هوالجمیل
یادداشت یک معلم برای نمایش کشتی نوح
نمایشی ناتورالیستی طور در امتداد حسن حامد ممزوج با چاشنی گروتسک
صحنه نمایش چونان و چنان متن بازی در بازی شگفت آوری ست حاصل بریکولاژ و بیش و پیش تر فیوژنی امپرسیونیسم ها. بازتعریف های متعدد نمایشی ناتورالیستی طور در امتداد حسن حامد ممزوج با چاشنی گروتسک.
قهرمان این بار با کارویژه ها و تعاریف مختص ناتورالیسم، محیط و وراثت ش هجوم می آورندش و اخلاق در نبرد از پیش شکست خورده مغلوب فقر می شود. هر کدام از اعضاء خانواده می کوشند و در اثر می خروشند تا منجی منجلاب امیدهای دوردست و دور از دسترس شان شوند و ناگهان، پیشنهادی غیرافلاطونی از راه می رسد. ملیحه ، عزیز اقلی، وصال و فراق جمال، خانواده؛ تمثیل شگفت آور اسم گذاری ها چنان تاویل پذیر بینا رشته یی رفتار می کند که بر درام افزوده و Cncept اصلی را دنده می دهد.
با context چنین عمیق و ترکیب های چند سطحی معنا نیاز به نظام های دیداری یی ست که یارای مقابله شماتیک را با موارد تماتیک داشته باشد.
... دیدن ادامه ››
هماوردی فرم و محتوا اینجا آغاز شده و در نبردی دو سر برُد مخاطب را با شعبده بازی موازنه ی متعادل درونمایگی و برونمایگی بر جایش میخکوب و از پس پایان نمایش غرق در لذتی با طعم نوستالژی بازی و فهم غمگنانه ناتورالیستی می کند. صحنه در بچه ـ لانگ شاتی با تمام تعاریف سبکی چنین کارهایی، طراحی رشک برانگیز و کاربردی ناشی از فن ـ دست امیر پناهی را دارد. هیچ چیز بی اثر نبوده و ثمر در تک تک اجزاء دکور و خانواده ی آکساسوار جلوه گری دارد. بازی های اما، نیاز به مجالی بیش از این سطور دارد،
چه می شود و چقدر می شود نوشت از یگانه یی مهدی که مشخصه مثبت بازیگری، یعنی بیان ش را، ناگهان خاموش می کند و رجز خوانی دلبرانه یی از مفهوم عینیت بخشی به نقش می دهد؛ مهدی به جایی می رود که چاره یی جز یگانه دانستن ش نیست.
چه می شود و چقدر می شود نوشت از میلاد معیری که قهرمان باخته از پیش به فقر ناتورالیستی را طنازانه بازنمود می کند؛رویا بازی ش ناگهان مواجه می شود با هجوم موج نتواستن.
چه می شود و چقدر می شود نوشت از آذین بندی نقش ملیحه و در کابوس پیشنهاد پیش روی ش که ناروا و ناچار به انتخاب بین بد و بدتر می شود، نظری می شود انداخت به کلاسی جدید و سطحی بدیع از بازیگری ، پس ... چه می شود و چقدر می شود نوشت از آذین نظری ؛
چه می شود و چقدر می شود نوشت از نیلوفری که ساکی مملو از ویژگی های زنان نقش ش را جزء به جزء عرضه می کند ، بی ادعا، بی اور اکت ، بی اضافه کاری.
چه می شود و چقدر می شود نوشت از مهوش شیخی که چون گیتار بیس ریتم ساز اثر است، با حذف کنش گری این نقش و نوع بازی بازیگرش می توان فهمید نمایش چه چیز بزرگی از دست داده ست.
چه می شود و چقدر می شود نوشت از اینکه به راستی بازیگر و یا کارآکتر اصلی بالاخره کیست و کدام قابل حذف است. این میزان اندازه بودن، ناشی تفاهم و تعامل خردمندانه و شناختی نویسنده و کارگردان اثر است.
نور، زور نمی زند و موسیقی هم صرفا و حتمن کاربرد افکتیو خود را در جایی که لازم است بر اثر سیلاب می کند.
هندسه میزانسن ها در فضایی انتخابی ، میزان خلاقیت کارگردان و فهم ش از متن و البته سبک را جلوه گری می کند.
و متن؛ گویی احدی از نویسندگان اصرار دارد فخر بفروشد به ما، از خاک سفید و سیزده به در تا کشتی نوح و ناصر سعید طهرانی؛ چگونه می شود استعدادی واژه باز ، نمایشی ناتورالیستی طور در امتداد حسن حامد ممزوج با چاشنی گروتسک را چنین می سازد و می آراید . این ناگهان های ناتورالیستی اگر نه ناشی از شناخت حاصل پژوهش فقط، که و بلکه درام نویس قهاری را می خواند و رقبا فرامی خواند. روزهای بیش از رویا در انتظار محمود احدی نیا است ، اگر با همین فرمان برود، دست یافتنی شدن ش بسیار سخت و البته دلخواستنی شدن ش برای تماشاگر دمادم و مدام.
از یاد نبریم و بر باد فراموشی ندهیم، نامور بودن طی سالیان، بی دلیل نیست. اصرار و اهتمام بر حفظ کیفیت در نوفل لوشاتو، از آنجا کوچه ی زیبا تا اینجا نبش رازی، هزینه بردار بوده ست و البته پاداش ش، ارایه آثاری شریف، کامل و با مخاطبی گونه گون و دچار تکثرگرایی در جذب است.
بنده ی خدا . مسعود ملکوتی نیا