در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مسعود ملکوتی نیا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:43:06
 

یک جلد معلم هنر...

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایشی دلخواستنی...
تلمذ استاد معنا🤍🙏
حسن معینی
تلمذ استاد معنا🤍🙏
عزیز من... این گروه و من نیاز به دال نداریم برای دلالت گری... بی تفسیر و تاویل و توصیف و تعریف، نمایش بیش تر ز پیش کار خواهد کرد... با مخاطبانی متنوع و متعدد و متفاوت که این _ خود ناشی ست از اهتمام بر ساختن ساختار و ریختار در پس خواندن، تمرین، خواندن، تمرین، خواند، تمرین و ...
پس
پاس
و
سپاس
مسعود ملکوتی نیا
عزیز من... این گروه و من نیاز به دال نداریم برای دلالت گری... بی تفسیر و تاویل و توصیف و تعریف، نمایش بیش تر ز پیش کار خواهد کرد... با مخاطبانی متنوع و متعدد و متفاوت که این _ خود ناشی ست از ...
سراسر لطفی مسعود عزیزم .ادم حسابی بسیار ااز تو آموختم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هوالجمیل
یادداشت یک معلم برای نمایش کشتی نوح
نمایشی ناتورالیستی طور در امتداد حسن حامد ممزوج با چاشنی گروتسک

صحنه نمایش چونان و چنان متن بازی در بازی شگفت آوری ست حاصل بریکولاژ و بیش و پیش تر فیوژنی امپرسیونیسم ها. بازتعریف های متعدد نمایشی ناتورالیستی طور در امتداد حسن حامد ممزوج با چاشنی گروتسک.
قهرمان این بار با کارویژه ها و تعاریف مختص ناتورالیسم، محیط و وراثت ش هجوم می آورندش و اخلاق در نبرد از پیش شکست خورده مغلوب فقر می شود. هر کدام از اعضاء خانواده می کوشند و در اثر می خروشند تا منجی منجلاب امیدهای دوردست و دور از دسترس شان شوند و ناگهان، پیشنهادی غیرافلاطونی از راه می رسد. ملیحه ، عزیز اقلی، وصال و فراق جمال، خانواده؛ تمثیل شگفت آور اسم گذاری ها چنان تاویل پذیر بینا رشته یی رفتار می کند که بر درام افزوده و Cncept اصلی را دنده می دهد.
با context چنین عمیق و ترکیب های چند سطحی معنا نیاز به نظام های دیداری یی ست که یارای مقابله شماتیک را با موارد تماتیک داشته باشد. ... دیدن ادامه ›› هماوردی فرم و محتوا اینجا آغاز شده و در نبردی دو سر برُد مخاطب را با شعبده بازی موازنه ی متعادل درونمایگی و برونمایگی بر جایش میخکوب و از پس پایان نمایش غرق در لذتی با طعم نوستالژی بازی و فهم غمگنانه ناتورالیستی می کند. صحنه در بچه ـ لانگ شاتی با تمام تعاریف سبکی چنین کارهایی، طراحی رشک برانگیز و کاربردی ناشی از فن ـ دست امیر پناهی را دارد. هیچ چیز بی اثر نبوده و ثمر در تک تک اجزاء دکور و خانواده ی آکساسوار جلوه گری دارد. بازی های اما، نیاز به مجالی بیش از این سطور دارد،
چه می شود و چقدر می شود نوشت از یگانه یی مهدی که مشخصه مثبت بازیگری، یعنی بیان ش را، ناگهان خاموش می کند و رجز خوانی دلبرانه یی از مفهوم عینیت بخشی به نقش می دهد؛ مهدی به جایی می رود که چاره یی جز یگانه دانستن ش نیست.
چه می شود و چقدر می شود نوشت از میلاد معیری که قهرمان باخته از پیش به فقر ناتورالیستی را طنازانه بازنمود می کند؛رویا بازی ش ناگهان مواجه می شود با هجوم موج نتواستن.
چه می شود و چقدر می شود نوشت از آذین بندی نقش ملیحه و در کابوس پیشنهاد پیش روی ش که ناروا و ناچار به انتخاب بین بد و بدتر می شود، نظری می شود انداخت به کلاسی جدید و سطحی بدیع از بازیگری ، پس ... چه می شود و چقدر می شود نوشت از آذین نظری ؛
چه می شود و چقدر می شود نوشت از نیلوفری که ساکی مملو از ویژگی های زنان نقش ش را جزء به جزء عرضه می کند ، بی ادعا، بی اور اکت ، بی اضافه کاری.
چه می شود و چقدر می شود نوشت از مهوش شیخی که چون گیتار بیس ریتم ساز اثر است، با حذف کنش گری این نقش و نوع بازی بازیگرش می توان فهمید نمایش چه چیز بزرگی از دست داده ست.
چه می شود و چقدر می شود نوشت از اینکه به راستی بازیگر و یا کارآکتر اصلی بالاخره کیست و کدام قابل حذف است. این میزان اندازه بودن، ناشی تفاهم و تعامل خردمندانه و شناختی نویسنده و کارگردان اثر است.
نور، زور نمی زند و موسیقی هم صرفا و حتمن کاربرد افکتیو خود را در جایی که لازم است بر اثر سیلاب می کند.
هندسه میزانسن ها در فضایی انتخابی ، میزان خلاقیت کارگردان و فهم ش از متن و البته سبک را جلوه گری می کند.
و متن؛ گویی احدی از نویسندگان اصرار دارد فخر بفروشد به ما، از خاک سفید و سیزده به در تا کشتی نوح و ناصر سعید طهرانی؛ چگونه می شود استعدادی واژه باز ، نمایشی ناتورالیستی طور در امتداد حسن حامد ممزوج با چاشنی گروتسک را چنین می سازد و می آراید . این ناگهان های ناتورالیستی اگر نه ناشی از شناخت حاصل پژوهش فقط، که و بلکه درام نویس قهاری را می خواند و رقبا فرامی خواند. روزهای بیش از رویا در انتظار محمود احدی نیا است ، اگر با همین فرمان برود، دست یافتنی شدن ش بسیار سخت و البته دلخواستنی شدن ش برای تماشاگر دمادم و مدام.
از یاد نبریم و بر باد فراموشی ندهیم، نامور بودن طی سالیان، بی دلیل نیست. اصرار و اهتمام بر حفظ کیفیت در نوفل لوشاتو، از آنجا کوچه ی زیبا تا اینجا نبش رازی، هزینه بردار بوده ست و البته پاداش ش، ارایه آثاری شریف، کامل و با مخاطبی گونه گون و دچار تکثرگرایی در جذب است.

