در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال روابط عمومی نمایش خواب زمستانی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:47:18
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خواب زمستانی در اجراهای پایانی خود با استقبال مخاطبان روبه رو شد. شب گذشته ناصر آقایی، دکتر بختیاری، هوشنگ قوانلو، حمید رضا نعیمی، جمشید محمودی، پوریا رحیمی، ژاله صامتی، ایرج سنجری، بهاره کیان افشار، الهام نامی، خیام وقار کاشانی، اصغر همت، آراز بارسقیان و طوفان مهردادیان خواب زمستانی را دیدند. "کلد ون ایبون" کارگردان دانمارکی پس از تماشای "خواب زمستانی" ضمن تمجید بازی بازیگران پیشنهاد ساخت مستندی بر اساس اتفاقات نمایش را مطرح کرد. لازم به یادآوری ست تنها دو اجرا از خواب زمستانی باقی ماند و گروه برای شرکت در جشنواه ی دانشجویی عازم بلغارستان می شود.
مهدی حسین مردی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خواب زمستانی در اجراهای پایانی خود با استقبال مخاطبان روبه رو شد. شب گذشته ناصر آقایی، دکتر بختیاری، هوشنگ قوانلو، حمید رضا نعیمی، جمشید محمودی، پوریا رحیمی، ژاله صامتی، ایرج سنجری، بهاره کیان افشار، الهام نامی، خیام وقار کاشانی، اصغر همت، آراز بارسقیان و طوفان مهردادیان خواب زمستانی را دیدند. "کلد ون ایبون" کارگردان دانمارکی پس از تماشای "خواب زمستانی" ضمن تمجید بازی بازیگران پیشنهاد ساخت مستندی بر اساس اتفاقات نمایش را مطرح کرد. لازم به یادآوری ست تنها دو اجرا از خواب زمستانی باقی ماند و گروه برای شرکت در جشنواه ی دانشجویی عازم بلغارستان می شود.
آرزوی موفقیت می کنم برای شما نمایندگان خوب و لایقمان در جشنوارۀ پیش رو
۰۱ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تنها ۴ اجرا از نمایش«خواب زمستانی»باقی است
و گروه برای حضور در جشنواره تاتر دانشگاهی راهی صوفیای بلغارستان می شود.
نویسنده و کارگردان:لیلی عاج
بازیگران(به ترتیب ورود)سارا رسول زاده٬کیمیا موسوی٬نسرین درخشان زاده٬بهارک شهبازی٬روشنک شهبازی٬ساناز روشنی٬الهام شعبانی
مینا &۱۲ این را خواند
مهدی حسین مردی این را دوست دارد
بیتا نجاتی (tina2677)
نام بازیگری که جای سارا رسول زاده نقش آفرینی می کند ، چیست؟
۲۹ مهر ۱۳۹۵
خانم نجاتی بر اساس اسامی مدرج - در بالا باید خانم عباسی بودند.
۳۰ مهر ۱۳۹۵
بیتا نجاتی (tina2677)
خیر ، خانم یلدا عباسی جای خودشان بازی می کردند.
۰۱ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حمیدرضا نعیمی:
اولین کاری که سالها قبل از لیلی عاج دیدم، نمایشی تک نفره با بازی هانیه توسلی بود. همان موقع نگاه مینیمال کارگردان برای من جذاب بود، نگاهی که البته بعدها خیلی مد شد. نگاهی که همچنان در نمایش "خواب زمستانی" نیز دیده می شود. یعنی اشیاء و دکورها حذف و تنها آدمها هستند که برجسته می شوند. "خواب زمستانی" ذائقه‎ی ما را با طعم‎های متفاوتی آشنا می کند. لحظاتی که تصور می کنید یک اتفاق رئالیستی می بینید همه چیز شکسته و یک اتفاق فرمالیستی را شاهد هستید و یا لحظاتی که یک روایت رئالیستی را دنبال می کنید دوباره با وضعیت جدیدی مواجه شده و از رئالیسم به یک وضعیت سورئالیسم می رسیم.
روایت نمایش "خواب زمستانی" جذاب و دوست داشتنی است و نویسنده تلاش نمی کند تا به قصه گویی مستقیم پناه ببرد. این روایت تماشاگران را ناخواسته جزء میزانسن‎ها قرار داده و البته به سرعت متوجه می شوید که این کارکرد از سر ناچاری نیست.
من از نمایشهایی که شخصیت‎ها به طور مستقیم خودشان را معرفی می کنند و می گویند، چه کسی هستند و کجا هستند بیزاری دارم؛ اما در این اثر کاملا منولوگ کارکرد دیالوگی پیدا کرده و اساسا تک گویی‎های نمایش مخاطب را وارد به واکنش می کند. کنش و واکنشی که حتی تماشاگر احساس می ‎کند باید حرف بزند و پاسخ بدهد. هر چند تماشاگر ایرانی در چنین شرایطی می ترسد حرف بزند و ترجیح می دهد ... دیدن ادامه ›› چیزی نگوید.
کارگردان نمایش، نشان می‎دهد که تاتر مدرن رو خوب می شناسد. به عنوان مثال دیواری فلزی را به سادگی به یک خانه، سلولی انفرادی و غسالخانه تبدیل می‎کند. خالی بودن صحنه باعث می شود شخصیت‎ها ‎ فعال در صحنه حضور داشته و اثر خسته کننده نشود.
بازی بازیگران مثال زدنی است و به اعتقاد من، ما در تاتر کشورمان فقر بازیگر نداریم. نمونه اش همین نمایش " خواب زمستانی" که در هر اپیزود آن بازیگران در سطح خوبی به لحاط بیانی و حسی ظاهر می شوند و من دیدن این اثر را از لحاظ بازیگری به دانشجویان تاتر پیشنهاد می کنم.
آنچه هر اپیزود می خواهد بگوید و پیام آن بسیار جای فکر دارد. مخصوصا اپیزود دوم و کاراکتری که چندین قتل انجام داده است. لحظاتی که این شخصیت موسیقی گوش می کند و با آن شرایط خاص هدفون ر روی گوش‎‎اش می ‎گذارد تصویرسازی بی‎نظیری ارائه می‎شود.
نمایش "خواب زمستانی" اثری است که در ذهن تماشاگر می ماند و امیداورم مخاطبان تاتر به گفته‎های من اعتماد کرده و دیدن این اثر ارزشمند را از دست ندهند.
بیتا نجاتی و مهدی حسین مردی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

