«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
باور می کنید هنوز هم به این نمایش فکر می کنم و با وجود گذشت این همه سال و دیدن کارهای متعدد، هنوز هم این نمایش و اجراهای بینظیرش و نمایشنامه بی نقص و کارگردان فوق حرفه ای، جزو بهترین های زندگی ام است. کاش دوباره اجرا بشه، کاش، ایکاش،...
اصلا باورم نمیشد این همه راه رانندگی کردن از شمال شهر به مرکز شهر، تحمل کردن اخم و غرهای رئیس بخاطر زودتر از موعد خارج شدن از محل کار، بیش از دو ساعت در ترافیک ماندن و در نهایت... با یه نمایش پرتنش پر از استرس و پر از دعوا و داد و کتک کاری روبرو شدن. واقعا انصاف نیست. بازی ها خوب بود معلوم بود که زحمت کشیده شده ولی امان از داستان، امان از داستان. یادمه در کامنت ها کسی اشاره کرده بود نمایش پر است از فضای دوستانه و طنز، دوست عزیز شما یا اینقدر جوان هستید که نمی دانید با "خاک بر سرت" گفتن های مکرر نه تنها این نمایش بلکه هیچ نمایشی تبدیل به طنز نمیشود یا به عمد خواستید که دیگران را ترغیب به دیدن این کار پر از تنش کنید. در هرصورت تماشای این نمایش جز افزایش خستگی و با روان من بازی کردن هیچ ثمره دیگری نداشت. البته این فقط معطوف به من نبود خانم کناری من هم همینطور بود و واقعا در صحنه هایی هر دو سر به پایین دست بر پیشانی بودیم. واقعا متاسفم که چرا این همه انرژی بازیگرها و البته هزینه و وقت ما سر چنین نمایش هایی به هدر می رود. به هر روی موفق باشید
عزیزدل به نظرم شما خودتون با تنش ذهنی و فکری وارد این فضا شدین به همین خاطر فضای نمایش هم براتون بیشتر اغراق شده و خب طبیعیه پیشنهاد میدم وقتی به دیدن یک اثر نمایشی میرید با ذهن آرام تشریف ببرید که به این شدت اذیتتون نکنه چون در این حد که شما میفرمایید قطعا نیست.
از نظر من آدم در جهت این هدف یک نمایش رو انتخاب میکنه که برای مدت زمانی مشخص لذتی ببره از بازی ها و روند داستان یا حداقل از پیام نمایش آگاهی بگیره.
به نظرم چون خودتون تو شرایط روحی خوبی نبودین این نقد رو کردین چون واقعا نمایش خوبی بود و من واقعا لذت بردم و اگه بقیه ی کامنتها رو بخونین نظر بیشتر کاربران همینه
عزیزدل به نظرم شما خودتون با تنش ذهنی و فکری وارد این فضا شدین به همین خاطر فضای نمایش هم براتون بیشتر اغراق شده و خب طبیعیه پیشنهاد میدم وقتی به دیدن یک اثر نمایشی میرید با ذهن آرام تشریف ببرید ...
من با ذهن آرام به تماشای نمایش نشستم و به نظرم از نیمه دوم نمایش واقعا اغراق شده و غیرمنطقی جلو رفت....تنها نکته مثبت بازی خانم شعبانی بود و بدترین موارد هم بازی خانم طهماسبی و اهنگ زرد پایانی
به نظرم چون خودتون تو شرایط روحی خوبی نبودین این نقد رو کردین چون واقعا نمایش خوبی بود و من واقعا لذت بردم و اگه بقیه ی کامنتها رو بخونین نظر بیشتر کاربران همینه
من نمایش رو نقد کردم و شما حال من رو به عنوان غریبه ای که هیچ شناختی ندارید از من. واقعا عجیبه. قضاوت با دیگران که کدام درست میگیم. در هر صورت کامنت های فیک که فریاد می زنه. اتفاقا همبن کامنت ها گول زننده بودند.
عزیزدل به نظرم شما خودتون با تنش ذهنی و فکری وارد این فضا شدین به همین خاطر فضای نمایش هم براتون بیشتر اغراق شده و خب طبیعیه پیشنهاد میدم وقتی به دیدن یک اثر نمایشی میرید با ذهن آرام تشریف ببرید ...