بنده ی خدا . مسعود ملکوتی نیا
محمود احدی نیا (mahmoudahadinia)
آقای ملکوتی🤦✨♥️
ممنون از این نگاه عمیق شما
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
محمود احدی نیا
آقای ملکوتی🤦✨♥️ ممنون از این نگاه عمیق شما
که متاثر از واژه بازی و قصه سازی ت ست عزیز من
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
امیرعلی تقی زاده
آقای ملکوتی ممنونیم که همراه ما بودید ممنون از حضور پر از مهر شما 🌹💫
عزیز دل من
وظیفه م بود زودتر مزاحم بشوم
برای جلای پیاز داغ استتیک خودم
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هوالجمیل
یادداشت یک معلم برای نمایش اسکرین شات
معرکه ی دوست داشتنی های مخاطب در عینیت دادن به ایکاروس ایرونی

ویالون ایرانی می نوازد، شوخی های از کف بدنی و بیانی خیابان در هم تنیده می شود، قصه آمد و شد پی در پی در تلخی و شیرینی دارد، خنده و گریه وام گرفته شده از ملودرام ممزوج می شوند و اما، پرواز به سوی حقیقت که بهتر است رخ ندهد. اهتمام بر بدل و تبدیل انسان ها از HD به FHD یا 4K و بالابردن مگاپیکسل آدم ها ، ناگهان منجر و منتج به تراژدی می شود. تراژدی مدرن که در آن خیر و شر مطلق نیست، که خاکستری ند همگان و در زمان و ناگهان راز ها عیان و شادی و غمگنانگی بیش و کم می شود.
جرم این نمایش اما، استفاده از رپر دلخواستنی مخاطب و آوازه خوان بانو وایرال شده در فضای مجازی ست. کاش و بی شمار ای کاش، بازی رپر و بک ووکال خوانی بانو نخست قضاوت می شد و پس و سپس به سراغ بیرون هنرشان بروند. روان بودن بازی رپر بازیگر ـ امیرحسین ترکمان ـ میان این باتجربه جوانان تئاتری بازیگر، ... دیدن ادامه ›› ریالیستیک اثر را چنان و همچنان افزون کرده ست که چاره یی جز تایید نمی گذارد. و بک ووکال خوانی بانوی آوازه خوان، شنیده نمی شود و اما هست. که این خود راز و رمز عجیب و رشک برانگیز موفقیت و البته شناخت حدود عرضه هنر مبتنی بر عرصه ست.
اثر بی شکل نه بی نقص، که البته دچار یک خصیصه ی واحد با دیگر نمایش های کارگردان است، ارتباط عمیق با مخاطب مبتنی بر فاهمه تکثر گرایی از طریق معرکه ی دوست داشتنی های مخاطب در عینیت دادن به ایکاروس ایرونی؛ نمایش ابتدا entertainment را مهدوف ست و البته که این ویژگی ست و نه ایراد. این خصیصه ست و نه تقلیل سلیقه و تنزل اثر . هنر می کوشد با ارایه ی ایده های سوبژکتیو و اَشکال ابژکتیو متعدد، متنوع و متفاوت ، جامعه آماری مخاطب را بالا ببرد و البته در این راه بر درامی استوار، استوار است.
از ویژگی های اثر ، یکسانی در ارایه داده درونمایگی و برونمایگی ست، نه کارویژه های شماتیک و نه موارد تماتیک از دیگر عقب یا جلو نبوده و یکسان و همسان پیش می روند. این وحدیت رویه بی شک منجر به افزایش رضایت مندی مخاطب شده و فرآیندی حرفه یی به برآیندی حرفه تر بدل می شود. خود نمایش تامین هزینه های اثر بعدی را در پی دارد و می کوشد با تمام توان ش از سطحی نگری دوری گزیند.
