«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام و عرض خسته نباشید خدمت گروه و عوامل محترم. روز چهارشنبه به تماشای این نمایش نشستیم و خب در مورد گرمای سالن، صندلی های فشرده، فضای ناکافی مابین صندلی ها و دوستان هنرمندنما که با موبایل مشغول بودند و سرتاسر نمایش با نور آزاردهنده آرامش دیگران را برهم میزدند، بسیار گفته شده و من هم هم رای و نظر دوستان هستم. خدا رحمت کند جناب آتیلا پسیانی را که قبل از اجرا با تاکید از تماشاچیان می خواستند که گوشی را خاموش کنند و واقعا تاکید بجایی بود. امیدوارم عوامل این نمایش این رویه را در پیش بگیرند. به هر روی، از دیدگاه من با توجه به زحمات فراوان برای اجرای این نمایش، به دلیل نمایشنامه ای ضعیف، آنطور که باید و شاید کار از آب درنیامده بود. گروه موسیقی عالی بودند شاید بالاتر از عالی. صدای رویایی دکتر کاکاوند که تمام ماجرا بود. و اما خانم آتنا قرائی که ساز کوبه ای می نواخت از اول نمایش با آن بشگن های ریز و سرذوق آوردن مخاطبان تا اخر نمایش در حین معرفی دوستان واقعا گل کاشت و به نظر من کل نمایش یک طرف و هنرنمایی ایشان یک طرف. موفق باشی دختر زیبا .آینده بسسیار درخشانی در انتظار شماست.باز هم ممنونم از تمامی عوامل و هنرمندان عزیز
سلام و عرض خسته نباشید خدمت گروه محترم، دیشب موفق به دیدن این نمایش شدم و با افتخار نظری که چند روز پیش داده بودم رو تمام قد تایید میکنم. واقعا اجراهای بینظیری بود و نمایشنامه به شدت بی نقص نگارش شده بود. در صحنه هایی به یاد فیلم whiplash می افتادم مخصوصا اونجایی که گودرزی گردن جوشقانی رو گرفته بود و صحنه آخر تلاش های خستگی ناپذیر جوشقانی که برای من یادآور خونریزی دستان تلر از شدت ضربه های درام بود. در فضای فکری حال حاضر من، این نمایش به شدت تاثیرگذار بود، فکر می کنم اکثرا، در جامعه ای که داریم زندگی می کنیم، به نوعی، جوشقانی هستیم. در علم روانشناسی واژه ای مطرح هست به نام سیسو، کلمه ای که از سال 1939، جنگ فلاند و شوروی بدلیل مقاومت بینظیر سربازان فنلاندی در مقابل ارتش کمونیست و متجاوز شوروی، وارد دایره المعارف علم روانشناسی شد. در واقع این واژه، بیانگر تلاش و پشتکار یک فرد هست، زمانی که هیچ امیدی به پیروزی نیست زمانی که تنها خود اوست و باید نهایت تلاشش رو ارائه بده و در میان تحمل رنج ها برای رسیدن به هدف، ممکن به درک معنای عمیق تر و ارزشمند تری برسه چه بسا ارزشمند تر و گران بهاتر از هدف نهایی. در صحنه آخر بطور بینظیری شاهد این بودیم که جوشقانی حتی با تمام شدن موسیقی، دوباره و دوباره و دوباره با گذاشتن صددرصد تواناییش، "تو گویی انگار که می خواست خودش را به خودش ثابت کند." و این میشه که یه اثر ناب و بیهمتا اجرا میشه و ما به عنوان تماشاچی لذت تمام می بریم. لذتی بی حد و حصر و ماندگار. به افتخار تمامی اعضا گروه، کلاه از سر برمیدارم و به خودم می بالم که با وجود تمام محدودیت ها، ناامیدی ها و سرخوردگی ها، می تونم شاهد نور امیدی باشم از میان قشر فرهیخته جامعه که بیانگر پویایی، سرزندگی و تفکر عمیق این قشر در جهت بیان مسائل و چالش های بنیادین است. مجددا خسته نباشید و بینهایت سپاسگذارم بابت چنین ارزش دادن همه جانبه به مخاطب.
صدای باران دیشب هم که در سالن می پیچید و واقعا چه فضای سورئالی ایجاد کرد. خوش بحال ما که دیشب نمایش رو دیدیم. کاش عساکره که بداهه میگفت از صدای باران هم میگفت.
سلام ارادت ارادت .خیلی خیلی ممنونم .واقعن از این حجم از لطف و محبت مخاطبامون شگفت زده ایم ..ما هم ویپلش رو بارها دیدیم ..و به چه نکات عمیق و دقیقی اشاره کردید..