چه فرمایش درستی آدم نمایش رو به هدف لذت بردن و آرامش داشتن انتخاب میکنه. قطعا اگر بارها پرتاب آب به سمت همدیگه و کتک کاری های مکرر بازیگران و فحش و فریاد و... ازنظر شما طبیعی هست، مطمئن باشید که پس من تنشی نداشتم و فضای ذهنی من اتفاقا کاملا آرام بود و این فضا اثر مخربی بر من گذاشت. شاید دوستانی که به اینجور فضاها عادت دارند براشون کاملا طبیعی و عادی جلوه کرده
من با ذهن آرام به تماشای نمایش نشستم و به نظرم از نیمه دوم نمایش واقعا اغراق شده و غیرمنطقی جلو رفت....تنها نکته مثبت بازی خانم شعبانی بود و بدترین موارد هم بازی خانم طهماسبی و اهنگ زرد پایانی
سلام و عرض ادب خدمت عوامل محترم نمایش. از خانم نسیم ادبی واقعا تشکر می کنم بابت به صحنه آوردن چنین نمایش زیبایی. بیان دایلوگ ها به سبک حماسی واقعا ایده جالبی بود و با چه نوای دانشینی اجرا میشد. من بی نهایت لذت بردم. متاسفانه برخی فاکتورها مانند طراحی لباس ابهت نمایش را تقلیل داده بود انتظار بیننده نمایش آنتیگون که جزء برترین اسطوره های یونان است قطعا پوشیدن لباس هایی شبیه یونانیان آن دوره بود نه لباس های سراسر مشکی که بیشتر در مراسم تعزیه خوانی کاربرد دارد. همچنین تماما استفاده از افراد کم سن و سال به عنوان مردم کلیشه ای و پیش افتاده بود به نظرم استفاده از طیف وسیعی از افراد میتوانست تاثیر گذارتر باشد.با این همه اینقدر موسیقی زنده و اجراهای حماسی زیبا و دلنشین بودند که می توان از تمام کاستی ها چشم پوشی کرد. خسته نباشید خدمت همگی عوامل محترم و منتظر درخشش بعدیتان هستم.
سلام و عرض خسته نباشید خدمت همگی عوامل محترم. از نظر من واقعا نمایش زیبایی بود. چقدر دلم برای ستاره صحنه ها تنگ شده بود و واقعا هم اجرای زیبایی داشت. مثل همیشه خودش بود خود واقعی اش، که ادم کیف می کرد از حسی که منتقل می کرد از تن صدایش و سادگی و باورپذیر بودن بازیش. جناب سیاحی که عالی بود واقعا نیازی به تعریف ندارد. صحنه های بینظیر دونفره شان و انتقال احساسات به بیننده واقعا زیبا بود. به نظر من .بازنویسی داستان و درماتورژی به بهترین شکل ممکن انجام گرفته بود. نسبت به دکور صحنه انتقاد زیادی وارد است، که البته در کامنت های قبلی، دوستان اشارات فراوانی داشتند.دلیل افتادن های مداوم و رقص های هیستریک پیشخدمت را فکر کنم می توان با استرس و آسیب های روحی او مرتبط دانست. در کل من که لذت بردم. ممنونم از زحمات هنرمندان عزیز.
سلام ضمن خسته نباشید به عوامل محترم نمایش و بازیگرهای عزیز. نظرات منفی و دیدگاههای نامتعارف زیادی در کامنت ها به چشم می خورد. از نظر من دلیلش را می توان تنها به علایق و اولویت های مورد انتظار هر فرد از یک نمایش، نسبت داد. از دیدگاه من این نمایش واقعا شاهکاری استثنایی بود. انتخاب درست هنرمندان، عملکرد، اکت و هماهنگی بازیگرها و جذابیت دکور و میزانسن برای من همیشه اولویت بوده. ولی خب در مورد متن ایرادات بسیاری می توان گرفت .نمایشنامه ای سرشار از ابهام و ابهام و ابهام. در نهایت برای من این کار بینهایت جذاب و دل پذیر بود، صدای بعضا دورگه خانم خدادی و بارقه های ساطع شده میز طلایی صحنه بر چهره بازیگرها، در ذهنم ماندگار خواهد شد. با آن همه منجوق های ریز پاشیده شده در سالن، با هرحرکت آن دو عزیز کف پاهای من درد می گرفت. واقعا خسته نباشید. شما بینظیر بودید.
دیشب باز هم شاهد حماسه ای تکراری از مدیریت افتضاح تاتر شهرزاد بودیم. حجم عظیمی از مخاطبین که بر روی زمین ولو بودند و نمایشی که با 30 دقیقه تاخیر آغاز شد بدلیل ناتوانی در ساماندهی بقول خودشان بلیط های اکسترایی که فروخته بودند و دست آخر هم حجم توهین و انتقاد نثار نویسنده و کارگردان بخت برگشته ای شد که بخاطر او و نمایشش آنجا جمع شده بودیم. حال آنکه او هم همانند ما بود و جز عذرخواهی چیزی برای گفتن نداشت. و اما در مورد نمایش، دایلوگ ها بسیار زیاد بود مخصوصا برای آقای ژوله و چقدر حرفه ای و زیبا از پس هنرنمایی تک به تک صحنه ها برآمدند. میمیک صورت خانم عبدالرزاقی با وجودیکه مدام از نقشی به نقشی دیگر منتقل میشد بینظیر بود، خارق العاده. چیزی که بیشتر از همه دیشب مورد توجهم قرار گرفت، مفاهیم پیدا و پنهان موجود در متن بود. باور اینکه چقدر در زندگی رنج کشیدیم و پیر شدیم اما خم به ابرو نیاوریم، ناخداگاه احساس سنگینی غمی دارد بر سینه. هدف نمایش هم رساندن همین مفهوم بود. "دنیا یه کنسرت به من بدهکار نیست دنیا یه قهقهه به من بدهکاره که وارونه اش میشه هق هق" . و من سرتاسر راه برگشت هق هق سر دادم.