اثر اصرار و اهتمام بر جذب و جلب مخاطب ایرانی را دارد و در این بین و در بطن متن مستتر می کند ایده های جامعه شناسانه و روان شناسانه ی خود را. هندسه میزانسن ها تفاخر بصری ندارد تا تمامیت و هماهنگی و وضوح در محتوا و فرم با هم پیش روند و پیش برند.
پس باید وام گرفت از حضرت حافظ
که :
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه ی کس سیه و دلق خود ارزق نکنیم
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم


بنده ی خدا . مسعود ملکوتی نیا
استاد جان👑💙 ممنونم از لطف و حضورتون و خداروشکر میکنم که با این نقد و نظر امشبتون خستگی از تنم رفت‌/ و با انگیزه تر از قبل ادامه‌میدم و معتقدم هر چیزی هست فقط از لطف خداست
۲۷ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مسعود ملکوتی نیا (malakooot)
درباره کنسرت-نمایش پروتئوس i
مجلل در خوب بودن...


شگفتی های بدن آدمی ، ناگهان و به یک باره در رفتاری طعنه آمیز به قوانین فیزیک و هستی ، نمود پیدا کرده ست. نمایش، در ریختار و ساختار، سپاس می دارد و پاس انسان را ... با شنیدنی های دلخواستنی موسیقی، در تنوع و تعدد و تفاوت پر شمار دیدنی های ش. که نه تنها بازیگر نقش اصلی، که و بلکه دیگران نیز به غایت اندازه ند و چون خود می دانند، اضافه کاری نمی کنند. این خود می تواند محلی باشد برای فهم اضافه نبودن در عین مجلل بودن خلاقیت. نور، زور نمی زد و صحنه و لباس و بازی ها و هندسه ی میزانسن ها، با فروتنی مخاطب را دچار التذاذ منجر و منتج به استتیک می کنند.
نمیاش فارغ از فاهمه های شگرفی که در رثا و راستای مقام انسان ست، موتیف عاشقانه خود را چونان باران پیش از طلوع بر تو جاری می کند، کوتاه، خوش عطر، خوش نوا.
این میزان تکثر گرایی در خلق ایده ، بی شک و بی گمان مهدوف به جذب و جلب حداکثری مخاطب ش خواهد شد. و البته که حیف نمانده ست دمی از اجراهای ... دیدن ادامه ›› چنین مجللی...
نه فقط پروتئوس، که محدود و معدودند آثاری که مخاطب شان را قدر بنهند و برای ش قطرات عرق خستگی رئیس سیرک شوند و شوخی های به غایت پرستار و ریالیستیک ممزوج با سانتی مانتال هر دو دکتر. پلیس و دیکر شاگرد شوفر های رئیس سیرک نیز می دانند که چقدر به اندازه بودن در عین مجلل بودن، دلخواستنی ست و پس، آن می شوند. بازیگر فیل نما اما، با قدرتی رشک برانگیز قوانین فیزیک جهان و اندام ـ واره یی انسان را ، به پارودی کشیده ست.
نمایشنامه نیز، قواعد درام را واو به واو تدریس و تحصیل پیوسته می کند، آنجا که باید موزیکال می شود در دیالوگ و جای دگر، دگر گویشی برگزین می کند.
گروه نمایشی چنان قدر مفهوم زمان را به بازی می گیرند که شصت دقیقه اجرا برای ت کوتاه می شود و می خواهی از مسئولان بخواهی : کاش زمان ش بیشتر شود.
این میزان مجلل در خوب بودن ممزوج با غیر اضافه کاری.
پس
پاس
و
سپاس
سپاس از حُسن نظر شما استادجان.
به واقع خواندن این وصف، به قلمِ شما،
لذت حضور در این اثر رو برای ما دو چندان میکنه.