نگاهی به نمایش خواب زمستانی به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج
از خواب زمستانی تا استراحت ابدی
نگاهی به نمایش خواب زمستانی به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج از خواب زمستانی تا استراحت ابدی

ایران تئاتر - بهنام حبیبی:جا به جایی از واقعیت خیابان و مترو تا گذر از زندان اعدامی ها و رسیدن به مرده شورخانه، حرکتی است که نه تنها روی صحنه نمایش، بلکه در فضای ذهنی مخاطب نیز ... دیدن ادامه ›› روی می دهد.

"خواب زمستانی" یا همان آرزویی که بازیگر نقش "معصومه" در اپیزود اول نمایش در سر می پروراند، شاید همانی باشد که "زینت" در اپیزود آخر، آن جا که آدم ها را با در نظر گرفتن نظرات شخصی اش می شوید و کفن پیچ می کند، به آدم ها پیشکش می کند. خوابی که در اپیزود اول بعضی ها آرزویش را دارند، خود جرمی است که "فرشته" را در اپیزود دوم به خاطر ارتکاب به آن، به چوبه دار می سپارد. در این میان هستند کسانی هم مثل پدر،‌ که اگرچه بیدارند و زنده، ولی خود را به خواب می زنند و شاید در انتظار رسیدن به آن "خواب زمستانی" لحظه شماری می کنند.

رویدادهای اپیزود اول که بر محور یک بزه اجتماعی " معصومه" می چرخند و البته بی پایان و بی پاسخ رها می شوند، با تعامل سه خواهر با سه جایگاه گوناگون، کنشی اجتماعی را در مقیاس رکن تشکیل دهنده ی اجتماع یعنی خانواده، زیر ذره بین نقدش می برد و در این کار تا آن جا پیش می رود که حتی دین را نیز تابعی می داند از برآیند بردارهای حاکم بر جامعه، آن جا که دین، خود اهرمی می شود برای امرار معاش در جامعه ای که شهروند بدسرپرست و نابسامانش را از پشت پرده های کلفت پنجره نمی بیند و نمی شناسد. شخصیت و شغل " معصومه" در نقش فروشنده لباس های زیر زنانه در مترو به خوبی، تلنگر "شرمفروشی" را به ذهن مخاطب می نوازد. دختری که با پذیرش بی آبرویی دستفروشی در مترو پیش چشم دوست و همکلاسی و آشنا به درجه ای رسیده است که این رسوایی اش را با فروش لباس زیر زنانه تکمیل کند، شاید به درجات دیگری از نابسامانی اجتماعی و اخلاقی نیز پا نهد،‌ که البته نمایش، پاسخ روشنی در این باره نمی دهد و گذرا از آن عبور می کند. "یاسمن" که با مشکل ناتوانی فکری اش دست و پنجه نرم می کند، خود معضلی است که هم بر دوش جامعه سنگینی می کند و هم در چینش خانواده کوچک سه نفره، سرباری است بی خاصیت، و تنها رویاهای دخترانه اش در سفر به خارج از کشور و معاشرت با ستارگان سینما و موسیقی را دمنوشی می داند برای تسکین بی خوابی های شبانه اش. "محبوبه" تنها عضو خانواده که با شخصیت دین محورش چون ناخدایی، سکان این کشتی طوفانزده را در دست دارد و بر پاکی اصرار می ورزد،‌ خود از بیرون، در کشاکش کسب روزی از لابلای احکام دین است، و در درون،‌ در تلاطم امواج علاقه زنانه اش به یک مرد دست و پا می زند که این خود، دینداری و ادای دین دیگران در قبال پول را زیر سوال می برد. "محبوبه" نیز همچون دو خواهرش، در رویای داشتن یک زندگی شیرین و آرام است، ولی چه سود که جامعه ناتوان و سردرگم،‌ این سه انسان بحران‌زده را از پشت پرده های کلفت پنجره نمی بیند.