باز هم ممنون و خداروشکر شکر
همین الان تبلیغ نمایشی برام اس ام اس شد که از نام نمایش زیبای شما برای تبلیغ کارش استفاده کرده بود و واقعا طی این مدت من کاری ندیدم که بپای اجراهای بینظیر شما هنرمندان عزیز برسه، خلاصه اینکه من هنوز به یاد نمایش بی نقص و ماندگار شما هستم و واقعا فکر کردن بهش لبخند بر لب هایم جاری می کنه. موفق و سربلند باشید
با تشکر از محبت شما و تمامی عزیزان که در طول این مدت به گروه قتل در کاخ لطف داشتند.
متاسفانه باید گذشت در جهانی که خودمون به خودمون رحم نداریم اما خوب بخش امیدوار کننده ماجرا میل به زیبایی هست که میبینیم انتشار پیدا میکنه.امید دارم روز به روز شاهد خلاقیت و رشد بیشتر همه دوستای عزیز باشیم.
و در نهایت هم به جبران لطف شما عزیزان هدف بر اجرای مجدد اثر هست که انشاءالله به زودی در خبر ها تاریخ و باقی اطلاعات اعلام میشه.
باز هم سپاس از تک به تک عزیزانی که حتی گوشه فکرشون لحظه ای اومدیم...
من واقعا متاسفم از این حجم عظیم بیهودگی که بعضی جاها واقعا شعور مخاطب رو نشانه میگرفت. زحمات گروه قابل احترام ولی نگارش نمایشنامه واقعا غیرحرفه ای بود که تنها اتلاف وقت و بازی با اعصاب بیننده رو در پی داشت. من به حساب تماشای نمایشی مانند " قتل در کاخ" که یک سال پیش به تماشا نشستیم و هنرمندان لحظات بینظیر طنزی واقعی و درخور ستایش رو خلق کردند به دیدن این تاتر آمدم و در کمال ناباوری سرخورده و مایوس از سالن بیرون آمدم. در هرحال امیدوارم در کارهای بعدی موفق باشید.
باسلام و احترام؛
از اینکه مارا تماشا کردید از شما بسیار ممنونیم.
بدون شک هنر امری سلیقهای است و ممکن است یک نمایش در سلیقه فردی باشد و در سلیقه فرد دیگری نه
علاوه براین؛ بدون شک هر نمایش جایگاه خود را دارد و همه هنرمندان در آن نمایش تلاش فراوانی خواهند کرد تا بهترین لحظات را برای مخاطب خود خلق کنند.
هر نقدی حتی سخت گیرانه برای من و ما بسیار با ارزشه و به استقبالش میریم اما در اینجا نیتی که به انسان لحن میده نقد به نظر نمیرسه؛شمارو دعوت به نقد نوشتن ... دیدن ادامه ›› میکنم 💐🌺☘️
و
به شما پاسخ میدم به یک دلیل :
تا اینطور براتون جا نیفته که میتونید بی دلیل و منطق هر چیزی بنویسید و برید ؛ تا دفعه ی بعدی که خواستید برای گروهی مطلبی بنویسید با آگاهی از اینکه شاید بی جواب نمونه ؛ با دلیل و هم چنین لحن درستی داشته باشه ... اما
قبل از هر مطلبی ؛ امیدوارم پذیرای معذرت خواهی من در دیر پاسخ دادن به پیامتون هم باشید 🌺
خانم عزیز من به حساب تماشاگران درجه یک و پر شور نمایشی مانند « قتل در کاخ » که تماشاگران پر از انرژی و حس خوب بودند و لحظات بی نظیر و قابل ستایشی رو برای بازیگران رقم زدند اجازه ی فروش بلیت به شما رو دادم اما متأسفانه وقتی این پیام شما رو دیدم باید بگم سر خورده ؛ مایوس ؛ افسرده و دل شکسته شدم و تصمیم بر آن گرفتم از دنیای هنر خدافظی کنم ...
