاید قابل جبران نباشه.
۱۱ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تمرین در حهت تخلیه روانی بازیگران
در هر هفته یک روز تعطیل از شهر خارج شوید ترجیحا جایی بروید که کوهستان نزدیکش باشد که وقتی فریاد می زنید انعکاس و اکو صدای خود را بشنوید - حال هفت مرتبه با فاصله زمانی و اگر خانم هستید با قدرت جیغ بکشید و اگر آقا هستید فریاد بکشید این فریاد باید با حداکثر قدرت باشد متل متلا گفتن کلمه وای در آقایان و یا کشیدن جیغ در خانمها.
همچنین می توانید از دست کسی که ناراحتید – در غیاب اون شخص به سرش فریاد بکشید و فکر کنید - اون داره صدای شما را می شنود.
بعد از انجام این کار - یک نفس عمیق بکشید.
شاید هم تمرینی در جهت تخلیه ی تموم آدما
۰۹ مرداد ۱۳۹۱
کار بسیار خوبی و عالی هست .
دوستان حتماانجام دهید. بسیار موثر هست
۰۹ مرداد ۱۳۹۱
با شیرین جون موافقم.منم این کارو زیاد انجام میدم. با اینکه صدام میگیره ولی واقعا تخلیه میشم از احساس بد و کلی سبک میشم.
۱۰ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پرسش شماره چهار در جهت ارتقاء در کارگردانی
به نظر شما ارتباط بین نویسندگی با کارگردانی و بازیگری چیست؟
اگر کارگردان خود هم نویسنده باشد بهتر است؟
لازم است کارگردان خود بازیگر باشد و یا کافی است اصول بازیگری را بداند؟

رامین میرعسگری و هومن جواهرکار این را دوست دارند

اگر کارگردان خود هم نویسنده باشد بهتر است.
البته شاید کارگردانی باشد که نویسندگی نداند
اما پیدا نخواهید کرد کارگردانی که بازیگر نباشد یا بازیگری نداند!


۰۹ مرداد ۱۳۹۱
ممنون از نقطه نظرات شما
درسته اگر کارگردان نویسنده هم باشه بهتر است اما می تواند نباشه
ولی باید یا قبلا بازیگری را تجربه کرده باشه ویا اینکه اصول بازیگری را بداند.
نمونه اش استاد مهدی فخیم زاده که هم نویسنده و هم بازیگر و هم کارگردان است و تا حالا کارههای زیبا و هنری انجام داده است.
نشکر از شما دوستان عزیز
۱۰ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پرسش در جهت ارتقا در بازیگری
اگر نمایشی تک شخصیتی و به صورت مونولوگ گویی باشد شما چطور بازی می کنید که بتوانید ذهن تماشاچی را به بازی خود مشغول کنید؟
چه تمریناتی انجام می دهید که بتوانید بهترین بازی را از خود ارایه دهید؟
هومن جواهرکار این را دوست دارد
صد در صد نباید یکنواخت بازی کرد دائم باید در تغییر باشی و در این گونه نمایش ها بدن خیلی مهم است
۰۹ مرداد ۱۳۹۱
ممنون آقای سبزیکریان عزیز
کاملا خق با شماست مبایست در این شرایط بازیگر بایستی دایم در تغییر باشی و حرکات بدن و حرکت به نقش کمک می کند
۱۰ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اصول کارگردانی تئاتر ودغدغه های فکری یک کارگردان:

کارگردانی علم است، تکنیک است به اضافه هنر، و بخش علم و تکنیک را باید فرا گرفت و نیاز به هوش و حساسیت بالایی دارد. و چیزی نیست جز آفرینش زندگی یا بخشی از آن بر روی صحنه، و بهترین مرجع و کتاب و استاد برای فراگیری کارگردانی، شناخت زندگی وشناخت شخصیت انسانها می باشد.