سلام و عرض خسته نباشید خدمت گروه و عوامل محترم. روز چهارشنبه به تماشای این نمایش نشستیم و خب در مورد گرمای سالن، صندلی های فشرده، فضای ناکافی مابین صندلی ها و دوستان هنرمندنما که با موبایل مشغول بودند و سرتاسر نمایش با نور آزاردهنده آرامش دیگران را برهم میزدند، بسیار گفته شده و من هم هم رای و نظر دوستان هستم. خدا رحمت کند جناب آتیلا پسیانی را که قبل از اجرا با تاکید از تماشاچیان می خواستند که گوشی را خاموش کنند و واقعا تاکید بجایی بود. امیدوارم عوامل این نمایش این رویه را در پیش بگیرند. به هر روی، از دیدگاه من با توجه به زحمات فراوان برای اجرای این نمایش، به دلیل نمایشنامه ای ضعیف، آنطور که باید و شاید کار از آب درنیامده بود. گروه موسیقی عالی بودند شاید بالاتر از عالی. صدای رویایی دکتر کاکاوند که تمام ماجرا بود. و اما خانم آتنا قرائی که ساز کوبه ای می نواخت از اول نمایش با آن بشگن های ریز و سرذوق آوردن مخاطبان تا اخر نمایش در حین معرفی دوستان واقعا گل کاشت و به نظر من کل نمایش یک طرف و هنرنمایی ایشان یک طرف. موفق باشی دختر زیبا .آینده بسسیار درخشانی در انتظار شماست.باز هم ممنونم از تمامی عوامل و هنرمندان عزیز
سلام و عرض خسته نباشید خدمت گروه محترم، دیشب موفق به دیدن این نمایش شدم و با افتخار نظری که چند روز پیش داده بودم رو تمام قد تایید میکنم. واقعا اجراهای بینظیری بود و نمایشنامه به شدت بی نقص نگارش شده بود. در صحنه هایی به یاد فیلم whiplash می افتادم مخصوصا اونجایی که گودرزی گردن جوشقانی رو گرفته بود و صحنه آخر تلاش های خستگی ناپذیر جوشقانی که برای من یادآور خونریزی دستان تلر از شدت ضربه های درام بود. در فضای فکری حال حاضر من، این نمایش به شدت تاثیرگذار بود، فکر می کنم اکثرا، در جامعه ای که داریم زندگی می کنیم، به نوعی، جوشقانی هستیم. در علم روانشناسی واژه ای مطرح هست به نام سیسو، کلمه ای که از سال 1939، جنگ فلاند و شوروی بدلیل مقاومت بینظیر سربازان فنلاندی در مقابل ارتش کمونیست و متجاوز شوروی، وارد دایره المعارف علم روانشناسی شد. در واقع این واژه، بیانگر تلاش و پشتکار یک فرد هست، زمانی که هیچ امیدی به پیروزی نیست زمانی که تنها خود اوست و باید نهایت تلاشش رو ارائه بده و در میان تحمل رنج ها برای رسیدن به هدف، ممکن به درک معنای عمیق تر و ارزشمند تری برسه چه بسا ارزشمند تر و گران بهاتر از هدف نهایی. در صحنه آخر بطور بینظیری شاهد این بودیم که جوشقانی حتی با تمام شدن موسیقی، دوباره و دوباره و دوباره با گذاشتن صددرصد تواناییش، "تو گویی انگار که می خواست خودش را به خودش ثابت کند." و این میشه که یه اثر ناب و بیهمتا اجرا میشه و ما به عنوان تماشاچی لذت تمام می بریم. لذتی بی حد و حصر و ماندگار. به افتخار تمامی اعضا گروه، کلاه از سر برمیدارم و به خودم می بالم که با وجود تمام محدودیت ها، ناامیدی ها و سرخوردگی ها، می تونم شاهد نور امیدی باشم از میان قشر فرهیخته جامعه که بیانگر پویایی، سرزندگی و تفکر عمیق این قشر در جهت بیان مسائل و چالش های بنیادین است. مجددا خسته نباشید و بینهایت سپاسگذارم بابت چنین ارزش دادن همه جانبه به مخاطب.
صدای باران دیشب هم که در سالن می پیچید و واقعا چه فضای سورئالی ایجاد کرد. خوش بحال ما که دیشب نمایش رو دیدیم. کاش عساکره که بداهه میگفت از صدای باران هم میگفت.
سلام ارادت ارادت .خیلی خیلی ممنونم .واقعن از این حجم از لطف و محبت مخاطبامون شگفت زده ایم ..ما هم ویپلش رو بارها دیدیم ..و به چه نکات عمیق و دقیقی اشاره کردید..
باز هم ممنون و خداروشکر شکر
همین الان تبلیغ نمایشی برام اس ام اس شد که از نام نمایش زیبای شما برای تبلیغ کارش استفاده کرده بود و واقعا طی این مدت من کاری ندیدم که بپای اجراهای بینظیر شما هنرمندان عزیز برسه، خلاصه اینکه من هنوز به یاد نمایش بی نقص و ماندگار شما هستم و واقعا فکر کردن بهش لبخند بر لب هایم جاری می کنه. موفق و سربلند باشید
با تشکر از محبت شما و تمامی عزیزان که در طول این مدت به گروه قتل در کاخ لطف داشتند.
متاسفانه باید گذشت در جهانی که خودمون به خودمون رحم نداریم اما خوب بخش امیدوار کننده ماجرا میل به زیبایی هست که میبینیم انتشار پیدا میکنه.امید دارم روز به روز شاهد خلاقیت و رشد بیشتر همه دوستای عزیز باشیم.