از آخر پیام تون شروع میکنم ؛ اینکه این کار رو با کار دیگری مقایسه کردید برام جالب هست چون اصلا و ابدا این دو کار و هر دو کار دیگری قابل مقایسه نیستند و برام سواله که ما کارگردان ؛ بازیگر ؛ متن ؛ عوامل ؛ چه چیز مشترکی داشتیم که باعث مقایسه ی شما شده ؛ و اگر مبنای مقایسه تون کمدی بود باید بگم با افتخار من هم کار موفق و دوست داشتنی قتل در کاخ رو دیدم اما نکته اول اینکه اون کار در سال ۱۴۰۰ اجرا شد پس میشود دو سال پیش نه یک سال پیش که شما نوشتید و نکته ی دوم اگر دقت کنید در پوستر یا فکر میکنم در تبلیغات نوشته شده (کمدی قتل در کاخ) و در کمدی هم بسیار موفق بوده و کار با کیفیتی ارائه شده همونطور که نوشتید قابل تقدیر و ستایش هست اما نکته اینجاست که در این کار هیچ جایی اشاره به (کمدی منتیدا) نشده است و حتی در پوستر ؛ تیزر یا اقلام تبلیغاتی هم مانوری روی کمدی بودن نداشته ایم و اتفاقا همه چیز کاملا جدی به نظر میرسه چون این نمایش ؛ نمایشی با دغدغه های سیاسی و اجتماعی بوده که من هم بعنوان اقتباس گر سعی کردم با پرداختی درست دغدغه های اقتصادی و هنری و ... بهش اضافه کنم و بله گاهی هم موقعیت هایی کمدی در نمایش ایجاد میشود که میتونه باعث قهقهه ؛ خنده یا لبخند در شما بشه یا حتی کاملا بی تفاوت باشید و اصلا نخندید پس بر همین اساس فقط در دسته بندی تیوال ؛ دسته ی کمدی رو هم به کار اضافه کردیم؛ پس مقایسه درست نیست چون اگر من از شما که از نوشته ی خودتون میشه اینطور برداشت کرد که نمایش( قتل در کاخ ) رو خوب یادتونه بخوام که به منه اقتباس گر کمک کنید و دو تا دغدغه ی مطرح شده در اون نمایش رو برام یادآوری کنید و به من یاد بدید شما ناتوان خواهید ماند و حرفی برای گفتن ندارید چون بازم تاکید میکنم ایده و شیوه ی اجرایی هر دو کار متفاوت و هر کدوم قصد و نیتی رو دنبال میکنه ...
این برای مقایسه تون اما در نوشته تون گفتید که من واقعا متاسفم و ( حجم عظیم بیهودگی ) و نگارشی که غیر حرفه ای صورت گرفته و باعث بازی با اعصابتون شده
شما برای چی متاسفید ؟! برای کی متاسفید ؟!
چی شده که متاسفید؟!
نوشته ای که به این شکل شروع بشه قصد نقد نداره و هر قصد دیگه ای هم داشته باشه بازم نمیتونه و ناتوان خواهد بود
چون من بعنوان کسی که جرئت کرده و به خودش جسارت داده که اسم خودشو نویسنده بزنه حداقل بیشتر از ۲۰ مرتبه متن اصلی و خوندم تا بتونم متن رو دراماتورژی کنم و باز هم ۲۰ مرتبه دیگه تا بتونم بر حسب ایده و شیوه ی اجرام بازنویسی کنم و ۲۰ بار دیگه و حتی بیشتر برای اینکه بتونم عنوان نویسنده رو داشته باشم ؛ تعداد دفعات کامل یادمه چون خودمو متعهد به خوندن درست و برداشت درست کردم چون به گفته ی کارگردان بزرگی برای اجرای یک متن زیر ۲۰ الی ۳۰ بار خوندن متن برای کارگردان شوخیه حالا که من با دراماتورژی و اقتباس سروکار داشتم قطعا حساسیت و دقت باید بیشتر هم میبود...
پس بفرمایید ؛ با هم تعامل کنیم که کدام (حجم)(عظیم)(بیهودگی)
و ( تاسف ) برای چه ؟!
برای کدوم صحنه ی +۱۸
کدوم دیالوگ +۱۸
کدوم اکت یا رفتار زننده
تاسف خوردن که واژه ای عمیقا ناراحت کننده هست برای کدوم کمبود یا ضعف یا دیالوگ و اکت های زننده روی صحنه است ؟!
بهتون پیشنهاد میدم قبل از گفتگو مطالبی که بالاتر راجع به کار نوشتم و بخونید تا دست پری داشته باشید و اینبار در اثبات حرف تون موفق باشید... به من بگید لطفا :چه چیزی باعث بازی با اعصاب تون شده ؟! کدوم صحنه ها ؟! کدوم بخش ها ؟! کدوم دیالوگ ها ؟! کدوم ستیز های موجود ؟! که اینکار از ۵ ستیز حداقل ۴ ستیز
انسان با خودش ؛ انسان با انسان ( سازنده ی لایه ی دوم و سوم متن ) ؛ انسان با جامعه و انسان با خدا ( سازنده ی لایه ی سوم متن ) رو داشته ؛ در مورد فرم کار که هیچ حرفی نمیزنم چون هم بالاتر در موردش حرف زدم و هم صحبت شما در مورد متن هست ؛ کدوم شخصیت پردازی ناقص انجام شده و درست پرداخت نشده ؟!
کدوم دغدغه ی انسانی و اجتماعی و ... در کار مطرح نشده بود ؛ میدونید در جایی از نمایش کاراکتری در جهان دیگری و با نیت دیگری میگه :
من نمیخوام اینا برام ( عادی ) بشه من فکر میکنم خیلی چیزها برای ما عادی شده که اتفاقا این حجم اعتراضات و دغدغه های سیاسی و اقتصادی و ... که نه تنها در ایران بلکه مساله ی همه ی کشورها و جهان هست و حرف و چالش نه من و شما بلکه همه ی انسان هاست و در متن وجود داره برای شما مساله نیست و حتی بیهودگی هست
نشانه ها در جای جای متن هست اما من چند موردش و یادتون میارم :
فریکس چه وعده هایی تو سخنرانیش میده !!