نهایتا درس پس دادیم💐
۱۷ آذر ۱۴۰۲
علیرضا آژیده
درود بر شما سپاس از وقتی که صرف نمودید و سپاس از نظرات آموزنده حضرتعالی که میزان ومعیار را مشخص نموده
چه کنیم که نداریم جز واژه برای پاس و سپاس
در برابر این همه تجلی مجلل خوب بودن...
۱۸ آذر ۱۴۰۲
ماهور شیدایی فر
🙏 ارادتمند
عزیز دل ... ممنون از قطرات عرق ناشی از تلاش ت که ناشی از نمایش احترام ت از درون به تماشاکنان ست...
۱۸ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دنیا ، یک دنیا ، یک هایی به ما بدهکاره...!



یادداشت یک معلم برای نمایش دنیا یک کنسرت...

بازنمود دلخواستنی های آدمی که ممزوج می شود به شعبده ی درام و ساحت های شنیداری و دیداری را شمول پیدا می کند، می شود نمایشی که بیش و پیش از آنکه اهتمام بر ایجاد و ایجاب همذات پنداری کند، خود سمپاد مرکبی ست از ریالیسم و ناتورالیسم گروتسک وار مخاطب. گویی برشمردن و بازگو کردن و بازتعریف آنچه کوچک ترین ست برای دیگری ، اکنون قهرمان و تماشاکن را اشتراک خواسته داده و رموز و فنون درام و فاهمه های نمایش را یک و چندباره هدیه می کند. یک یک هایی ... دیدن ادامه ›› از رویاهای ما که بی شک و بی گمان، در زمره ی اهداف بی شمار کسان نیست.
نمایش، نه در فرم استند آپ، نه صرفن تک گویی سولی لوگ یا مونولوگ طور، که فکر کردن بلند بلندی ست و فریاد خواستن ساده ی همگان و سخت قهرمان ش.
از دست شدن هر آنچه مهدوف بوده در نیل به وصال. وصال به کنسرت، وصال به عشق، وصال به زیست؛ یادآوری تلخ و غمگنانه یی ست که آنچه آرزوی ت ست، با قریب تر شدن آنچه غریب بوده ست. بازی بازیگران و هندسه ی میزانسن ها و کارویژه های نور و تصویر، جهانی ست بازآفرینی شده ناشی از توصیف و تفسیر و تاویل و نه صرفا تعریف بازنمایی کننده. اثر ترکیب های چند سطحی معنا را چنان و همچنان indexive گونه تبیین می کند که نمایه ها تداعی گرایانه آنچه باید را ارایه می کنند. تبیین، تغییر و تثبیت عقیده با اقناع دراماتیزه شده، آسیب شناسی عمیقی از پیرامون مخاطب را گروتسک وار باز عرضه می کند. بریکولاژ در اثر، فوتوژنی از جهان را ارایه می دهد. تلخی پر شمار که طنازانه خنده می گیرد در تراژدی رخدادها. چنان که یادآوری یی ست که می گوید، همذات پنداری مان قصد و مقصد و فرآیند و برآیندی باژگونه دارد.
نباید گذشت از ویژگی های رشک برانگیز بازی ها، هندسه متنوع و متعدد میزانسن ها که جملگی اجرایی شدن جمله حضرت مولانا ست که سخن خاص، نهان در سخن عام بگو.
تک تک هایی که دنیا بدهکار ست به ما و ما، زنده به رویا بازی، خاطره بازی، نوستالژی شادی ممزوج با غمگنانگی.