کارگردانی شامل دو مرحله است:
1- تهیه و تدارک
2- کار ... دیدن ادامه ›› عملی بازیگران
تهیه و تدارک خود شامل مراحل زیر می باشد:

الف- گزینش ایده:
در این مرحله کارگردان با سئوالاتی روبروست که باید واضح و دقیق به آنها پاسخ گوید و این پاسخها هدایتگر او تا انتها می-باشند و همچنین اگر سئوالات درست پاسخ داده شود می تواند تا حدی موفقیت اثر را در نزد تماشاگر تضمین کند. سئوالات به قرار زیر است:
1-چه می خواهم بگویم؟
2-چرا؟انگیزه این گفتن چیست؟
3-چگونه؟(با چه سبک و شیوه ای)؟
4 -برای چه کسانی اجرا خواهد شد؟
5- در چه شرایط زمانی؟
6- کجا؟
7- با چه امکاناتی؟

به طور معمول شخص کارگردان با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه و با انگیزه های روحی، روانی و اجتماعی و با توجه به قدرت کارگردانی خود و امکانات اجرایی و توان بازیگران و گروه نمایشنامه را برای اجرا انتخاب می¬کند.

ب- تجزیه و تحلیل متن:
وظیفه اساسی کارگردان عبارتست از: تفسیر و شناخت درونمایة نمایشنامه و آموزش و هدایت بازیگران. که بخش اول مربوط به این مرحله می¬باشد
اصل اساسی کار کارگردان: اینست که بفهمد چگونه یک نمایشنامه محتوای خودش را ارائه می دهد؟ باید میان فرم یعنی چگونگی ارائه مفهوم نمایش وخود نمایش یعنی آنچه در ساختار اثر است وجه تمایز عینی قائل شد بنابراین پیش از هر کار باید ساختار هنری اثر بررسی شود زیرا در آن روندی دراماتیک جریان دارد و حوادث آن بر کاراکترها تاٌثیر می گذارد. موقعیتها شاید کاملاً عینی و برون گرایانه باشد مانند داستانهای پلیسی یا سمبولیک و فلسفی مانند در انتظار گودو
کارگردان در این مرحله باید شناخت درستی از نمایشنامه بیابد، بداند که نمایشنامه دارای چه ژانری است؟ بر پایة کدام سبک و یا سبکها پیش می رود؟ اگر از ترکیب سبکهای مختلف پدید آمده دقیقاًسبکها کدامند؟ و نهایتاً هدف کارگردان از اجرا چیست؟
کارگردان باید آنقدر متن را بخواند و برای خود آنالیز کند تا به حدی رسد که از آن متن اشباع شود و همه چیز به شکل تصویر در ذهن او تشکیل شود و آنقدر بر اثر تسلط یابد که متن را رها کند و به اصطلاح متن نوشته شده را زمین بگذارد و از این جاست که می تواند تمرین را شروع کند. اینها همه جز با ادراک در مورد متن و تحلیل نمایشنامه اتفاق نمی افتد. و ادراک نیز عبارتست از دیدگاه کلی کارگردان دربارة متن آنهم بعد از اینکه آن را احساس کرده سپس جزء به جزء مورد بررسی قرار داده است
“چهار نیروی محرکه کارگردان را به هنگام کار بر روی نمایشنامه هدایت می کند: ۱- “دید” او نسبت به نمایشنامه که می تواند بر همه وجوه اجرا از بازیگری گرفته تا صحنه پردازی مسلط باشد.
2- شناخت جامع” نیروهای پویای نمایشنامه- فرازو فرود متن- لحظات بلند و آهسته آن و ضرباهنگهای تند و کند ۳- مهارت در ایجاد” ارتباط” که به بازیگران و طراحان کمک می¬کند خلاقترین دقت و توجه خود را وقف نمایشنامه کنند ۴- “تمایل شدید به جلب توجه تماشاگران با تهییج ذهن، قلب و روح آنان”

در مجموع می توان گفت در مرحلة تجزیه و تحلیل کارگردان باید به دو بخش بپردازد و آن دو بخش را به واضحترین شکل ممکن برای خود تصویر سازی کند. این دو بخش عبارتند از: الف- چراها؟ ب- چگونگی.

با تحلیل نمایشنامه به لحاظ ساختاری و مضمونی می¬توان به چراها رسید و آنها را پاسخ داد. اما مهمتر از چراها برای کارگردان در چگونگی است که “چگونگی” با شناخت به دست می آید.

یعنی کارگردان ابتدا باید به تحلیل برسد و بعد از تحلیل به شناخت. و با شناخت کامل و درست است که چگونگی اجرای یک اثر را می توان تشخیص دهد و این” چگونگی” است که راهگشای او تا انتها می باشد.