دست آخر برای دو شخصیت پرتاگونیست و آنتاگونیست چه اتفاقی میفته ؟! به چه سرنوشتی دچار میشن ؟! شما فکر میکنید برای بیهودگی در رورانس اون نریشن پخش میشه ؟!
برادر کاراکتر پاپاتیاس به چه دلیل تو بند بود ؟! چرا اصلا بند ؟! آیا میتونید به اقتباس گری که حتی بین کلمات زندان و بند ؛ مجلس و پارلمان و ...دقت میکنه و برای استفاده ازش دلیل داره کلماتی مثل حجم عظیم بیهودگیو نسبت بدید ؛ نه شما ناتوان خواهید ماند در اثبات حرفی که زدید ؛ کاش وقت بیش تری داشتم و در زمان اجراها به نوشته تون پاسخ میدادم و ازتون میخواستم حتما یکبار دیگه تشریف بیارید ؛ دقیق تر ببینید و بررسی کنید و دست پری داشته باشید برای نقض حرفهای من و درستی نوشته هاتون یا حتی اگه خودتون نمیتونید با یک منتقد تشریف بیارید و مهمان باشید هر چند در همون زمان اجراها وقت شد و تونستم چند تا نظر رو پاسخ بدم برای دوست و همراهتون که دوست میدارمش پای نظرتون هست نوشتم اما استقبال و پیگیری نشد ...
و در مورد اتلاف وقتی که ازش حرف زدید
سرکار خانم خیلی راحت میتونستید هر جای نمایش که احساس کردید وقتتون داره تلف میشه ؛ از سالن تشریف تون رو ببرید چون کاملا بهتون حق میدیم که سلیقتون نباشه یا اصلا بدتون بیاد اینکه اصلا ایرادی نداره و حتی میتونستید من یا یکی از عوامل اجرایی رو پیدا کنید و نه تنها هزینه ی بلیت خریداری شده که دو یا سه برابر اونو برای جبران هزینه و بعلاوه ی وقت و انرژی شما بهتون برگردونیم ...
چرا اینکارو نکردید و تا آخر نشستید ؟!؟
یه مطلبی هم گفتید راجع به اینکه بعضی جاها واقعا شعور مخاطب نشانه گرفته میشد ؟!
لطفا اگر توانی دارید بفرمایید کجاها و به چه دلیل ؟!
من بعنوان نماینده ی این نمایش از شما طلب دلیل دارم ؛ نمیشه که همینطوری هر حرفی و بزنید و برید ...
و در این مورد هم بگم که اتفاقا گروه اجرایی منتیدا به قدری برای وقت ؛ انرژی و شعور مخاطب ارزش قائل هست که قبل از اجرای عموم و در مرحله ی تمرینات از کارگردان ها و افراد با علم و تجربه و حتی عزیزان تئاتر بین و با تجربه ی تیوالی دعوت کرد تا بیان و کارو ببینن و هر نقطه ضعف و کمبودی هست بگن تا تبدیل به نقطه ی قووت و کیفیت بشه ... آیا گروهی که با این دغدغه و تمرکز داره کار میکنه میتونه برای مخاطب ارزشی قائل نباشه ؟!
گروهی که حتی نماینده ای در پایان دم سالن می ایسته و از مخاطب برای وقت و انرژی که صرف کرده قدردانی میکنه و تمام تلاشش راحتی و آسایش مخاطب هست قطعا برای شعور مخاطب هم بسیار ارزش قائله ...
و اینم بدونید که گروه اجرایی منتیدا در همین کار موفقیت لازم رو کسب کرده و موفقیت کارهای بعدی هم در جای خودش اتفاق خواهد افتاد
و اتفاقا منتیدا برای شما امیدوار هست که در انتخاب کار بعدی تون برای تماشا موفق باشید
من بسیار از واژه ی توان استفاده کردم چون واقعا امیدوارم و امید دارم که توان اثبات نوشته هاتون رو داشته باشید و در آخر خیلی مشتاقم که دلیل مطالبی که نوشتید رو بدونم ...👌🌹
سلام به تماشاگر عزیز منتیدا 💐☘️
هر نقدی حتی سخت گیرانه برای من و ما بسیار با ارزشه و به استقبالش میریم اما در اینجا نیتی که به انسان لحن میده نقد به نظر نمیرسه؛شمارو دعوت به نقد نوشتن میکنم ...
سلام و وقت به شادی 🎉🌺
من فقط از شما درخواست تعامل و گفتگو داشتم ...
مطالبی گفتید که با آنچه براش تلاش کردم مغایرت داشت ؛ خواهش کردم واضح تر در موردشون حرف بزنیم 🌺
من عذر خواهی میکنم اگه بابت رنج شما شدم ....🌺
با سلام و عرض احترام. نمایش بسیار عالی در حد استاندارهای جهانی بود. به نظرم صددرصد این نمایش باید در دیگر کشورها به روی صحنه برود و قطعا مورد تحسین در سطح بین المللی قرار خواهد گرفت. حقیقتش چون گویش هنرمندان بواسطه نوع نمایشنامه می بایست در حد فریاد می بود، واقعا از یه جایی به بعد چنان تشویشی در من ایجاد کرده بود که ادامه تماشای نمایش رو سخت میکرد. و خب البته این هم برام قابل درک بود که باید اینچنین باشه. صدای موسیقی هم مضاف الیه. در هر صورت باز هم تاکید میکنم کارگردانی، نگارش نمایش نامه، طراحی لباس، گریم، دکور صحنه استفاده از مکعب های چرخان شیشه ای که چه ایده خلاقانه ای بود، همه و همه عالی و بسیار سطح بالا بود. خسته نباشید به هنرمندان عزیز. با آرزوی مانا و همیشه در صحنه بودن تک تک اعضا محترم گروه.
با عرض سلام و خسته نباشید به هنرمندان و گروه محترم. اجراها بی نظیر بود، نمایش نامه پر محتوا و بسیار بسیار قابل تامل و تفکر. بینهایت سپاسگزارم از اینچنین بها دادن به شعور و شخصیت مخاطب. این جمله تن من رو لرزوند "اگه کلام نبود، هیچ مادری سر علامت اعدام برای پسرش گریه نمی کرد".
از جناب اقای اصغری و بچه های پشت صحنه هم خیلی ممنونم که با سعه صدر با ما همکاری کردند. بلیط ما روز جمعه بود که به دلیل ترافیک شدید در میدان فلسطین به نمایش نرسیدیم و با هماهنگی جناب اصغری بلیط ما به روز دوشنبه موکول شد. واقعا ممنونم
عرض سلام و ادب خدمت گروه محترم، به جرات می تونم بگم با اختلاف یکی از زیباترین نمایش هایی بود که در طی چند سال اخیر دیدم، متن بسیار درست و در عین ثقیل بودن، بسیار شیوا، بسیار اصولی و بی نقص نگارش شده بود و هنرمندان چقدر زیبا، چقدر حرفه ای و چقدر مسلط متون رو اجرا کردند. یک ربع اول نمایش من امتیاز 100 رو به اجراها دادم. اجراهایی که در ادامه سرشار از صحنه های بینظیر بود، چقدر لذت بردم و همگی عالی بودید، واقعا کیف داشت دیدن تلاشتون در جهت اعتلای هنر و خب نتیجه اش، جرعه جرعهُ نمایش نوشمان شد. خسته نباشیدِ تمام قد خدمت همگی و بیصبرانه منتظر درخشش شما در کارهای بعدی هستم.
با سلام و خسته نباشید به گروه محترم نمایش بدل. موضوع خلاقانه انتخاب شده بود و بازیها روان و منسجم تا اخر اجرا پیش رفت.خانم معقولی واقعا اجرای عالی داشتند و من لذت بردم از مهارتشون. دکتر داستانمون جناب الهویی هم واقعا اجرای بینقص و هنرمندانه ای داشتند. حقیقتش من با نقش مهرزاد نتونستم ارتباط بگیرم شاید چون اجرای اقای ملکوتی نیا برای من جذاب نبود. میدونم که نهایت تلاششون رو کردند ولی انتخاب بازیگر به نظرم تو این نقش بدرستی انجام نگرفته بود. به هر روی. موفق باشید و منتظر کارهای بعدیتو.ن هستم.
ممنون وقت گذاشتید.
در انتخاب بازیگرِ این نقش به واسطه پیچیدگی و شرایط روانی نقش نیاز بود بازیگر باتجربهای چون آقای ملکوتینیا که هم سالهاست مدرس بازیگری هستند و هم اساسا نمایشنامه میشناسند حضور پیدا کنند. دست کم سه نفر پیش از مسعود ملکوتینیا ماهها این نقش را تمرین کردند که متاسفانه حداقل دونفرشان از اساس اشتباه بودند بنابراین برای احترام به مخاطب تصمیم گرفتیم سراغ کسی برویم که کمتر نقشی را میپذیرد.
این نقشی نبود که تنها با تمرین به نتیجه برسد و نیاز به مشخصاتی چون مواردی که گفتم بود.
به هرحال ممنون که زمان گرانبهایتان را صرف دیدن نمایش ما کردید.
ممنون وقت گذاشتید.