و در نهایت هم به جبران لطف شما عزیزان هدف بر اجرای مجدد اثر هست که انشاءالله به زودی در خبر ها تاریخ و باقی اطلاعات اعلام میشه.
باز هم سپاس از تک به تک عزیزانی که حتی گوشه فکرشون لحظه ای اومدیم...
من واقعا متاسفم از این حجم عظیم بیهودگی که بعضی جاها واقعا شعور مخاطب رو نشانه میگرفت. زحمات گروه قابل احترام ولی نگارش نمایشنامه واقعا غیرحرفه ای بود که تنها اتلاف وقت و بازی با اعصاب بیننده رو در پی داشت. من به حساب تماشای نمایشی مانند " قتل در کاخ" که یک سال پیش به تماشا نشستیم و هنرمندان لحظات بینظیر طنزی واقعی و درخور ستایش رو خلق کردند به دیدن این تاتر آمدم و در کمال ناباوری سرخورده و مایوس از سالن بیرون آمدم. در هرحال امیدوارم در کارهای بعدی موفق باشید.
باسلام و احترام؛
از اینکه مارا تماشا کردید از شما بسیار ممنونیم.
بدون شک هنر امری سلیقهای است و ممکن است یک نمایش در سلیقه فردی باشد و در سلیقه فرد دیگری نه
علاوه براین؛ بدون شک هر نمایش جایگاه خود را دارد و همه هنرمندان در آن نمایش تلاش فراوانی خواهند کرد تا بهترین لحظات را برای مخاطب خود خلق کنند.
هر نقدی حتی سخت گیرانه برای من و ما بسیار با ارزشه و به استقبالش میریم اما در اینجا نیتی که به انسان لحن میده نقد به نظر نمیرسه؛شمارو دعوت به نقد نوشتن ... دیدن ادامه ›› میکنم 💐🌺☘️
و
به شما پاسخ میدم به یک دلیل :
تا اینطور براتون جا نیفته که میتونید بی دلیل و منطق هر چیزی بنویسید و برید ؛ تا دفعه ی بعدی که خواستید برای گروهی مطلبی بنویسید با آگاهی از اینکه شاید بی جواب نمونه ؛ با دلیل و هم چنین لحن درستی داشته باشه ... اما
قبل از هر مطلبی ؛ امیدوارم پذیرای معذرت خواهی من در دیر پاسخ دادن به پیامتون هم باشید 🌺
خانم عزیز من به حساب تماشاگران درجه یک و پر شور نمایشی مانند « قتل در کاخ » که تماشاگران پر از انرژی و حس خوب بودند و لحظات بی نظیر و قابل ستایشی رو برای بازیگران رقم زدند اجازه ی فروش بلیت به شما رو دادم اما متأسفانه وقتی این پیام شما رو دیدم باید بگم سر خورده ؛ مایوس ؛ افسرده و دل شکسته شدم و تصمیم بر آن گرفتم از دنیای هنر خدافظی کنم ...
از آخر پیام تون شروع میکنم ؛ اینکه این کار رو با کار دیگری مقایسه کردید برام جالب هست چون اصلا و ابدا این دو کار و هر دو کار دیگری قابل مقایسه نیستند و برام سواله که ما کارگردان ؛ بازیگر ؛ متن ؛ عوامل ؛ چه چیز مشترکی داشتیم که باعث مقایسه ی شما شده ؛ و اگر مبنای مقایسه تون کمدی بود باید بگم با افتخار من هم کار موفق و دوست داشتنی قتل در کاخ رو دیدم اما نکته اول اینکه اون کار در سال ۱۴۰۰ اجرا شد پس میشود دو سال پیش نه یک سال پیش که شما نوشتید و نکته ی دوم اگر دقت کنید در پوستر یا فکر میکنم در تبلیغات نوشته شده (کمدی قتل در کاخ) و در کمدی هم بسیار موفق بوده و کار با کیفیتی ارائه شده همونطور که نوشتید قابل تقدیر و ستایش هست اما نکته اینجاست که در این کار هیچ جایی اشاره به (کمدی منتیدا) نشده است و حتی در پوستر ؛ تیزر یا اقلام تبلیغاتی هم مانوری روی کمدی بودن نداشته ایم و اتفاقا همه چیز کاملا جدی به نظر میرسه چون این نمایش ؛ نمایشی با دغدغه های سیاسی و اجتماعی بوده که من هم بعنوان اقتباس گر سعی کردم با پرداختی درست دغدغه های اقتصادی و هنری و ... بهش اضافه کنم و بله گاهی هم موقعیت هایی کمدی در نمایش ایجاد میشود که میتونه باعث قهقهه ؛ خنده یا لبخند در شما بشه یا حتی کاملا بی تفاوت باشید و اصلا نخندید پس بر همین اساس فقط در دسته بندی تیوال ؛ دسته ی کمدی رو هم به کار اضافه کردیم؛ پس مقایسه درست نیست چون اگر من از شما که از نوشته ی خودتون میشه اینطور برداشت کرد که نمایش( قتل در کاخ ) رو خوب یادتونه بخوام که به منه اقتباس گر کمک کنید و دو تا دغدغه ی مطرح شده در اون نمایش رو برام یادآوری کنید و به من یاد بدید شما ناتوان خواهید ماند و حرفی برای گفتن ندارید چون بازم تاکید میکنم ایده و شیوه ی اجرایی هر دو کار متفاوت و هر کدوم قصد و نیتی رو دنبال میکنه ...