بسیاری از کارگردانان به دلیل ناآگاهی و یا ناتوانی، فقط در سر تمرین به « چراها » می¬پردازند کاری که یک دراماتورژ، تحلیل¬گر، جامعه شناس، یا فیلسوف هم در موضوع تخصصی خود می¬توانند بکنند لذا تمرین به بحثهایی تئوری کشیده می شود. مباحثی که هیچ کمکی به کار و گروه بازیگران نمی¬کند. و در نهایت شما فقط خواندن یک نمایشنامه را بر روی صحنه می بینید. اما رسیدن به « چگونگی » نیاز به هوش، خلاقیت، قدرت کارگردانی، و دید دقیق و مناسب به زندگی دارد. به عنوان مثال همه می دانند هملت دچار تردید و تفکر زدگی است اما مهم اینست که ما چگونه این تردیدها و تفکر زدگی را بر روی صحنه در قالب عناصر دیداری و شنیداری دریافت کنیم.

ج- انتخاب عوامل:
در این مرحله کارگردان با توجه به نوع نمایش و اجرا و توان و امکانات خود دست به انتخاب عوامل می زند و در حقیقت گروه را تشکیل می دهد که نیاز به ظرافت و هوشمندی می باشد تا بهترین و باسوادترین عوامل انتخاب شود و این خود نیاز به شناخت دارد. یعنی کارگردان همیشه باید لیستی از عوامل مختلف را در ذهن داشته باشد و در شرایط مختلف بهترین گروه را انتخاب کند.

و اما مرحله بعدی کار عملی با بازیگران است که خود شامل هفت بخش می باشد:
الف- روخوانی و مباحثه: که به دور میز خوانی نیز معروف است. دراین بخش از کار نقشها با توجه به خود نقش و توان و جنس بازی بازیگران تقسیم می شوند که یکی از مهمترین اعمال کارگردانی است و انجام آن نیاز به شناخت وسیعی ازامکانات فرد فرد هنرپیشگان دارد و همچنین نیاز به قدرت فراوان کارگردان.

و دیگر اینکه نمایشنامه معمولاً توسط کارگردان برای گروه خوانده می شود که کارگردان از این فرصت برای بیان درک خود از اثر و تشریح حال و هوایی که بازیگران باید در آن کار کنند استفاده می¬کند. وبعد از آن نوبت روخوانی است که مدت آن بستگی به شیوة کارگردانی دارد. بعضی ازکارگردانان این دوره را بسیار کوتاه برگزار می کنند و عده ای آنقدر این مرحله را طولانی می کنند تا به اصطلاح حس بازیگران در پایشان بریزد. یعنی آنقدر آنها را می نشاند تا بازیگران به یک درجة بالایی از احساس و هیجان برسند و بعد به یکباره آنها را بر روی صحنه رها می سازد.

ب- تعیین حرکات:
در این مرحله کارگردان با توجه به بداهه سازی و خلاقیت بازیگران بر روی صحنه و طرح از پیش تعیین شده خود براساس موقعیتها و لحظه های متن، حرکات بازیگران را مشخص می¬کند.

ج – کار روی دیالوگ:
در این مرحله کارگردان به تقطیع حسی دیالوگها می-پردازد و براساس خود جمله¬ها، فضاها را برای بازیگران تفکیک می کند و همچنین به آکسون گذاری درست جمله¬ها می پردازد. در خیلی از کارها دیده می شود که یک پاراگراف چند خطی را بازیگر یکدست و مونوتون بر روی صحنه بیان می کند در حالیکه وقتی پاراگراف را تقطیع می کنید می بینید که همان پاراگراف از ده جمله یا بیشتر تشکیل شده و هر کدام از این جمله ها در یک فضای مخصوص به خود گفته می شود و لذا احساس بیانی خاص خود را دارا می-باشند و باز برای رفتن از یک فضا به فضای دیگر پاساژ حسی لازم است. اینها همه در این مرحله با راهنمایی کارگردان تصحیح می گردند.
چ – پیراستن: در این مرحله حواشی و شاخ و برگهای اضافی حذف می¬گردد. ناهماهنگی¬ها گرفته می-شود و بی نظمی ها، نظم می یابد
ﻫ - مرور: در این مرحله ریزه کاریهای تکنیکی و حرفه ای مورد توجه قرار می گیرد
د- تمرینات فنی: در این مرحله تمرین با نور و دکور صورت می گیرد. و دراین مرحله است که کارگردان و طراح صحنه و لباس باید به یک هماهنگی در صحنه برسند. در بعضی مواقع کارگردان مجبور است از بعضی میزانسنها و تصویر سازیهای خود بگذرد چرا که مهم اجرای هماهنگ می باشد
ذ- تمرین نهایی: که همان اجرای ژنرال است و در این تمرین لباسها نیز حاضر شده و بازیگران با تصور یک اجرای کامل باید بر روی صحنه روند.
در بخش آخر به توضیح و تشریح مهمترین و اساسی ترین ابزار و عناصر کارگردانی پرداخته می شود که عبارتند از:

