در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال محمدمهدی ابدی | درباره نمایش شکوفه های گیلاس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:59:21
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سایه ی سایه ای...

برای دیدن استاد چه باید کرد؟
وقتی خواستن کافی نیست، وقتی اصرار ورزیدن کافی نیست، چه کار باید کرد؟
شاید سوال مهم تر این هست که اصلا برای چی تمنای دیدن استاد وجود داره؟
هر جا دوگانگی وجود داشته باشه، دو وجه دوگانگی، این قدر با همدیگه مبارزه می کنن که یکی شون برنده بشه. معمولا در این مبارزه سایه پیروز میشه و تنها زمانی ما موفق به مغلوب کردن سایه میشیم که اشتیاق داشته باشیم. اشتیاق، خستگی من (self) از تحمل تعارض حضور سایه است. و فراموش نکنیم هر سایه ای در پشت یه نقاب (پرسونا) پنهان شده. یه معتاد زمانی اقدام به ترک می کنه که از چیزی که هست عمیقا خسته شده باشه و بخاد من (self) خودش رو از دست سایه خودش نجات بده. و استاد راهنمای من برای پیروزی ... دیدن ادامه ›› بر سایه است.
پس بیش از خواستن و اصرار ورزیدن باید مشتاق بود. سامورایی ما در ابتدا هیچ نیست جز سایه ی سایه ای و هویت مستقل و روشنی نداره و این نمایش سفری به درونه برای یافتن هویت.
به قول مولوی کیستم من؟


بوشیدو

مقصود فصل دوم یافتن ابزار یگانه کردن درونه.
هر چیزی هستی یگانه باش. یا غلاف شو، یا بدر، معلق نباش. مهم نیست چی هستی، هر چی هستی، در هستی ات یگانه باش.
و پشیمان در راه نیست. چرا پشیمان در راه نیست؟ چون پشیمان می دونه چی نمیخاد ولی نمی دونه چی میخاد. در واقع پشیمان اشتیاق نداره. اشتیاق دونستن خواسته است به اتم درجه برای یگانه شدن. اشتیاق یعنی من خود واقعیم رو میخام، به هر قیمتی. حتی به قیمت از دست دادن همه چیز و همه کس. و این اشتیاق یعنی اماده شدن برای جنگ. برای همین هر کسی در راه باشه یه جنگجو محسوب میشه.
و در این جنگ، راه خودتی و استادی در بیرون وجود نداره! برای همین میگه زندگی نیلوفری هست بر آب(لوتوس یا نیلوفر آبی نماد انسان کامل و رشد دائمی انسانی هست). و میگه برو خودت رو ملاقات کن. و برای همین میگه برو ماهی بگیر، بی هیچ ابزاری.
چرا‌؟
چون هیچ چیز خارج از تو نیست برای تبدیل شدن تو به خود حقیقی ات. ابزار ماهیگیری خارج از توئه. تا وقتی ابزار خارجی نیاز داری یعنی به یگانگی درونی نرسیدی. و جنگجو برای این جنگ نیاز به ابزار درونی داره که اون بوشیدو هست. مبنای بنیادین بوشیدو چی هست؟ درستی اخلاقی، شجاعت، خیرخواهی، ادب، وفاداری، شرف و از همه مهم تر روراستی.
فراموش نکنیم هر آنچه بیرون ما هست رو ما با ذهن خودمون ادراک می کنیم و ادراک شون وابسته به ذهن ماست. به لحاظ روانشناسی ما درونیات مون رو بر پیرامون فرافکنی می کنیم. در واقع پیرامون هر کسی با توجه به ذهنیتش با دیگری متفاوت هست. دو نفر به تماشای یه تئاتر میرن. یکی شون خوشش میاد و دیگری نه. واقعیت بیرون اون تئاتر یه امر ثابت هست ولی دریافت این دو نفر از اون تئاتر بر لساس ذهنیت شون متفاوت. و فراموش نکنیم به قول لکان هر چه به کلام دربیاد دیگه حقیقت نیست، بلکه بخشی از حقیقته.


نیروانا
در فلسفه شرق بودن در لحظه مهمترین هدف محسوب میشه. و این مطلب مهمترین دستاورد رسیدن به نیرواناست. نیروانا به معنای به کمال و سلوک رسیدن هست. در واقع اگر به نیروانا برسی دائما مثل رود در حرکت خواهی بود و عدمی بین حرکت هات وجود نخواهد داشت و این یعنی کمال. در واقع کمال یعنی ظرفیت تغییرپذیری دائم و در هر لحظه بودن. و آب در عین حفظ ماهیت ذاتی به دلیل بی شکلی چنین شرایطی رو داره. این مفهوم باشیدن است.

