در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال حمزه حمید | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:47:38
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آقا مجتبی ما در نمایش هلپ آنچنان که برای مولف هر اثری مهم است ، همچون گذشته چارچوب و قواعد خاص و امضای خودش را همراه داشت .نقطه ی مثبت نمایش هلپ پیوند عمیق میان ایده و نوع اجرای نمایش بود .
مجتبی آنچنان که مشخص بود تحلیل متن خوبی داشته ، نه بعنوان اینکه خالق متن خود اوست بلکه او راه و روش تحلیل درست را آموخته و به بهترین شکل به بازیگران انتقال داده است و اما برگ برنده ی دیگر بچه های گروه اماتور ، بومی بودن قصه و مهم تر از آن ، اهواز که نقطه و نکته ی کلیدی اجرای هل بود .
نمایش از ورود تماشاچی ها آغاز شده بشکلی که گروه بازیگری با دخیل کردن تماشاچی ها از بدو ورد آنها در رأس اجرا قرار میدهند بشکلی که بیننده خود را از ابتدا بخشی جدانشدنی از اجرا میداند و نقطه ی کشنده ی آنها برگه هایی بعنوان سرفصل دروس اجرا بود که توسط گروه به تماشاچی ها داده شده و انها در زمان مشخص سر فصل دروس را به گروه ارائه داده و آنها همچون دستیار کارگردانی که در غیبت مجتبی تمرین را در دست گرفته ، نمایش را ادامه می دهند و چه چیز برای تماشاچی لذت بخش تر از اینکه خود را بخشی از اجرا بداند .
هلپ آنچنان تماشاچی را غرق در خنده می کند که گاهی یادش میرود در صحنه ی اجرا و در حال دیدن تئاتر است که آنرا در قهقه زدن های بلند و از ته دل تماشاچی های دهه شصتی می توان دید .
نمایش به خوبی با تماشاگران ارتباط برقرار کرد به گونه‌ای که آنان تا انتها با نمایش همراه شدند. وی افزود: تلفیق واقعیت با خیال در نمایش هلپ ... دیدن ادامه ›› پر رنگ ترین بخش کار است .
با انکه دهه شصتی ها خود را در عرف نسل سئخته بیان میکنند اما در نمایش هلپ میبینیم عشق و رفاقت و دوستی که بین دهه شصتی ها بود هرگز و در هیچ دهه ای تکرار نشده و شاید نشود و برداشتی که از هلپ می شود شاید این باشد که چگونه از فرصت زندگی کردن استفاده کنیم که در هر شرایطثی احساس خوشبختی کنیم و از سوئتفاهم ها به تفاهم برسیم و با همذات پنداری به خوشبختی و خوشحالی برسیم .
بطور کل نقطه ی قوت نمایش هلپ و کارگردانی مجتبی مهارت در ایجاد فضایی برای به وجود آوردن ارتباطی دو جانبه به گونه ای ‏ مستقیم ، روشن و صمیمانه بین تمامی افراد گروه ؛ ارتباطی از آن دست که به بازیگران و طراحان کمک کند تا به حداکثر خلاقیت خود برسند ، بود کاری که مجتبی استارت ان را در تاکسیدرمی زددر مقام کارگردان مهمترین خواسته برقرای ارتباط میان تمامی اجزای اجرا می باشد ، خواسته ای قوی برای گرفتن توجه و گرفتن توجه غیرارادی تماشگر ، تا بوسیله ی آن تمام فکر و ذکر و روح و احساس تماشاگر را به ذوق و شوق وا دارد .
و در پایان باید گفت که نمایش هلپ خزان زرد این سالهای نمایش را نه نوبتی ، بلکه یکجا ویکهویی تمام کرد و بهار خوزستان را یکماه زودتر از راه رساند و هلپ چه جانِن .
هلپ نمایشی گرم و دلنشین بود که ترجیح میدهم بجای بازگو کردن نقدی تخصصی و در خور ، بنشینم و از زیبایی های آن و برانگیختن احساس مان برای شما بگویم و نقد و کم و کاستی های آن که خیلی قابل لمس هم نیستند ، باشد برای وقتی دیگر .
آنچنان سنگینی غم دهه شصت را بازگو میکند که باید گفت : خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است .
مجتبی رستمی فر یا الان که باید گفت آقا مجتبی ما آن چنان در دهه 40 خود به پختگی کامل رسیده که میتوان گفت از ابتدا می داند چه میخواهد بگوید و چطور بگوید و برای چه کسی بگوید و امروز ، مجتبی ، در اجرای نمایش هلپ و در مقام کارگردان چنان لذت میبرد که که همچون امیر و سرداری است که از بالای استیج میدان صبح گاه سربازی دارد سان میگیرد از رژه ی سربازان خود که لذت ببرد از شنیدن طبل بزرگ زیر پای چپ .
برای من که سالها با این فرمت در تقابل هستم لذت دیدن نمایش هلپ همچون لذت بردن از شنیدن پادکست های احسان عبدی پور با آن صدای گرم و زیبا و با آن لهجه ی ناب جنوبی اش بود .
بهر طریق ، هلپ 6 اجرای دیگر دارد تا پایان بازگویی ناب زندگانی دهه ی شصتی های نسل سوخته .
به احترام هلپ باید ایستاد و کلاه از سر برداشت .