1-حرکت:
اهمیت حرکت را در نمایش نباید دست کم گرفت. حرکت رکن اساسی تئاتر را تشکیل می دهد و ارزش آن حتی بیشتر از ارزش بصری نمایش است و کارگردان باید پیش از تمرینات از خودش بپرسد چقدر از داستان نمایش بوسیلة کلمات به بیان در آمده و چقدر از طریق حرکت.
حرکت وسیله ای است اساسی جهت به منصۀ ظهور رساندن و متجلی کردن هر چه بیشتر خصوصیات اخلاقی، آرزوها، تمایلات درونی و اهداف شخص بازی. از طریق حرکت و عمل آنچه را که ذهنی است و در درون شخص بازی می¬گذرد و قابل رؤیت نیست تجسم می بخشیم و برابر چشم تماشاکنان به داوری می¬گذاریم.
حرکت که امری مکانیکی است به صورت واسطه ای عینی، بین دو پدیدة ذهنی عمل می کند از یک طرف ذهنیات شخص بازی را برملا می سازد و دیگر آنکه از طریق تجسم بخشیدن به ذهنیات شخص بازی و ایجاد ارتباط با تماشاگر در ذهن او رسوخ می کند و بر اندوخته های ذهنی اش اثر می گذارد.
در مجموع می توان گفت جوهر نمایش بر مبنای حرکت شکل می گیرد. حرکت تبدیل قوه به فعلیت است تبدیل ذهن است به عین، و از موقعیت پرسوناژ در لحظه نسبت به احساس شخصی خود و تقابل با شخصیت مقابل نشاٌت می گیرد و ادامه می یابد و باز در این تقابل است که حرکت به سکون تبدیل می شود.

2- میزانسن: مجموعة ایستها و حرکتهای بازیگران و اشیاء که کارگردان آنها را با شم هنری خود برای صحنه ابداع می کند و به طور کلی مجموعة عناصر شنیداری، دیداری در یک ساختار مناسب را میزانسن گویند. و حرکت باعث تغییر میزانسن می شود.
که به اشتباه بسیاری حرکت و جابجایی بازیگران را میزانسن می پندارند و عده ای نیز آن را میزان می نامند که البته میزان یعنی ترازو
3-ترکیب:تئاتر هنری است ترکیبی از خط-رنگ- باقت-سطح- حجم-کلام-صوت....
4- تصویر:انتقال بار معنا از طریق عناصر عینی و بصری و صوری. ترکیب مجموعه عناصری که ما را به معنا و مفهومی عمیقتر از ظاهر آنها برساند تصویر است
5-ترکیب تصویری:کنار هم قرار دادن اجزا و اشیا و عناصر به حکم عقل و منطق برای انتقال بار معنا از طریق یک تصویر زیبا.

ریتم:
ریتم تا حدی اشاره دارد به تاٌثیر فزایندة ضربانهای متفاوت واحدها و شاید، شیوة دیگری است برای توصیف کردن موج زدنهای متن. تعریف فرهنگ و بستر از ریتم می تواند نقطة شروع خوبی باشد: تاٌثیری که به واسطة عناصر نمایشنامه خلق می شود…. و به گسترش زمانمند کنش مربوط است. بنابراین تعریف می توان فهمید که ریتم تاٌثیر نواختهای فزاینده است و اینکه روشی است برای تبیین نواختهای چندگانه که با هم همنشین هستند. یک جریان یکنواخت باعث کرختی تماشاگر می شود. و اگر این جریان سرعتی سریعتر از حد معمول زندگی دارا باشد تماشاگر عصبی و آشفته و کلافه می شود. پس ریتم نمایش باید ریتمی منطبق با ریتم زندگی داشته باشد و تنظیم ریتم بوسیله تمام عناصر موجود در صحنه صورت می گیرد، که مهمترین آنها ریتم درونی و بیرونی بازیگر است که فضا و حال و هوای نمایش را آشکار می سازد.

هدایت بازیگر: کارگردانی موفق است و می تواند بازیهای زنده و پر انرژی از بازیگران دریافت کند که بتواند از طریق توضیح و تشریح شخصیت و توجیه بازیگر، او را هدایت کند. از هرعاملی و ابزاری استفاده کند تا بازیگر را به نقش برساند. و اما ساده ترین، راحتترین و بدترین شکل هدایت بازیگر آنست که کارگردان خود به جای بازیگر بازی کند چرا که ممکن است کارگردان نتواند از عهدة اجرای نقش به نحوة مطلوب بر آید و همچنین ممکن است کارگردان آنقدر خوب نقش را اجرا کند که دیگر فرصتی برای خود انگیختگی و تخیل بازیگر باقی نماند و یا ممکن است کارگردان آنقدر نقش را خوب بازی کند که بازیگر در خود احساس بی لیاقتی کند.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام سلطان قلبها
تو ای همزاد گلها
منم بابای بارون
منم سلطان غمها
سلام کردم - نگی هی بی وفایی
سلام کردم بگم- وای از جدایی

از: خود
بابای بارووون

میشه به باروون بگی بیاد خونه ما ؟؟؟


۰۹ مرداد ۱۳۹۱
سلام سارا خانم
شعرهای شما هم خیلی اندیشمندانه و زیبا ومثل بارون لطیفه
بیا از یک گل بهار درست کنیم.
۰۹ مرداد ۱۳۹۱
سلام بهرام خان

متشکرم

۱۰ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سوال در جهت ارتقا در کارگردانی
فرض کنید شما یک سناریو یا نمایشنامه را بایستی کارگردانی کنید-از طرفی هزینه ها یک طرف و کیفیت کار هم از طرف دیگر؟
نکته: با توجه به فشار تهیه کننده بایستی هزینه ها پایین و کیفیت کار بالا باشد.
در این موقعیت از بازیگران حرفه ای استفاده می کنید یا نیمه حرفه ای و یا معمولی؟
برای تنوع در کار از بازیگران شناخته شده استفاده می کنید یا شناخته نشده و تازه کار؟
علی اسدالهی این را خواند
هومن جواهرکار این را دوست دارد
من به تناسب فضای کار و هر نقش تصمیم میگیرم که برای کدام کاراکتر باید از بازیگر حرفه ای استفاده کنم و برای کدام اگر از بازیگر معمولی هم استفاده کنم ضرری نمیبینم و همان نتیجه دلخواه را میگیرم و ترکیبی از هر دو را دارم با صرفه جویی در هزینه ها
۰۹ مرداد ۱۳۹۱
ممنون جواب شما عزیزان مناسب و قانع کننده است.
اما در جواب دوست عزیزم هومن جان در بعضی مواقع در کار نیاز به استفاده از بازیگر تکنیکی هست که ما ناچارم نقش خاص را به بازیگر حرفه ای اختصاص بدهیم.
ممنون از همه شما که زحمت کشیدید پاسخ دادید.
۰۹ مرداد ۱۳۹۱
با صحبت بهرام عزیز موافقم
ولی اگر بازیگر حرفه ای در کار تئاتراشتباهی کند باید جواب همه را بدهد مخاطب - کارگردان - منتقد ووو
۰۹ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
طرح سوال جهت ارتقا در بازیگری
اگر یک نقش پایین دستی به شما پیشنهاد بشه متلا نقش یک معتاد یا دزد-که با شخصیت شما سازگار نیست -شما آن نقش را قبول می کنید یا نه؟
اگر نقش را قبول می کنید چطور آنرا بازی می کنید که در دید تماشاچی واقعی به نظر بیاد؟
پیمان یاحقی این را خواند
تبسم استاد و راضیه هاشمی این را دوست دارند
به نظرمن این جور نقشا خیلی جذاب تر و جالب تر برای بازی کردن باشن تا نقشای آدمای نزدیک به خودمون . چون هم واسه تبدیل شدن به اونا باید تمرین زیادی کرد ( که باعث میشه بازیگر کلی چیز یاد بگیره ) و هم باید با آدمای مشابه نقش آشنا شد . که البته آشنا شدن با این گروه از آدما و دغدغه هاشون ( که هم تعدادشون تومملکت ما کم نیست و هم دغدغه هاشون میتونه به ما مربوط باشه ) خیلی برای باور پذیر شدن نقش کمک میکنه.
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
اول تحقیق و بعد تمرین
حتی شده با همچین ادمایی دم خور و هم نشین میشم تا بهتر نقش رو بفهمم و رفتارها و کارهایشان راببینم تا به ایفای نقشم کمک کنه با تمام وجود قبول میکنم. چون این نقش ها علاوه بر خاص بودنش تجربه بسیار خوبی برای خود بازیگر است. و نکته مهم دیگر خلاقیت بازیگر هست و به کار بردن خلاقیت در ایفای نفش .
اگر خودمان باور و قبول نکنیم و آن شخصیت را در وجود خودمان نبینیم،

بیننده هیچگاه آن کاراکتر را قبول نخواهد کرد.
۰۹ مرداد ۱۳۹۱
ممنون از همه دوستان
به نظرم جمع پاسخ شما جواب سوال من است.
اما من این نکته رااضافه می کنم که بازیگر باید هر نقشی را قبول کنه وبه یک نقش اکتفا نکنه چون کلیشه میشه.
در عین اینکه نقش یک قدیس را قبول میکنه بازی کند باید نقش یک دزد راهم بپذیره و بازی کنه.
البته ممارست وتمرینان بدنی و مطالعه و تعمق در نقش می تواند در بازی به اون کمک کند.
باتشکر و ممنون از پاسخهای زیبای شما
۰۹ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
طرح تقویت تفکر و حس تله پاتی و قدرت تخیل و ادراک جهت نویسندگی و بازیگری
کسانی که حاضرند در این طرح شرکت کنند اعلام آمادگی کنند-این تمرین در همین جا انجام خواهد شد

با تشکر
منم هستم!
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
مرسی یلدا خانم - پنجاه در صد حدس شما در مورد من درست بود- و حالا این هم تله پاتی من در خصوص شخصیت شما که به شرح زیر می باشد:
مودب و زود رنج-علاقمند به نمایش و سینما و عکاسی
رنگ روشن دوست دارید.
فست فود زیاد می خورید.
دوست دارید بروید کنار دریا قدم بزنید.
رنگ سفید و آبی آسمانی دوست دارید.
نویسندگی را دوست دارید.
قد شما بین 158 تا 167 است.
اجتماعی ... دیدن ادامه ›› و اهل ریسک هیستید.
یک دوست خیلی صمیمی دارید.
مهربان-دلسوز و عاشق کمک به مردم هستید.
این روزها کمی بی تظم شدین
در کل نظم را دوست دارید
کارگردانی و نویسندگی را خیلی دوست دارید.
در مجموع هر اثر هنری را دوست دارید.
داستانهای ونمایشهای مضمون اجتماعی خانوادگی و روانشناسی را بیشتر دوست دارید.

۰۹ مرداد ۱۳۹۱
من آمادگی دارم
تمرکز می کنم بر روی شما
۰۹ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تقویت قوای حسی و ذهنی در بازیگری و بازیگری زیر پوستی یا روانشناسانه
در هر هفته ای که از خانه خارج می شوید بک روز آنرا فکر کنید لال و قادر به تکلم نیستید و در برخورد با مردم چنان رفتار کنید- که آنها لال بودن شما را بپذیرند..
همچنین در برخورد با عامه در صورت پاسخگویی از حرکات چشم و ابروها و دست و قوای حرکتی استفاده کنید.
ظرف مدت دو ماه می توانید به صورت حرفه ای با قوای ذهنی وحسی خود ذهن تماشاگر را با بازی زیر پوستی به خود جلب کنید.
نرگس ... این را خواند
حسین کریمی، راضیه هاشمی ، تبسم استاد و هومن جواهرکار این را دوست دارند
خیلیم کیف می ده، اگه انجام ندادین پیشنهاد می کنم حتما انجام بدین
ممنون بهرام جان
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
خیلی هم کیف میده البته اگه کسی تابلو نکنه تا مغازه دار بفهمه:دییییی
کار بسیار خوبیه و به بهتر بازی کردن کمک خوبی میکنه اللخصوص در تئاتر شورایی:)
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
تمرین خوبی هست من قبل ها پیش انجام می دادم .