این برای مقایسه تون اما در نوشته تون گفتید که من واقعا متاسفم و ( حجم عظیم بیهودگی ) و نگارشی که غیر حرفه ای صورت گرفته و باعث بازی با اعصابتون شده
شما برای چی متاسفید ؟! برای کی متاسفید ؟!
چی شده که متاسفید؟!
نوشته ای که به این شکل شروع بشه قصد نقد نداره و هر قصد دیگه ای هم داشته باشه بازم نمیتونه و ناتوان خواهد بود
چون من بعنوان کسی که جرئت کرده و به خودش جسارت داده که اسم خودشو نویسنده بزنه حداقل بیشتر از ۲۰ مرتبه متن اصلی و خوندم تا بتونم متن رو دراماتورژی کنم و باز هم ۲۰ مرتبه دیگه تا بتونم بر حسب ایده و شیوه ی اجرام بازنویسی کنم و ۲۰ بار دیگه و حتی بیشتر برای اینکه بتونم عنوان نویسنده رو داشته باشم ؛ تعداد دفعات کامل یادمه چون خودمو متعهد به خوندن درست و برداشت درست کردم چون به گفته ی کارگردان بزرگی برای اجرای یک متن زیر ۲۰ الی ۳۰ بار خوندن متن برای کارگردان شوخیه حالا که من با دراماتورژی و اقتباس سروکار داشتم قطعا حساسیت و دقت باید بیشتر هم میبود...
پس بفرمایید ؛ با هم تعامل کنیم که کدام (حجم)(عظیم)(بیهودگی)
و ( تاسف ) برای چه ؟!
برای کدوم صحنه ی +۱۸
کدوم دیالوگ +۱۸
کدوم اکت یا رفتار زننده
تاسف خوردن که واژه ای عمیقا ناراحت کننده هست برای کدوم کمبود یا ضعف یا دیالوگ و اکت های زننده روی صحنه است ؟!
بهتون پیشنهاد میدم قبل از گفتگو مطالبی که بالاتر راجع به کار نوشتم و بخونید تا دست پری داشته باشید و اینبار در اثبات حرف تون موفق باشید... به من بگید لطفا :چه چیزی باعث بازی با اعصاب تون شده ؟! کدوم صحنه ها ؟! کدوم بخش ها ؟! کدوم دیالوگ ها ؟! کدوم ستیز های موجود ؟! که اینکار از ۵ ستیز حداقل ۴ ستیز
انسان با خودش ؛ انسان با انسان ( سازنده ی لایه ی دوم و سوم متن ) ؛ انسان با جامعه و انسان با خدا ( سازنده ی لایه ی سوم متن ) رو داشته ؛ در مورد فرم کار که هیچ حرفی نمیزنم چون هم بالاتر در موردش حرف زدم و هم صحبت شما در مورد متن هست ؛ کدوم شخصیت پردازی ناقص انجام شده و درست پرداخت نشده ؟!
کدوم دغدغه ی انسانی و اجتماعی و ... در کار مطرح نشده بود ؛ میدونید در جایی از نمایش کاراکتری در جهان دیگری و با نیت دیگری میگه :
من نمیخوام اینا برام ( عادی ) بشه من فکر میکنم خیلی چیزها برای ما عادی شده که اتفاقا این حجم اعتراضات و دغدغه های سیاسی و اقتصادی و ... که نه تنها در ایران بلکه مساله ی همه ی کشورها و جهان هست و حرف و چالش نه من و شما بلکه همه ی انسان هاست و در متن وجود داره برای شما مساله نیست و حتی بیهودگی هست
نشانه ها در جای جای متن هست اما من چند موردش و یادتون میارم :
فریکس چه وعده هایی تو سخنرانیش میده !!
دست آخر برای دو شخصیت پرتاگونیست و آنتاگونیست چه اتفاقی میفته ؟! به چه سرنوشتی دچار میشن ؟! شما فکر میکنید برای بیهودگی در رورانس اون نریشن پخش میشه ؟!
برادر کاراکتر پاپاتیاس به چه دلیل تو بند بود ؟! چرا اصلا بند ؟! آیا میتونید به اقتباس گری که حتی بین کلمات زندان و بند ؛ مجلس و پارلمان و ...دقت میکنه و برای استفاده ازش دلیل داره کلماتی مثل حجم عظیم بیهودگیو نسبت بدید ؛ نه شما ناتوان خواهید ماند در اثبات حرفی که زدید ؛ کاش وقت بیش تری داشتم و در زمان اجراها به نوشته تون پاسخ میدادم و ازتون میخواستم حتما یکبار دیگه تشریف بیارید ؛ دقیق تر ببینید و بررسی کنید و دست پری داشته باشید برای نقض حرفهای من و درستی نوشته هاتون یا حتی اگه خودتون نمیتونید با یک منتقد تشریف بیارید و مهمان باشید هر چند در همون زمان اجراها وقت شد و تونستم چند تا نظر رو پاسخ بدم برای دوست و همراهتون که دوست میدارمش پای نظرتون هست نوشتم اما استقبال و پیگیری نشد ...