مسعود ملکوتی نیا
مدرس دانشگاه
ممنونم مسعود بزرگ‌وار🙏🏻
۰۴ آذر ۱۴۰۲
خانم های و آقایان نمایش ...! اجازه می دهید دوست دارتان بمانیم؟
که گر ندهید هم چاره نیست دچار شدن را...
۱۷ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هوالجمیل
یادداشت یک معلم برای نمایش ل ح د
تصمیم به کنشگری اجتماعی با تبیین هنری و ایجاد تغییرات شناختی، عاطفی و رفتاری؛

در تعدد و تنوع و تفاوت سلایق و علایق کنونی تماشاکنان، آنچه اثری را دلخواستنی و ممزوج با خردمندی و البته سحرانگیزی هنر می کند، ابداع های زیبایی شناسانه هنرمند ـ و گروه ش ـ و همچنین شناخت ریزومی ها و زیر متن ها عینیت بخشیدن همراه نشانه شناسی و زیبایی شناسی ست. شناخت خواست مخاطب و تلفیق و تلقین عاطفی که منجر و منجر به همذات پنداری و سپس تزکیه نفس او گردد به علاوه ایجاد التذاذ برای حواس ش، امری ست سترگ، سخت و دیر ـ دست یافتنی.
خشم که در نظر امیرالمومنین کلید تمام بدی ها و شرارت هاست، احساسی پیچیده ست که نمود عینی ش هیجانی غالبا جسمانی است. این حس که در دو دسته ی عمومی تهاجمی و انفعالی رخ می دهد، چنان و همچنان نتیجه ی جز شر نخواهد داشت. هنر به مثابه جامعه و هنرمند به عنوان علت فاعلی تولید کننده درونمایگی و سازنده ی برونمایگی در تعاملی به هنگام و کنشگر اهتمام بیش و پیش تر از مفاهیم جاری را از جامعه دریافت و با تولید اثر هنری به تصمیم سازی و پیشگیری اجتماعی ... دیدن ادامه ›› اقدم بر هزینه سازی ناشی از آسیب های اجتماعی در نقش تولیدکننده مفهوم امنیت و افزایش دهنده عنصر احساس امنیت ظاهر می شود.
تصمیم به کنشگری اجتماعی با تبیین هنری و ایجاد تغییرات شناختی، عاطفی و رفتاری؛
این مهم میسور نشود ، مگر و اگر گروه سازنده اش از ایده تا اجراء دچار شناخت عمیق از سطوح جامعه والبته تسلط بر شیوه های هنری ممکن باشند. استفاده از مفهوم بریکولاژ برای بازتعریف سوبژکتیو و ابژکتیو محتوایی و شکلی در مسیر ایجاد و انجام و سرانجام بدعت و خلاقیت هنری، چنان در ریختار و ساختار نمایش ل ح د تسری در بطن متن یافته است که گسست آن ناممکن می نماید. این خود با تعریف نسبی از خشم ، انواع و عواقب آن ، مخاطب را در چالشی سترگ با رفتار های روزمره اش با شکلی دراماتیزه روبرو می کند. نقدی اجتماعی که از جامعه ی انسانی که خود نمی داند آنچه می نماید نیست.
در شکل نمایش ل ح د امــّا؛ دلالت گری های Indexive و Iconic و Symbolic چنان با تکنیک های نمایشی و اقتصاد نشانه یی به حرکت می شوند که مخاطب بی آنکه داند، ناخودآگاه اش دچار مفاهیم نظریه تحلیل کاشت می شود. ترکیب های چند سطحی معنا که گفتمان فکری تماشاکن با اثر را ، نه فقط در سالن نمایش، که پس از آن نیز پیوسته و منجر به دلبستگی عاطفی و البته عقلانی ش می شود. اینجا هنر به عنوان تامین کننده سلامت روانی و تثبیت کننده به زیستی انسانی ، با آنچه امر زیبا ست به پالایش و تغییر و تثبیت عقیده مخاطب با شیوه های اقناعی دست می یازد.
نمایش ل ح د با تکیه بر Multifunction بودن اش، درام و زمان و مولتی مدیا و بازی ها و روان شناسی رنگ و نظام های معنا رسانی دیداری و شنیداری و ... در هم تنیده و مخاطب را دچار Admission درونی کرده و با شعبده هنر و خردمندی ناشی از شناخت های روان شناسی و جامعه شناسی ، آنچه علت غایی اثرش است را در برآیند و فرآیندی غیر قابل مقاومت به مخاطب عرضه می کند. شیوه های بسیار سخت بازیگری در سکوت، هندسه متنوع و متکثر میزانسن ها، طراحی صحنه دو سویه کاربردی و نه تزیینی، استفاده دراماتیک از نور و سایه، کارویژه دار کردن مولتی مدیا بر صحنه تئاتر، موسیقی افکتیو و ملودیک منجر به تقویت اتمسفر و ... تنها بخشی از چندکاربردی بودن اثر است. زبان دیداری این اثر و نقد بینا رشته ای خشم از منظر جامعه شناسی و روان شناسی ، نمایش ل ح د را بی گمان ـ البته بی امان و در هر زمان ـ تئاتری جهانشمول خواهد کرد. مخاطب ، فارغ از دانسته های زبانی اش چنان دچار شمول معنایی با محتوایی اثر می شود که چاره یی جز دریافت بن مایه آن ندارد.
استفاده از نشانه های سطح اول معنایی تا دلالت گری های قوام یافته از علوم انسانی ـ نظیر علوم اجتماعی، جرم شناسی ، روان شناسی و ... ـ تکثر گرایی در جذب مخاطب را هدف گرفته و مبتنی بر کلام حضرت مولانا که :« سخن خاص ، نهان در سخن عام بگو .» را عینیت می بخشد. بی گمان این انتخاب گروه اجرایی، ناشی از شناخت مخاطب شان حاصل شده و نیل به مقصود منظور را نایل می شوند.موضوع خشم به عنوان واکنش طبیعی انسانی در خسران ها و نقصان و نرسیدن های اجتماعی، نه ناشی از سن یا جنسیت یا موقعیت اجتماعی، که کلید واژه یی ست فراگیر که گروه اجرایی شیوه تکثرگرایی در جذب و جلب نظر مخاطب را بدین سان برگزین کرده ست. تعریف تلخ توماس هابز : « انسان ، گرگ انسان است. » در این اثر با موتیفی اجتماعی و بدون برخورندگی در نزد و نظر مخاطب ، ناگهان زنده می شود.
برای دریافت های پرداخت های و انتخاب های نمایش ل ح د و گروه سازنده اش، بیش و پیش از این واژگان نیاز به تعمق است که بی شک در زمان و مجال این نوشتار نیاید. مهم امّا انتخاب این گروه نمایشی است :