یک تمرین دیگر
به همراه دوست خود وارد مترو شوید.و خود را به نابینایی بزنید .و تمامی حواس خود را متمرکز کنید . به طوری که دیگران بفهمند واقعا نابینا هستید.
۰۹ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باسلام
طرح سوال جهت ارتقا در بازیگری
چگونه می توان در یک نقش فرو رفت-طوری که تماشاچی بتواند با بازیگر نقش همزاد پنداری کند؟
بنظرم این به خود بازیگر مربوط میشه و خود بازیگر باید رو نقش تسلط و شناخت کامل داشته باشه و با خلاقیت خودش این کار رو انجام میده!
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
سلام حسین جان
آره این یک نوع تمرین مدیتیشن هست-پس از جمع آوری نظر دوستان نتیجه کلی را خدمتتان عرض می کنم.
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
آفرین برشما دوستانی که جواب دادین
جمع جواب های شما پاسخ سوال من بود
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مدیریت خشم و کنترل آن در بازیگری
در اغلب نمایشها –بازیگر می بایست مطابق با کاراکتر خود و محتوای نمایش و به دستور کارگردان و مطابق محتوی نمایش خشمگین شود که این خشم می تواند در درجه خیلی کم –کم –متوسط- زیاد و خیلی زیاد باشد.
به دلیل اینکه بازیگری مصنوعی نشود و خشم واقعی باشد بازیگر باید بتواند در لحظه بدترین و خشمناکترین خاطرات خود را مجسم FLASH BACK) ) و در خود ایجاد خشم نموده و با تعقل و کنترل –درجه خشم خود را تنظیم کند.
این خشم بایستی به همراه تغییر در میمیک صورت و انعطاف وانقباض بدن و حرکت چشم و نوع نگاه چشم همراه باشد.
در منزل روزی ده دقیقه در اتاق شخصی خود - روبروی آینه این مورد را تمرین تا به مرور زمان- بتوانید در خود ایجاد خشم و آترا مدیریت کنید.
مدیریت خشم تنها در بازیگری کاربرد ندارد و بلکه در زندگی روزمره و در روابط عمومی و یا بازاریابی شرکتها و همچنین زندگی شخصی و روزمره کاربرد ... دیدن ادامه ›› مهمی دارد.
بهترین راه ایجاد خشم در حرکات روانشناسی استفاده از چشم می باشد-با استفاده از نوع نگاه و استفاده از ضمیر ناخودآگاه و بدون بیان می توانید در این نوع خشم که خشم درونی نامیده می شود –خشم خود را به تماشاچی منتقل کنید.

در منزل روزی ده دقیقه در اتاق شخصی خود - روبروی آینه ایستاده و با استفاده از چشم و نوع نگاه (خیره شدن) و بدون بیان این مورد را تمرین تا به مرور زمان- بتوانید در خود ایجاد خشم و آترا مدیریت کنید.

چرا باید مهارت های کنترل خشم را بیاموزیم؟(ایجاد آرامش در زندگی و کار)

روزنامه ها گاهی به اتفاقات مرگباری اشاره می کنند که بر اثر خشمی آنی ایجاد شده اند.تا به حال چند بار در حالیکه رگ های گردنتان از شدت عصبانیت بیرون زده بود کاری انجام داده اید و بعدا از انجامش پشیمان شده اید؟در هنگام خستگی ،بیماری و درد،آستانه ظهور خشم کاهش میابد.همچنین کسانی که از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند و یا مایلند که همیشه قدرتمند و با صلابت به نظر برسند،بیش از دیگران خشم را تجربه می کنند.خشمی گاهی می تواند عواقب جبران ناپذیری برای فرد داشته باشد مانند برخورد و صدمه فیزیکی با افراد دیگر که می تواند از لحاظ قانونی مورد پیگیری واقع شده و فرد را تنها برا عواقب این خشم ساده به سال ها در کنج زندان اسیر سازد.اگرچه مهارت های کنترل خشم ساده و قابل آموزش همگانی هستند و اکثر افراد در موقعیت های معمولی مانند عصبانیت از بی قانونی دیگران می توانند آنها را به کار گیرند،ولی افرادی که آستانه ظهور خشم پایینی دارند و یا افرادی که خشم خود را به صورت لجام گسیخته نشان می دهند ویا حتی کسانی که بر سر هر مساله ساده ای با دیگران به مشاجره لفظی می پردازند،نیازمند کمک های تخصصی یا تجربه هستند
ایمان قاسمی و مریم حسن نژاد این را دوست دارند
فیلم کنترل خشم قشنگه
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
سلام بهرام جان من مایلم در زمینه نوشتن با شما همکاری داشته باشم .
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
یلدا خانوم نگران نباش بنویس به صورت گروهی مشکلات و ایرادها را حل میکنیم.
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو
تکیه گاهم شده است- ساحل بارانی تو
در گلستان وجودم- گل زیبای منی
نازنینم چه بگویم --
که تو در قلب منی