و در مورد اتلاف وقتی که ازش حرف زدید
سرکار خانم خیلی راحت میتونستید هر جای نمایش که احساس کردید وقتتون داره تلف میشه ؛ از سالن تشریف تون رو ببرید چون کاملا بهتون حق میدیم که سلیقتون نباشه یا اصلا بدتون بیاد اینکه اصلا ایرادی نداره و حتی میتونستید من یا یکی از عوامل اجرایی رو پیدا کنید و نه تنها هزینه ی بلیت خریداری شده که دو یا سه برابر اونو برای جبران هزینه و بعلاوه ی وقت و انرژی شما بهتون برگردونیم ...
چرا اینکارو نکردید و تا آخر نشستید ؟!؟
یه مطلبی هم گفتید راجع به اینکه بعضی جاها واقعا شعور مخاطب نشانه گرفته میشد ؟!
لطفا اگر توانی دارید بفرمایید کجاها و به چه دلیل ؟!
من بعنوان نماینده ی این نمایش از شما طلب دلیل دارم ؛ نمیشه که همینطوری هر حرفی و بزنید و برید ...
و در این مورد هم بگم که اتفاقا گروه اجرایی منتیدا به قدری برای وقت ؛ انرژی و شعور مخاطب ارزش قائل هست که قبل از اجرای عموم و در مرحله ی تمرینات از کارگردان ها و افراد با علم و تجربه و حتی عزیزان تئاتر بین و با تجربه ی تیوالی دعوت کرد تا بیان و کارو ببینن و هر نقطه ضعف و کمبودی هست بگن تا تبدیل به نقطه ی قووت و کیفیت بشه ... آیا گروهی که با این دغدغه و تمرکز داره کار میکنه میتونه برای مخاطب ارزشی قائل نباشه ؟!
گروهی که حتی نماینده ای در پایان دم سالن می ایسته و از مخاطب برای وقت و انرژی که صرف کرده قدردانی میکنه و تمام تلاشش راحتی و آسایش مخاطب هست قطعا برای شعور مخاطب هم بسیار ارزش قائله ...
و اینم بدونید که گروه اجرایی منتیدا در همین کار موفقیت لازم رو کسب کرده و موفقیت کارهای بعدی هم در جای خودش اتفاق خواهد افتاد
و اتفاقا منتیدا برای شما امیدوار هست که در انتخاب کار بعدی تون برای تماشا موفق باشید
من بسیار از واژه ی توان استفاده کردم چون واقعا امیدوارم و امید دارم که توان اثبات نوشته هاتون رو داشته باشید و در آخر خیلی مشتاقم که دلیل مطالبی که نوشتید رو بدونم ...👌🌹
سلام به تماشاگر عزیز منتیدا 💐☘️
هر نقدی حتی سخت گیرانه برای من و ما بسیار با ارزشه و به استقبالش میریم اما در اینجا نیتی که به انسان لحن میده نقد به نظر نمیرسه؛شمارو دعوت به نقد نوشتن میکنم ...
سلام و وقت به شادی 🎉🌺
من فقط از شما درخواست تعامل و گفتگو داشتم ...
مطالبی گفتید که با آنچه براش تلاش کردم مغایرت داشت ؛ خواهش کردم واضح تر در موردشون حرف بزنیم 🌺
من عذر خواهی میکنم اگه بابت رنج شما شدم ....🌺
با سلام و عرض احترام. نمایش بسیار عالی در حد استاندارهای جهانی بود. به نظرم صددرصد این نمایش باید در دیگر کشورها به روی صحنه برود و قطعا مورد تحسین در سطح بین المللی قرار خواهد گرفت. حقیقتش چون گویش هنرمندان بواسطه نوع نمایشنامه می بایست در حد فریاد می بود، واقعا از یه جایی به بعد چنان تشویشی در من ایجاد کرده بود که ادامه تماشای نمایش رو سخت میکرد. و خب البته این هم برام قابل درک بود که باید اینچنین باشه. صدای موسیقی هم مضاف الیه. در هر صورت باز هم تاکید میکنم کارگردانی، نگارش نمایش نامه، طراحی لباس، گریم، دکور صحنه استفاده از مکعب های چرخان شیشه ای که چه ایده خلاقانه ای بود، همه و همه عالی و بسیار سطح بالا بود. خسته نباشید به هنرمندان عزیز. با آرزوی مانا و همیشه در صحنه بودن تک تک اعضا محترم گروه.
با عرض سلام و خسته نباشید به هنرمندان و گروه محترم. اجراها بی نظیر بود، نمایش نامه پر محتوا و بسیار بسیار قابل تامل و تفکر. بینهایت سپاسگزارم از اینچنین بها دادن به شعور و شخصیت مخاطب. این جمله تن من رو لرزوند "اگه کلام نبود، هیچ مادری سر علامت اعدام برای پسرش گریه نمی کرد".
از جناب اقای اصغری و بچه های پشت صحنه هم خیلی ممنونم که با سعه صدر با ما همکاری کردند. بلیط ما روز جمعه بود که به دلیل ترافیک شدید در میدان فلسطین به نمایش نرسیدیم و با هماهنگی جناب اصغری بلیط ما به روز دوشنبه موکول شد. واقعا ممنونم
عرض سلام و ادب خدمت گروه محترم، به جرات می تونم بگم با اختلاف یکی از زیباترین نمایش هایی بود که در طی چند سال اخیر دیدم، متن بسیار درست و در عین ثقیل بودن، بسیار شیوا، بسیار اصولی و بی نقص نگارش شده بود و هنرمندان چقدر زیبا، چقدر حرفه ای و چقدر مسلط متون رو اجرا کردند. یک ربع اول نمایش من امتیاز 100 رو به اجراها دادم. اجراهایی که در ادامه سرشار از صحنه های بینظیر بود، چقدر لذت بردم و همگی عالی بودید، واقعا کیف داشت دیدن تلاشتون در جهت اعتلای هنر و خب نتیجه اش، جرعه جرعهُ نمایش نوشمان شد. خسته نباشیدِ تمام قد خدمت همگی و بیصبرانه منتظر درخشش شما در کارهای بعدی هستم.
با سلام و خسته نباشید به گروه محترم نمایش بدل. موضوع خلاقانه انتخاب شده بود و بازیها روان و منسجم تا اخر اجرا پیش رفت.خانم معقولی واقعا اجرای عالی داشتند و من لذت بردم از مهارتشون. دکتر داستانمون جناب الهویی هم واقعا اجرای بینقص و هنرمندانه ای داشتند. حقیقتش من با نقش مهرزاد نتونستم ارتباط بگیرم شاید چون اجرای اقای ملکوتی نیا برای من جذاب نبود. میدونم که نهایت تلاششون رو کردند ولی انتخاب بازیگر به نظرم تو این نقش بدرستی انجام نگرفته بود. به هر روی. موفق باشید و منتظر کارهای بعدیتو.ن هستم.
ممنون وقت گذاشتید.
در انتخاب بازیگرِ این نقش به واسطه پیچیدگی و شرایط روانی نقش نیاز بود بازیگر باتجربهای چون آقای ملکوتینیا که هم سالهاست مدرس بازیگری هستند و هم اساسا نمایشنامه میشناسند حضور پیدا کنند. دست کم سه نفر پیش از مسعود ملکوتینیا ماهها این نقش را تمرین کردند که متاسفانه حداقل دونفرشان از اساس اشتباه بودند بنابراین برای احترام به مخاطب تصمیم گرفتیم سراغ کسی برویم که کمتر نقشی را میپذیرد.
این نقشی نبود که تنها با تمرین به نتیجه برسد و نیاز به مشخصاتی چون مواردی که گفتم بود.
به هرحال ممنون که زمان گرانبهایتان را صرف دیدن نمایش ما کردید.
ممنون وقت گذاشتید.
در انتخاب بازیگرِ این نقش به واسطه پیچیدگی و شرایط روانی نقش نیاز بود بازیگر باتجربهای چون آقای ملکوتینیا که هم سالهاست مدرس بازیگری هستند و هم اساسا نمایشنامه میشناسند ...
با توجه به اشراف جنابعالی بر کلیت داستان و موضوع، قطعا دانسته و سنجیده این انتخاب صورت گرفته و من مخاطب هرگز نمی تونم سختی های پشت پرده رو بواسطه قرار نگرفتن در شرایط درک کنم. این اعمال نظر صرفا نظر شخصی من بوده و امیدوارم استاد ملکوتی نیا بر من ببخشند.
با توجه به اشراف جنابعالی بر کلیت داستان و موضوع، قطعا دانسته و سنجیده این انتخاب صورت گرفته و من مخاطب هرگز نمی تونم سختی های پشت پرده رو بواسطه قرار نگرفتن در شرایط درک کنم. این اعمال نظر صرفا ...
سلام
نظر شما به عنوان هدیه یی ست برای من
ببخشش نیاز نیست
تشکر از شما اما
بر من ضروری ست
سلام و عرض خسته نباشد به گروه محترم. من یکم نظرم رو با تاخیر نوشتم. ما 8 تیر ماه به تماشای این نمایش نشستیم. ابتدای نمایش من واقعا حس عجیبی داشتم بازی ها بسیار روان، هنرمندان بسیار مسلط و وفادار به متن بودند و روند نمایش رو بجلو و خوب پیش می رفت ولی من بشدت خسته و کلافه شده بودم طوری که چندبار تصمیم گرفتم تماشای نمایش رو نصفه نیمه رها کنم و برم و واقعا دلیل این حس عجیب و دوگانه ای که در من ایجاد شده بود رو متوجه نمیشدم. به تدریج که کار پیش رفت متوجه شدم متاسفانه نگارش متن بسیار مشکل داره و شاید اگر شاید کمی بومی سازی میشد یا هنرمندان عزیز بداهه رو هم در پیش میگرفتند و اینقدر وفادار به متن نبودند واقعا این نمایش به شاهکاری تبدیل میشد. در هرصورت موفق باشید.