در انتخاب بازیگرِ این نقش به واسطه پیچیدگی و شرایط روانی نقش نیاز بود بازیگر باتجربهای چون آقای ملکوتینیا که هم سالهاست مدرس بازیگری هستند و هم اساسا نمایشنامه میشناسند ...
با توجه به اشراف جنابعالی بر کلیت داستان و موضوع، قطعا دانسته و سنجیده این انتخاب صورت گرفته و من مخاطب هرگز نمی تونم سختی های پشت پرده رو بواسطه قرار نگرفتن در شرایط درک کنم. این اعمال نظر صرفا نظر شخصی من بوده و امیدوارم استاد ملکوتی نیا بر من ببخشند.
با توجه به اشراف جنابعالی بر کلیت داستان و موضوع، قطعا دانسته و سنجیده این انتخاب صورت گرفته و من مخاطب هرگز نمی تونم سختی های پشت پرده رو بواسطه قرار نگرفتن در شرایط درک کنم. این اعمال نظر صرفا ...
سلام
نظر شما به عنوان هدیه یی ست برای من
ببخشش نیاز نیست
تشکر از شما اما
بر من ضروری ست
سلام و عرض خسته نباشد به گروه محترم. من یکم نظرم رو با تاخیر نوشتم. ما 8 تیر ماه به تماشای این نمایش نشستیم. ابتدای نمایش من واقعا حس عجیبی داشتم بازی ها بسیار روان، هنرمندان بسیار مسلط و وفادار به متن بودند و روند نمایش رو بجلو و خوب پیش می رفت ولی من بشدت خسته و کلافه شده بودم طوری که چندبار تصمیم گرفتم تماشای نمایش رو نصفه نیمه رها کنم و برم و واقعا دلیل این حس عجیب و دوگانه ای که در من ایجاد شده بود رو متوجه نمیشدم. به تدریج که کار پیش رفت متوجه شدم متاسفانه نگارش متن بسیار مشکل داره و شاید اگر شاید کمی بومی سازی میشد یا هنرمندان عزیز بداهه رو هم در پیش میگرفتند و اینقدر وفادار به متن نبودند واقعا این نمایش به شاهکاری تبدیل میشد. در هرصورت موفق باشید.
سلام. با توجه به وضع کشورمون واقعا تمایلی به دیدن نمایش نداشتم ولی با خوندن کامنت دوستان بسیار مشتاق به دیدن این نمایش شدم متاسفانه امروز روز اخر اجراست. می خواستم درخواست تمدید کنم. روزهای خوبی در کشورمون نداریم شاید دیدن این نوع از کارهای خوب کمی بتونه در همدردی و تفکر و تامل به هممون کمک کنه. ممنونم
بازی و اکت آقای میلاد کرباسی برای من تداعی کننده اجراهای مرحوم نوذر آزادی بود. همانقدر روان، خالص، بی شائبه و سرشار از کمدیِ درست و بجا. البته میزانسن کار هم بیتاثیر نبود.
نگارش متن بسیار ماهرانه و با وجود شلوغی بعضی صحنه ها بخصوص در انتهای اجرا، همچنان ریتم کار بدرستی حفظ شده بود.
یک کمدی، به معنای واقعیِ تمام عیار. خالص و بکر. بدور از هرگونه آلودگی اجراهایِ امروزی.
واقعا خسته نباشید.
واقعا کار خوب و قابل قبولی بود ولی ایکاش دیالوگ ها بیشتر بود ایکاش حس ها عمیق تر بود من منتظر یک شاهکار بودم. در ابتدای نمایش انگار به مخاطب قول دیدن یک نمایش معرکه داده میشه چون واقعا این کار ظرفیت ایجاد یک نمایش بینظیر و بدون نقص رو داشت. ولی خب حاشیه بیشتر از اصل مطلب بروز میکنه و پیام اصلی متن متاسفانه به انزوا میره. در کل خسته نباشید میگم به گروه .ممنونم بابت لحظات زیبایی که خلق کردید.
خانم ما متأسفیم که نتونستیم نظر شما رو جلب کنیم اما از طرف گروه به شما قول میدم که در احراهای آتی با تلاش بیشتر بتونیم رضایت خاطر بیشتری براتون ایجاد کنیم
من 5 مرداد این نمایش رو دیدم. شاید فقط بازی مرتضی امینی تبار ادامه دیدن این نمایش کسل کننده رو قابل تحمل کرد برام. واقعا همه چیز در سطح پایین و بسیار ضعیف بود. امیدوارم در کارهای بعدی موفق باشین.
این نمایش من رو بیاد خانم مارینا آبراموویچ انداخت. کسی که در اجرای ریتم صفر با برهنه شدن در نمایشگاه از تماشاگرانش خواست تا با استفاده از ۷۲ وسیلهی ای که در اختیار اونها گذاشته بود هربلایی که میخوان سرش بیارند و جالب اینکه خوی وحشیگری بعضی ها باعث شد بعد از 9 ساعت با تنی زخمی و خون آلود و تماشاگری که اسلحه بالا سرش گرفته بود، اجرا متوقف بشه. تو این نمایش هم دقیقا زمانی که از تماشاگران خواسته شد به طرف بازیگر معترض توپ پرتاپ کنند متاسفانه بعضی ها با رضایت و خنده اینکار رو انجام دادند و این دقیقا نشونه غلبه فضا توسط ظالم بود و مخاطبانی که بافضا و اکثریت (غلبه 3 بر 1بازیگران) همراه شده بودند. شاید فریاد "نزنیدش" من در سالن که ناخوداگاه وقتی حجم پرتاب توپ ها توسط سایر بازیگران به سمت بازیگر افتاده بر روی زمین رو دیدم ناشی از همین حس مظلوم بودن، تنها بودن، نشنیده شدن و تنها ماندن بازیگر معترض بود.اعتراضی که در پی خشم بازیگر خانم به ضربات مهلک بر سر وگردن و بازوی بازیگر معترض سرازیر شد و من اشک ریختم. اشک ریختم به عظمت تمام ظلم هایی که در کشورمم دیدم و خاموش ماندم و خاموش ماندیم و همراه شدیم با ظالم. بشدت قوی و تاتیرگذار بود این نمایش و از نظرمن به بهترین نحو ممکن پیام "منفعل نباشیم" را فریاد زد. بینهایت ممنونم از کارگردان و بازیگران پر از انرژی و عالی که اینچنین مفاهیم بنیادین در ذهن انسان رو به این زیبایی تصویر کردند.
پرفورمرهای زیادی در دنیا تلاش دارن ما رو با مفاهیم و پدیدارهایی که همیشه بصورتِ ذهنی باهاشون برخورد داشتیم ، روبرو و مواجه کنن . اولینشون به نظرم بویس بود و برای من همچنان عمیقترین و مهمترینِ شخصیت به حساب میاد تااا همین آبراموویچِ عزیز . نمونه های ایرانیِ خوبی هم این سالها فعالیت میکنن که من امید هاشمی رو بسیار دوست دارم و به نظرم هم درکِ دقیق و عمیقی از موضوع داره و هم اون رو با صراحت ، شجاعت و بی ملاحظه با مخاطب در میون میذاره .
بله دقیقا. ویدئو "بیا صحبت کنیم" آقای هاشمی رو دیدم. ایشون از شاگردای خانم ابراموویچ بودن و فوق العاده حرفه ای کار می کنن. ممنونم از توجه و اطلاعات ارزشمندی که به اشتراک گذاشتین.
بله دقیقا. ویدئو "بیا صحبت کنیم" آقای هاشمی رو دیدم. ایشون از شاگردای خانم ابراموویچ بودن و فوق العاده حرفه ای کار می کنن. ممنونم از توجه و اطلاعات ارزشمندی که به اشتراک گذاشتین.
من نمایش پایانی این کار قوی و تاثیرگذار رو دیدم فوق العاده بود. بازیگران بسیار قوی و مسلط نمایش رو اجرا کردند و صحبت های بعد از نمایش جناب کاظمی هم بسیار درخور تامل. واقعا حسرت خوردم که ایکاش یه اجرای دیگه هم فرصت داشتم که دوباره این کار ماندگار رو به تماشا بنشینم. بسیار ممنونم از زحماتتون و واقعا خسته نباشید.
عرض سلام و خسته نباشید خدمت گروه فوق العاده و بسیار پرتلاش این کار. واقعا بعد از دو سال ندیدن تاتر، از دیدن نمایش خاک سفید بسیار لذت بردم. بجز یک صحنه ابتدای نمایش هماهنگی گروه باهم عالی بود. میزانسن به نظرم بدون نقص بود و زبان بدن و میمیک بازیگران مخصوصا جناب آقای یگانه بینظیر بود.چیزی که بیشتر از همه برام جالب توجه بود دیالوگ ها، پشت سرهم و بدون هیچ تپقی از طرف بازیگران اجرا شد که این تسلط بر کار این گروه فوق العاده و زحماتی که قطعا ماهها برای اجرای این نمایش کشیدند رو به خوبی اثبات کرد. از صمیم قبل به تمامی گروه تبریک میگم و منتظر درخشش کارهای بعدیتون هستم.
فیلم فوق العاده ای بود و البته عاشقانه.از نظر من کاراکتر رضا عاشق تر از هر عاشقی بود. زیرا با وجود در دسترس بودن آدم های اطراف همچنان عشق و احساسش نسبت به فاطی در وجودش زنده ماند حتی بعد از بی وفایی های زجرآور فاطی و رفت و آمدهایش که قابل تحمل نبود. از نظر من رضا اگر در ابتدای فیلم تلاشی برای نگه داشتن فاطی نکرد چون خودش هم واقف نبود به واقعی بودن عشقش نسبت به فاطی. ولی برقرار کردن روابط متعدد و در ادامه کنسل کردن قرار ملاقاتش با دختر ارمنی و پیغامی که به اتمام رابطه او با آن دختر انجامید، واقعی بودن احساسش نسبت به فاطی را به اثبات رساند. صحنه های بسیاری از آرامش و حسی خوب در فیلم وجود داشت که به سمت بیننده فوران میکرد و بی نظیر بود. من بسیار لذت بردم.