تصمیم به کنشگری اجتماعی با تبیین هنری و ایجاد تغییرات شناختی، عاطفی و رفتاری؛


بنده خدا.مسعود ملکوتی نیا
نمایش شبی در طهران، اثری ست که در اجرا جلوتر از متن ست و البته فاهمه هایی در برونمایگی دارد که تحلیل کارکردان اثر در آن نمود دارد. فارغ از یکی دو بازیگر که اضافه کاری دارند و البته بدون این اور اکت ها، بیش تر و پیش تر از بقیه دیده خواهند شد، بازیگران علاف بند و تقی و دختر خبرگو و استوار لال، به غایت اندازه اکت می کنند و به غایت تر- به غایت تر واژه من درآوردی ست- دیده می شوند. در خدمت اثر و البته کمک به دیده تر شدن پارتنرهاشان که این خود موجب دلخواستنی تر شدن خودشان می شود، آن به آن.
جنس نظام های شنیداری ، موسیقی و ساند افکت ها مبتنی بر زیرمتن و ریزومی اثر، کارویژه یی درست در تفهیم متن ایجاد کرده ست.
هندسه میزانسن و نور و لباس و... جملگی نظام های دیداری اثر ، از چشم‌نوازی دست بردار نیستند که ستودنی ست.
این نمایش -نامه- می تواند سلیقه مخاطبانی نباشد، اما در تبدیل به نمایش اثری استاندارد !!!! و البته متوسط رو به بالاست.
دیدن ش را می شود توصیه کرد...
شایان مستوفی (shayanmostofiasl)
سلام و عرض ادب ممنون و سپاس گذار از شما که با چنین دقت بالایی پای نمایش ما نشستید و همون طور که قبلا عرض کردم خدمت همه دوستان اجرا رفتن در برابر شما عزیزان که امید تئاتر و گروههای تئاتری هستید باعث افتخاره برای بنده خیلی خوشحال شدم که از کار لذت برید امید وارم بتونم نکته ای که فرمودین رو اصلاح کنم و باعث رضایت کامل شما عزیزان باشه تشکر از حضور پر مهر شما
۰۴ آبان ۱۴۰۱
کیانوش فرامرزی نژاد (kianoosh.f.n)
ممنون از اینکه با پیامهایی پر‌مهر و‌محبتتون از ما حمایت میکنین ممنونیم پای نمایش ما نشستین 🌹🙏
۰۴ آبان ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر

تماس‌ها

mimmimnon@gmail.com
pelake_malakot