«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
آن طرفِ پرده سروصداهایی به گوش میرسد، شخصی را میبینیم که از آنجا، پشت سازهها حرکت میکند و انگار چیزی را میبیند. اینجا، که پشت پرده است، زندان است. نمایش پشت پرده آغاز میشود. نورها تک به تک روشن و خاموش میشوند. در هر روشنیای که بر زمین میاندازند شخصیتی بهصدا درمیآید. راوی، اعلام میکند، سال میگذرد، اما زمین/مکان همان است که هست. باز نورها تک به تک روشن میشوند شخصیتها به صدا در میآیند، راوی روی صحنه میآید. زمین همان است که هست. راوی میمیرد.
نمایش "ط" در مرداد ماه 1402 بر روی صحنه رفت. اغلب تئاترهایی که در یک سال گذشته بر روی صحنه رفتهاند بازنمایی کنندۀ شرایط در جامعه بودند. تئاتر در جامعه وظیفۀ بهنمایش درآوردن ناهنجاریهای انسان و جامعۀ خویش را دارد. در این نمایش میبینیم که نمایش کمی درونیتر میرود. سیبی به تاریکی میغلتد، دری نورانی باز میشود، و "طیبِ کودک" را بیرون میکشد. درونِ زندان/درونِ طیب؛ چه خبر است؟ چرا میل به درون رفتن وجود دارد؟ نمایش سعی میکند به درون هر نمایندهای از مردم برود (آجان، اوباش، رانندۀ آمبولانس، ساواکی، زن، سرباز)، اما به درون "نماینده حکومت" نمیرود. نمایش، برای جان مایۀ خویش راوی را میکشد، ولی چرا به درون او نمیرود؟
خوبی تئاتر برای جامعه این است که آنجایی هم که از پیش اجازۀ اجرا داده نمیشود، خود افشاکنندۀ دیگری است که فقط در نمایش مجال بروز پیدا میکند. زن به هیچ مردی وصل نمیشود. شاید میتوان گفت ممیزیهای فعلی نمیگذارد تا زن خود را به آغوش "طیب بزرگ" بیاندازد؛ اما پُر بیراه نیست. زن حافظ و شیفتۀ "کودکهای آسیب خوردۀ" این مردان است. و زن سالهاست که برای این مردانِ اخته شده سوگواری میکند.