از: خود
خواهش میکنم خانم سید جوادی شما لطف دارید
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اصول و تمرین سه عنصر اولیه و مهم در بازیگری حرفه ای:

1-آزادی ذهن از دنیای مادی
2-تمرکز روی نقش
3-ایجاد زندگی حقیقی

1-نحوه آزاد کردن ذهن از دنیای مادی:
یک بازیگر قبل از اجرا ورفتن روی سن نمایش- ذهن درگیری دارد –این درگیرهای ذهنی میتواند دغدغه های فکری و یا مسایل مادی و یا خانوادگی و یا ... دیدن ادامه ›› اجتماعی ویا روزمره باشد.
بنابراین لازم است بازیگر چند دقیقه قبل از نمایش ضمن ورزش دادن چشمها وحنجره و اندام حرکتی نسبت به آزاد سازی ذهن اقدام کند.
جهت انجام این مهم بایستی بازیگر در محلی ساکت به صورت درازکش و یا نیمه نشسته چشمان خود را به مدت حداقل سه دقیقه ببندد و تنقس عمیق نماید وبه هیچ چیز فکر نکند و اجازه بدهد صحنه های روزانه مثل یک تماشای فیلم از جلوی چشمش بگذرد و همچنین عضلات حود را سست گرفنه وهیچ انقباظی در عضلاتش نباشد بعد از انجام این عمل که به ان Relaxation گفته می شود -می تواند جهت اجرا روی سن برود.

2-تمرکز روی نقش:
بازیگر باید روی نقشی که باید بازی کند تمرکز کند و تمرکز به سادگی بدست نمی آید مگر با تمرین مداوم.
تمرکز یعنی کنده شدن از دنیای مادی و فکر کردن بر روی نقش و محتوای نمایش و نحوه اجرا
منبعد اگر با اتوبوس به و یا مترو به جاههای مختلف شهر می روید سعی کنید به یک نقطه خیره شوید و فقط روی آن تمرکز کنید به صورتی که فقط آن شیئ را ببینید و ابزار کنار آن را نبینید مثلا : تمرکز بر روی حرکت عقربه های ساعت
تمرین دوم: در مترو و یا اتوبوس شهری و یا یک مکان شلوغ یک برگ روزنامه و یا کتاب برداشته و با چشمان خود یک متنی از آن را مطالعه و به چیز دیگری توجه نکنید- به مرور زمان این مورد برای شما آسان و شما خواهید توانست در هر شرایطی روی یک موضوع تمرکز کنید.

3-ایجاد زندگی حقیقی:
بازیگری باید بازی قسمتی از زندگی واقعی و بر اساس محتوای نمایش باشد.و این مهم بر اساس قوه تفکر بازیگر و راهنماییهای قبلی کارگردان بوجود می آید -او بایستی با تمرین مداوم خود را جای نقش قرار دهد و با نقش زندگی کند.
همچنین اگر تماشاگر، عمیقاً تحت تأثیر بازی یک بازیگر قرار می‌گیرد، به این خاطر است که بازیگر، به حقیقتِ درون خود و همچنین، حقیقتِ درون مخاطب، دست یافته ‌است. درصورت برقراری ارتباط درست میان مخاطب و گروه اجرایی، مخاطب، همواره به رفتار‌های بازیگر پاسخ می‌دهد؛ چرا که با وی همزاد ‌پنداری می‌کند. مخاطب ، بازیگری را که به حقیقت بازی دست نیافته و تصنعی کار می‌کند، پس می‌زند
سلام هدی خانم
در رابطه با مدیریت خشم خواهم نوشت و در رابطه با سوالات دیگر شما به پروفایلم مراجعه فرمایید.
۰۸ مرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید