در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مسعود ملکوتی نیا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:59:34
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
هوالجمیل
یادداشت یک معلم برای نمایش کشتی نوح
نمایشی ناتورالیستی طور در امتداد حسن حامد ممزوج با چاشنی گروتسک

صحنه نمایش چونان و چنان متن بازی در بازی شگفت آوری ست حاصل بریکولاژ و بیش و پیش تر فیوژنی امپرسیونیسم ها. بازتعریف های متعدد نمایشی ناتورالیستی طور در امتداد حسن حامد ممزوج با چاشنی گروتسک.
قهرمان این بار با کارویژه ها و تعاریف مختص ناتورالیسم، محیط و وراثت ش هجوم می آورندش و اخلاق در نبرد از پیش شکست خورده مغلوب فقر می شود. هر کدام از اعضاء خانواده می کوشند و در اثر می خروشند تا منجی منجلاب امیدهای دوردست و دور از دسترس شان شوند و ناگهان، پیشنهادی غیرافلاطونی از راه می رسد. ملیحه ، عزیز اقلی، وصال و فراق جمال، خانواده؛ تمثیل شگفت آور اسم گذاری ها چنان تاویل پذیر بینا رشته یی رفتار می کند که بر درام افزوده و Cncept اصلی را دنده می دهد.
با context چنین عمیق و ترکیب های چند سطحی معنا نیاز به نظام های دیداری یی ست که یارای مقابله شماتیک را با موارد تماتیک داشته باشد. ... دیدن ادامه ›› هماوردی فرم و محتوا اینجا آغاز شده و در نبردی دو سر برُد مخاطب را با شعبده بازی موازنه ی متعادل درونمایگی و برونمایگی بر جایش میخکوب و از پس پایان نمایش غرق در لذتی با طعم نوستالژی بازی و فهم غمگنانه ناتورالیستی می کند. صحنه در بچه ـ لانگ شاتی با تمام تعاریف سبکی چنین کارهایی، طراحی رشک برانگیز و کاربردی ناشی از فن ـ دست امیر پناهی را دارد. هیچ چیز بی اثر نبوده و ثمر در تک تک اجزاء دکور و خانواده ی آکساسوار جلوه گری دارد. بازی های اما، نیاز به مجالی بیش از این سطور دارد،
چه می شود و چقدر می شود نوشت از یگانه یی مهدی که مشخصه مثبت بازیگری، یعنی بیان ش را، ناگهان خاموش می کند و رجز خوانی دلبرانه یی از مفهوم عینیت بخشی به نقش می دهد؛ مهدی به جایی می رود که چاره یی جز یگانه دانستن ش نیست.
چه می شود و چقدر می شود نوشت از میلاد معیری که قهرمان باخته از پیش به فقر ناتورالیستی را طنازانه بازنمود می کند؛رویا بازی ش ناگهان مواجه می شود با هجوم موج نتواستن.
چه می شود و چقدر می شود نوشت از آذین بندی نقش ملیحه و در کابوس پیشنهاد پیش روی ش که ناروا و ناچار به انتخاب بین بد و بدتر می شود، نظری می شود انداخت به کلاسی جدید و سطحی بدیع از بازیگری ، پس ... چه می شود و چقدر می شود نوشت از آذین نظری ؛
چه می شود و چقدر می شود نوشت از نیلوفری که ساکی مملو از ویژگی های زنان نقش ش را جزء به جزء عرضه می کند ، بی ادعا، بی اور اکت ، بی اضافه کاری.
چه می شود و چقدر می شود نوشت از مهوش شیخی که چون گیتار بیس ریتم ساز اثر است، با حذف کنش گری این نقش و نوع بازی بازیگرش می توان فهمید نمایش چه چیز بزرگی از دست داده ست.
چه می شود و چقدر می شود نوشت از اینکه به راستی بازیگر و یا کارآکتر اصلی بالاخره کیست و کدام قابل حذف است. این میزان اندازه بودن، ناشی تفاهم و تعامل خردمندانه و شناختی نویسنده و کارگردان اثر است.
نور، زور نمی زند و موسیقی هم صرفا و حتمن کاربرد افکتیو خود را در جایی که لازم است بر اثر سیلاب می کند.
هندسه میزانسن ها در فضایی انتخابی ، میزان خلاقیت کارگردان و فهم ش از متن و البته سبک را جلوه گری می کند.
و متن؛ گویی احدی از نویسندگان اصرار دارد فخر بفروشد به ما، از خاک سفید و سیزده به در تا کشتی نوح و ناصر سعید طهرانی؛ چگونه می شود استعدادی واژه باز ، نمایشی ناتورالیستی طور در امتداد حسن حامد ممزوج با چاشنی گروتسک را چنین می سازد و می آراید . این ناگهان های ناتورالیستی اگر نه ناشی از شناخت حاصل پژوهش فقط، که و بلکه درام نویس قهاری را می خواند و رقبا فرامی خواند. روزهای بیش از رویا در انتظار محمود احدی نیا است ، اگر با همین فرمان برود، دست یافتنی شدن ش بسیار سخت و البته دلخواستنی شدن ش برای تماشاگر دمادم و مدام.
از یاد نبریم و بر باد فراموشی ندهیم، نامور بودن طی سالیان، بی دلیل نیست. اصرار و اهتمام بر حفظ کیفیت در نوفل لوشاتو، از آنجا کوچه ی زیبا تا اینجا نبش رازی، هزینه بردار بوده ست و البته پاداش ش، ارایه آثاری شریف، کامل و با مخاطبی گونه گون و دچار تکثرگرایی در جذب است.

بنده ی خدا . مسعود ملکوتی نیا
محمود احدی نیا (mahmoudahadinia)
آقای ملکوتی🤦✨♥️
ممنون از این نگاه عمیق شما
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
محمود احدی نیا
آقای ملکوتی🤦✨♥️ ممنون از این نگاه عمیق شما
که متاثر از واژه بازی و قصه سازی ت ست عزیز من
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
امیرعلی تقی زاده
آقای ملکوتی ممنونیم که همراه ما بودید ممنون از حضور پر از مهر شما 🌹💫
عزیز دل من
وظیفه م بود زودتر مزاحم بشوم
برای جلای پیاز داغ استتیک خودم
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هوالجمیل
یادداشت یک معلم برای نمایش اسکرین شات
معرکه ی دوست داشتنی های مخاطب در عینیت دادن به ایکاروس ایرونی

ویالون ایرانی می نوازد، شوخی های از کف بدنی و بیانی خیابان در هم تنیده می شود، قصه آمد و شد پی در پی در تلخی و شیرینی دارد، خنده و گریه وام گرفته شده از ملودرام ممزوج می شوند و اما، پرواز به سوی حقیقت که بهتر است رخ ندهد. اهتمام بر بدل و تبدیل انسان ها از HD به FHD یا 4K و بالابردن مگاپیکسل آدم ها ، ناگهان منجر و منتج به تراژدی می شود. تراژدی مدرن که در آن خیر و شر مطلق نیست، که خاکستری ند همگان و در زمان و ناگهان راز ها عیان و شادی و غمگنانگی بیش و کم می شود.
جرم این نمایش اما، استفاده از رپر دلخواستنی مخاطب و آوازه خوان بانو وایرال شده در فضای مجازی ست. کاش و بی شمار ای کاش، بازی رپر و بک ووکال خوانی بانو نخست قضاوت می شد و پس و سپس به سراغ بیرون هنرشان بروند. روان بودن بازی رپر بازیگر ـ امیرحسین ترکمان ـ میان این باتجربه جوانان تئاتری بازیگر، ... دیدن ادامه ›› ریالیستیک اثر را چنان و همچنان افزون کرده ست که چاره یی جز تایید نمی گذارد. و بک ووکال خوانی بانوی آوازه خوان، شنیده نمی شود و اما هست. که این خود راز و رمز عجیب و رشک برانگیز موفقیت و البته شناخت حدود عرضه هنر مبتنی بر عرصه ست.
اثر بی شکل نه بی نقص، که البته دچار یک خصیصه ی واحد با دیگر نمایش های کارگردان است، ارتباط عمیق با مخاطب مبتنی بر فاهمه تکثر گرایی از طریق معرکه ی دوست داشتنی های مخاطب در عینیت دادن به ایکاروس ایرونی؛ نمایش ابتدا entertainment را مهدوف ست و البته که این ویژگی ست و نه ایراد. این خصیصه ست و نه تقلیل سلیقه و تنزل اثر . هنر می کوشد با ارایه ی ایده های سوبژکتیو و اَشکال ابژکتیو متعدد، متنوع و متفاوت ، جامعه آماری مخاطب را بالا ببرد و البته در این راه بر درامی استوار، استوار است.
از ویژگی های اثر ، یکسانی در ارایه داده درونمایگی و برونمایگی ست، نه کارویژه های شماتیک و نه موارد تماتیک از دیگر عقب یا جلو نبوده و یکسان و همسان پیش می روند. این وحدیت رویه بی شک منجر به افزایش رضایت مندی مخاطب شده و فرآیندی حرفه یی به برآیندی حرفه تر بدل می شود. خود نمایش تامین هزینه های اثر بعدی را در پی دارد و می کوشد با تمام توان ش از سطحی نگری دوری گزیند.
اثر اصرار و اهتمام بر جذب و جلب مخاطب ایرانی را دارد و در این بین و در بطن متن مستتر می کند ایده های جامعه شناسانه و روان شناسانه ی خود را. هندسه میزانسن ها تفاخر بصری ندارد تا تمامیت و هماهنگی و وضوح در محتوا و فرم با هم پیش روند و پیش برند.
پس باید وام گرفت از حضرت حافظ
که :
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه ی کس سیه و دلق خود ارزق نکنیم
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم


بنده ی خدا . مسعود ملکوتی نیا
استاد جان👑💙 ممنونم از لطف و حضورتون و خداروشکر میکنم که با این نقد و نظر امشبتون خستگی از تنم رفت‌/ و با انگیزه تر از قبل ادامه‌میدم و معتقدم هر چیزی هست فقط از لطف خداست
۲۷ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مسعود ملکوتی نیا (malakooot)
درباره کنسرت-نمایش پروتئوس i
مجلل در خوب بودن...


شگفتی های بدن آدمی ، ناگهان و به یک باره در رفتاری طعنه آمیز به قوانین فیزیک و هستی ، نمود پیدا کرده ست. نمایش، در ریختار و ساختار، سپاس می دارد و پاس انسان را ... با شنیدنی های دلخواستنی موسیقی، در تنوع و تعدد و تفاوت پر شمار دیدنی های ش. که نه تنها بازیگر نقش اصلی، که و بلکه دیگران نیز به غایت اندازه ند و چون خود می دانند، اضافه کاری نمی کنند. این خود می تواند محلی باشد برای فهم اضافه نبودن در عین مجلل بودن خلاقیت. نور، زور نمی زد و صحنه و لباس و بازی ها و هندسه ی میزانسن ها، با فروتنی مخاطب را دچار التذاذ منجر و منتج به استتیک می کنند.
نمیاش فارغ از فاهمه های شگرفی که در رثا و راستای مقام انسان ست، موتیف عاشقانه خود را چونان باران پیش از طلوع بر تو جاری می کند، کوتاه، خوش عطر، خوش نوا.
این میزان تکثر گرایی در خلق ایده ، بی شک و بی گمان مهدوف به جذب و جلب حداکثری مخاطب ش خواهد شد. و البته که حیف نمانده ست دمی از اجراهای ... دیدن ادامه ›› چنین مجللی...
نه فقط پروتئوس، که محدود و معدودند آثاری که مخاطب شان را قدر بنهند و برای ش قطرات عرق خستگی رئیس سیرک شوند و شوخی های به غایت پرستار و ریالیستیک ممزوج با سانتی مانتال هر دو دکتر. پلیس و دیکر شاگرد شوفر های رئیس سیرک نیز می دانند که چقدر به اندازه بودن در عین مجلل بودن، دلخواستنی ست و پس، آن می شوند. بازیگر فیل نما اما، با قدرتی رشک برانگیز قوانین فیزیک جهان و اندام ـ واره یی انسان را ، به پارودی کشیده ست.
نمایشنامه نیز، قواعد درام را واو به واو تدریس و تحصیل پیوسته می کند، آنجا که باید موزیکال می شود در دیالوگ و جای دگر، دگر گویشی برگزین می کند.
گروه نمایشی چنان قدر مفهوم زمان را به بازی می گیرند که شصت دقیقه اجرا برای ت کوتاه می شود و می خواهی از مسئولان بخواهی : کاش زمان ش بیشتر شود.
این میزان مجلل در خوب بودن ممزوج با غیر اضافه کاری.
پس
پاس
و
سپاس
سپاس از حُسن نظر شما استادجان.
به واقع خواندن این وصف، به قلمِ شما،
لذت حضور در این اثر رو برای ما دو چندان میکنه.

نهایتا درس پس دادیم💐
۱۷ آذر ۱۴۰۲
علیرضا آژیده
درود بر شما سپاس از وقتی که صرف نمودید و سپاس از نظرات آموزنده حضرتعالی که میزان ومعیار را مشخص نموده
چه کنیم که نداریم جز واژه برای پاس و سپاس
در برابر این همه تجلی مجلل خوب بودن...
۱۸ آذر ۱۴۰۲
ماهور شیدایی فر
🙏 ارادتمند
عزیز دل ... ممنون از قطرات عرق ناشی از تلاش ت که ناشی از نمایش احترام ت از درون به تماشاکنان ست...
۱۸ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر

تماس‌ها

mimmimnon@gmail.com
pelake_malakot