سلام. با توجه به وضع کشورمون واقعا تمایلی به دیدن نمایش نداشتم ولی با خوندن کامنت دوستان بسیار مشتاق به دیدن این نمایش شدم متاسفانه امروز روز اخر اجراست. می خواستم درخواست تمدید کنم. روزهای خوبی در کشورمون نداریم شاید دیدن این نوع از کارهای خوب کمی بتونه در همدردی و تفکر و تامل به هممون کمک کنه. ممنونم
بازی و اکت آقای میلاد کرباسی برای من تداعی کننده اجراهای مرحوم نوذر آزادی بود. همانقدر روان، خالص، بی شائبه و سرشار از کمدیِ درست و بجا. البته میزانسن کار هم بیتاثیر نبود.
نگارش متن بسیار ماهرانه و با وجود شلوغی بعضی صحنه ها بخصوص در انتهای اجرا، همچنان ریتم کار بدرستی حفظ شده بود.
یک کمدی، به معنای واقعیِ تمام عیار. خالص و بکر. بدور از هرگونه آلودگی اجراهایِ امروزی.
واقعا خسته نباشید.
واقعا کار خوب و قابل قبولی بود ولی ایکاش دیالوگ ها بیشتر بود ایکاش حس ها عمیق تر بود من منتظر یک شاهکار بودم. در ابتدای نمایش انگار به مخاطب قول دیدن یک نمایش معرکه داده میشه چون واقعا این کار ظرفیت ایجاد یک نمایش بینظیر و بدون نقص رو داشت. ولی خب حاشیه بیشتر از اصل مطلب بروز میکنه و پیام اصلی متن متاسفانه به انزوا میره. در کل خسته نباشید میگم به گروه .ممنونم بابت لحظات زیبایی که خلق کردید.
خانم ما متأسفیم که نتونستیم نظر شما رو جلب کنیم اما از طرف گروه به شما قول میدم که در احراهای آتی با تلاش بیشتر بتونیم رضایت خاطر بیشتری براتون ایجاد کنیم
من 5 مرداد این نمایش رو دیدم. شاید فقط بازی مرتضی امینی تبار ادامه دیدن این نمایش کسل کننده رو قابل تحمل کرد برام. واقعا همه چیز در سطح پایین و بسیار ضعیف بود. امیدوارم در کارهای بعدی موفق باشین.
این نمایش من رو بیاد خانم مارینا آبراموویچ انداخت. کسی که در اجرای ریتم صفر با برهنه شدن در نمایشگاه از تماشاگرانش خواست تا با استفاده از ۷۲ وسیلهی ای که در اختیار اونها گذاشته بود هربلایی که میخوان سرش بیارند و جالب اینکه خوی وحشیگری بعضی ها باعث شد بعد از 9 ساعت با تنی زخمی و خون آلود و تماشاگری که اسلحه بالا سرش گرفته بود، اجرا متوقف بشه. تو این نمایش هم دقیقا زمانی که از تماشاگران خواسته شد به طرف بازیگر معترض توپ پرتاپ کنند متاسفانه بعضی ها با رضایت و خنده اینکار رو انجام دادند و این دقیقا نشونه غلبه فضا توسط ظالم بود و مخاطبانی که بافضا و اکثریت (غلبه 3 بر 1بازیگران) همراه شده بودند. شاید فریاد "نزنیدش" من در سالن که ناخوداگاه وقتی حجم پرتاب توپ ها توسط سایر بازیگران به سمت بازیگر افتاده بر روی زمین رو دیدم ناشی از همین حس مظلوم بودن، تنها بودن، نشنیده شدن و تنها ماندن بازیگر معترض بود.اعتراضی که در پی خشم بازیگر خانم به ضربات مهلک بر سر وگردن و بازوی بازیگر معترض سرازیر شد و من اشک ریختم. اشک ریختم به عظمت تمام ظلم هایی که در کشورمم دیدم و خاموش ماندم و خاموش ماندیم و همراه شدیم با ظالم. بشدت قوی و تاتیرگذار بود این نمایش و از نظرمن به بهترین نحو ممکن پیام "منفعل نباشیم" را فریاد زد. بینهایت ممنونم از کارگردان و بازیگران پر از انرژی و عالی که اینچنین مفاهیم بنیادین در ذهن انسان رو به این زیبایی تصویر کردند.
پرفورمرهای زیادی در دنیا تلاش دارن ما رو با مفاهیم و پدیدارهایی که همیشه بصورتِ ذهنی باهاشون برخورد داشتیم ، روبرو و مواجه کنن . اولینشون به نظرم بویس بود و برای من همچنان عمیقترین و مهمترینِ شخصیت به حساب میاد تااا همین آبراموویچِ عزیز . نمونه های ایرانیِ خوبی هم این سالها فعالیت میکنن که من امید هاشمی رو بسیار دوست دارم و به نظرم هم درکِ دقیق و عمیقی از موضوع داره و هم اون رو با صراحت ، شجاعت و بی ملاحظه با مخاطب در میون میذاره .
بله دقیقا. ویدئو "بیا صحبت کنیم" آقای هاشمی رو دیدم. ایشون از شاگردای خانم ابراموویچ بودن و فوق العاده حرفه ای کار می کنن. ممنونم از توجه و اطلاعات ارزشمندی که به اشتراک گذاشتین.
بله دقیقا. ویدئو "بیا صحبت کنیم" آقای هاشمی رو دیدم. ایشون از شاگردای خانم ابراموویچ بودن و فوق العاده حرفه ای کار می کنن. ممنونم از توجه و اطلاعات ارزشمندی که به اشتراک گذاشتین.