شاید یاداوری چند نکته در اینجا لازم باشه. بر اساس فلسفه یین و یانگ، جهان از دوتایی های متضاد (و نه متقابل) تشکیل شده که هر کدام بدون دیگری بی معنا هستن. مثل شب و روز، سرما و گرما، مرد و زن. بر اساس این تفکر یونگ مفهوم آنیما و آنیموس رو مطرح می کنه. و میگه هر فرد در روانش نیمه مردانه و نیمه زنانه ای داره که کارکرد های متفاوتی دارن ولی هدف غایی، ایجاد تعادل بین این دو نیمه است. نیمه مردانه قدرتمند و نیمه زنانه خردمند و خلاقه. بر اساس این نوع تفکر استادی در بیرون وجود نداره و آنچه که به دنبالش در بیرون می گردی (که استاد باشه) رو باید از درونت (که نیمه زنانه است) طلب کنی. در این نمایش دوپاره های دور افتاده یک نفر با هم ملاقات می کنن و پس از این ملاقات و یکی شدن سایه که امری وجودی ولی غیر ذاتیه از بین میره. از کجا معلوم این دو نیمه از هم جدا افتادن؟ چون نیمه زنانه تاکید می کنه اکنون هاشون یکی نیست.
در این نمایش نیمه زنانه به نیروانا رسیده چون عدمی بین حرکت هاش نداره، پس می تونی بی ابزار ماهی صید کنه ولی نیمه مردانه در ابتدا چنین قابلیتی نداره و زمانی که بی ساز موفق به ساز زدن میشه چنین قابلیتی پیدا می کنه.
با توجه به این موضوع نحوه بازی منقطع بازیگر نیمه زنانه به درستی توسط کارگردان انتخاب نشده و جز نقاط ضعف اثر هست. نحوه حرکات بازیگر نیمه زنانه بایست همچون رود پیوسته می بود نه منقطع.
از دوتایی های متضاد دیگری که در نمایش مورد بررسی قرار گرفته سکوت و آواست. در موسیقی شرق دور مبنا بر سکوت هست نه اوا. و در واقع موسیقی و صدا، حرکت و وجودی هست در بستر یک عدم. در موسیقی وجود (حرکت، آوا) و عدم (سکوت) با هم به یگانگی می رسن. گ+پس کسی که بی ساز بتونه ساز بزنه به یگانگی درونی و عبور از مرز عدم و وجود و عمق نیروانا رسیده. در باغ سازی ژاپنی کمترین دخالت در محیط طبیعی انجام میشه و سعی در بیشتر تجانس ساخته مصنوع(معماری) با طبیعت وجود داره. و برکه یکی از اجرای مهم باغ ژاپنیه که نیلوفر آبی در اون رشد می کنه و افتادن سنگ در اون و تماشا امواج حاصل از این ماجرا یکی از مصادیق حرکت هست. همون طور که قبل تر هم گفتم ایجاد یگانگی بین عناصر متضاد مهمترین هدف فلسفه شرق هست.

سایه و رهایی از سایه
برای انسان والایش نشده و سلوک نکرده خرد غایب هست. و روشن شدگی یعنی نور تابانیدن در بخش تاریک روان یا همون سایه. سایه بخشی از ناخوداگاه ماست که عقده ها رو در خودش جا داده (البته که سایه فقط مکان عقده ها نیست) و معمولا بر خلاف آنچه به نظر میرسه این ما نیستیم که رفتارمون رو هدایت می کنیم بلکه این عقده های ما هستن که رفتار ما رو هدایت می کنن. وقتی سایه و عقده هاش شناخته نشده باشه اون کسی که عاشق میشه فرد نیست بلکه سایه فرده. و جمله بی نظیر متن که سایه ام با دستان من زنی را که عاشقش شده در آغوش می کشه به بهترین شکل اثر سایه زندگی افراد رو بیان می کنه. کار سایه ایجاد موسیقی نیست. کار سایه ایجاد هیاهو و صدای بی معناست که من از ترس این هیاهو با سایه اش مواجه نشه چون تنها راه رهایی فرد از سایه اش روشن شدگی یا مواجه با سایه است. سایه از غذای من تغذیه می کنه و باعث گرسنگی من میشه. تنها راه مواجه با سایه دور انداختن پرسوناها یا همون نقاب هاست. و لباس، ظاهری ترین پرسونای هر شخص به حساب میاد. نقطه ضعف دیگه نمایش این بود که سامورایی برای مواجه با سایه لباس از تن درآورد ولی مجددا همون لباس رو به تن کرد. سامورایی ما هرگز نباید به اون پرسونا بر می گشت.
فراموش نکنیم که سایه های روانی مثل سایه های نوری در بیرون با نزدیک شدن کوتاه میشن و با فرار کردن و دور شدن ازشون بلند تر و فراموش نکنیم که سایه ها در گذشته فرد تشکیل شدن و میل به بازگشت به گذشته رو دارن برای همین زمانی که سامورایی قصد بازگشت به گذشته رو داشت و به دیوار کوبیده شد سایه اش بر روی دیوار گذشته افتاد.

هاراکیری پایانی نمایش پس از عبور سامورایی از سایه اش، نه مرگ سامورایی که مرگ دوگانگی یک فرد و رسیدن به یگانگی بود. تعظیم بخش زنانه ادای احترام به این یگانه شدن بود.
شاید هر سلوکی با یه بوران شروع میشه و با یه طوفان خون به اتمام می رسه
وای باورم نمی شه بالاخره نقد شما در دسترس قرار گرفت🙏🏻🌹
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
به دلایلی به این پست رسیدم و خوشحالم که قرار بر این بود که امروز با یکی از بهترین خاطراتم تجدید دیدار کنم، با تشکر استاد ابدی عزیز
۲۸ فروردین
محمد کارآمد
به دلایلی به این پست رسیدم و خوشحالم که قرار بر این بود که امروز با یکی از بهترین خاطراتم تجدید دیدار کنم، با تشکر استاد ابدی عزیز
عزیزی محمد جان
۰۴ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید