«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
نمایش ناتوانی نویسنده، کارگردان و بازیگران!
بی بدن برخلاف اسم وهم اور و تبلیغات گسترده خود یک نمایش ناامیدکننده از تمامی عوامل خود بنظر میرسد.
داستان مانند خورشتی جا نیوفتاده است که اب و روغنش از هم سواست و مخاطب نمیداند قهرمان این داستان هزار راوی کیست، دیالوگ ها تکراریست و توان ایجاد لحظات دراماتیک را ندارد.
کارگردان عملا در بازی گرفتن از بازیگران نامی اثر شکست خورده و بازی الناز شاکر دوست تصنعی ست و توی ذوق میزند. البته شاکردوست در این اندازه بد بودن تنها نیست و صحنه گریه امیخته با رقص سروش صحت دست کمی از بازی های درجه چند اینستاگرامی ندارد. کار تا جایی پیش میرود که پژمان همیشه درخشان هم دچار غلو و تکرار میشود و نه تنها حس بد من فیلم را القا نمیکند نبلکه حتی نمیتواند پدری دلسوز و جلادی خونسرد را به درستی روایت کند.
در انتها صدای شکسته چاووشی و بازی درست و به اندازه نوید پور فرج هم نمیتواند بی بدن را از یک ((فیلم بد)) بودن نجات دهد.
ملعبه ای به نام نمایش!
از شب اول اجرا و سالنی که بیشباهت به کودکستان نبود بگذریم باید اجرا را دید و انرا نقد کرد. تاخیر چهل و چند دقیقه ای در شروع اجرا همه حتی عوامل کار را خمود و ناراحت کرده بود.
از لحظه اغاز داستان حس شرم نیابتی عجیبی من را در بر گرفت. نمایشنامه بد و متن بی محتوا که توان ایجاد کوچکترین غافلگیری را نداشت، کارگردانی ضعیف، نور و طراحی صحنه فالش و شوخی های دم دستی خنده را از مخاطب میگرفت اما... چه باید گفت؟
اگر بازی جذاب و رقص جنون تمام قد سینا رازانی نبود این کار میباست در شب اول اجرا با هو شدن و تحقیر سالن را ترک میکرد و هرگز تکرار نمیشد.
منجی این تئاتر بد بی شک شخص سینا رازانیست که باید از او پرسید چه چیز باعث شده تا به بازی در این کار رضایت دهد.
در کل شیزوفرنی جذابیتی کمتر از یک فکاهی اینستاگرامی دارد و اگر رقص و اواز و عوامل خوب را از ان بگیریم یک شکست تمام عیار برای نویسنده و کارگردان میباشد!!!