ولی من وقتی فیلم دیدم احساس کردم رضا هویت مستقل نداره و قدرت تصمیم گیری هم نداره،حس عاشقی بهم القا نشد،بیشتر اینکه ادم بی مسئولیتی بود و تنها شنونده خوبی بود
حقیقتش تحلیل شخصیت رضا کار سختیه. چون پیچیده گی های خاص خودش رو داره اینکه بدنبال چی هست و نگاهش به زندگی چطور هست نیاز به ساعت ها بحث و گفتگو داره ولی اگر منظورتون از بی مسئولیتیش کاری بود که در مورد دختر ارمنی انجام داد، اتفاقا مسئولانه برخورد کرد و بجای اینکه مثل خیلی های دیگه که بهانه های واهی میارن و رابطه رو کات می کنن، شجاعانه در مورد برگشت همسرش گفت و حتی گفت که نمیدونه میمونه یا میره و این نهایت صداقت رضا رو می رسوند که تمام برداشت خودش رو از اتفاقی که داشت میفتاد ابراز کرد و از طرف دیگه خودش هم راضی نبود و عشق و احساسی که به فاطی داشت باعث این برخورد شد به همین دلیل که میگم رضا بسیار عاشق بود چون فقط یه عاشق واقعی که میتونه حتی با وجود جدا شدن و رفتن همسرش و برخوردهای نامتعارف از سوی او، باز هم بهش احساس داشته باشه. البته بخاطر شخصیت خاص رضا ما شاهد سبک جدیدی از ابراز احساسات هستیم
دقیقا با شما موافقم نورا خانوم
هیچ شخصیت مستقلی از رضا ندیدیم
البته به نظرم واقعی بود این احوالات
که در نقد خودم بر فیلم نوشتم
و بخشی از اون رو اینجا منتشر کردم
دوست داشتید بخونید
کار بسیار پرزحمت و زمان بری بود بازیها بسیار روان و پرقدرت و حرفه ای. خانم سوسن پرور قبل از اجرای پایانی، در سالن انتظار ما تماشاچی ها رو با سخنرانی پر صلابتشون سورپرایرز کردن و بر روی صحنه هم به طورقطع می تونم بگم بیشترین تاثیر رو در موفقیت نمایش داشتند. استفاده از طنز تلخ موضوعات به روز اجتماعی و سیاسی کشورمون در جهت آگاهی مردم که بسیار درست و به جا در متن نگارش شده بود و به زیبایی توسط هنرمندان به اجرا گذاشته شد، رسالت نهایی نمایش بود که به نظر من صد در صد حاصل شد. در بخش هایی از اجرا کمی افراط شده بود که به نظرم به دلیل اثربخشی بیشتر شخصیت ها بود که البته میتوان چشم پوشی کرد. واقعا خسته نباشید به گروه پرتوان اجرا.
در ابتدا بدون هیچ شک و شبهه ای از بازی روان و گیرای هنرمندان عزیزی که نقش افرینی کردن تمجید می کنم و واقعا خسته نباشید میگم بهشون که بدون هیچ نقصی نقششون رو ایفا کردن ولی به واقع انتظارم بیش تر از چیزی بود که ارائه داده شد طراحی صحنه و دکور چنگی به دل نمی زد و استفاده از میکروفن باعث میشد در جاهایی دیالوگ ها واضح شنیده نشه صحنه مبارزات خیلی باشکوه تر میتونست برگزار شه و فکر میکنم عنصر خون و خونریزی هرچند ناچیز اگر استفاده می شد حس مبارزه و در نهایت مرگ رو واقعی تر و تاثیرگذارتر جلوه می داد. به هر روی امیدوارم موفق باشین و مجددا به همه عوامل و بازیگران محترم این نمایش خسته نباشید میگم.
دیشب این نمایش زیبا رو دیدم با اجراهای بینظیر هر 4 عزیز هنرمند بخصوص آقای بهنام تشکر. و چقدر لذت بردم . فوق العاده بود چنان با خود همراه میکرد بیننده رو که اصلا گذر زمان رو احساس نکردیم و در نهایت سوال های بی جوابی که مطمئنا تا مدت ها ذهن رو درگیر خواهد کرد و این اعجاز یک نمایش ماندگار. متن و دیالوگ ها بسیار قوی و شاهکار اجراهای معرکه. خسته نباشید تمامی عوامل و واقعا دستمریزاد.