زنی که در سلول انفرادی انتظار طناب دار را می کشد و اپیزود دوم را می سازد، مادری است که با کشتن فرزندانش و همسری است که با کشتن همسرش و مادر همسرش از سر مالیخولیای بدخیمش که او را تا جایگاه کشتن انسان های همخونش پایین آورده است،‌ در آخرین لحظات زندگی اش همچنان در عذاب است. او فرد دیگری است از همان جامعه که اپیزود اول، ما را با آن آشنا کرد. "فرشته" نمادی از جامعه بیماری است که خود، توان شناخت و درمان بیماران خود را ندارد و تنها راه نجات خانواده و جامعه از وجود این افراد را حذف آنان از جامعه می داند و البته حذف فیزیکی. به نظر، نویسنده نمایش، بیشتر بار شناخت پرسناژ "فرشته" را به بازیگر این نقش محول می کند و در شناساندن زوایا و کنج های پنهان شخصیتش میل چندانی نشان نمی دهد. اما از بازی حسی و پرانرژی نقش "فرشته" که به راستی، بازی اش را تا حد ایجاد فضای ناتورالیستی پیش می برد، نمی توان بی ستایش بازیگرش گذشت. پاکیزه کردن کف صحنه که لحظه لحظه به سمت فرد اعدامی در حرکت است و نمادی می شود از پاک کردن جامعه از وجود "فرشته" یا همان ناپاکی، میزانسنی در خور توجه و ستایش به این صحنه طولانی و کم تحرک می نشاند.

اما بالاخره "فرشته" به خواب زمستانی فرو رفت و گذر پوستش به دباغ‌خانه "زینت" افتاد که همانند خود او پریشان احوال ولی البته از نوع خوش خیمش، انتظارش را می کشد و او هم بیماری است که جامعه، کوچکی وجود او را در بزرگی خود می بلعد و او را به هیچ می انگارد. زنی که او نیز همانند دیگر زنان این نمایش، البته با شناسنامه ای نه چندان روشن، اگرچه هر روز به نقش فرشته مرگ، "فرشته انصاری"های زیادی را راهی سرزمین مرگ می کند، ولی خود همچنان در تکاپوی لقمه نانی است که از سر گرسنگی و بی خانمانی،‌ در قبرهای ششصد و پنجاه هزار تومانی چند طبقه، تن به موجودات ذره بینی خاک نسپارد. او که هر روز در یک قدمی مرگ، با مردگان معاشرت دارد، باز از فرصت های احتمالی برای کسب درآمد، اگرچه از راه تجارت قبر باشد روی برنمی تابد و به شایستگی و رضایت از این مدخل نیز برای خود دخلی پر می کند. "زینت" با نام بردن تمسخرآمیزش از افراد سرشناس مختلفی که خود، آنها را شسته و روانه سرای مرگ کرده، نماد نقطه پایان است، نقطه پایان انسان،‌ قدرت، شهرت، ثروت، جامعه و حتی بیماری. "زینت" با حس قدرت تمسخرآمیزش، و با یادآوری نقشش در فرشته مرگ، نماد قدرتی است بالاتر از زندگی،‌ و بالاتر از انسان با همه قدرت و توانایی اش. "زینت" یادآور مرگ است که با حضورش در زندگی، می تواند نقطه تکیه گاهی باشد زیر الاکلنگ نابرابری های جامعه، که با قدرتش‌ این الاکلنگ پرکشیده در هوا را از اوج قدرت به توازن محبت، از بالای ثروت به توازن عدالت،‌و از سرخوشی سلامت به توازن شفقت سرازیر کند، و انسان سرخوش سر در هوا را به خاک زیر پایش رهنمون سازد که روزی در آن جای خواهد گرفت.

متن "خواب زمستانی" اگرچه رئالیستی و شخصیت محور است و با اجزای اپیزودیک پی در پی اش، بر تسلسل منطقی رویدادها تأکید می گذارد، گویی معرفی شخصیت پرسناژهای خود را چندان جدی نمی گیرد و قدری در معرفی شخصیت پرسناژهای خود، سست می نماید. شاید بیشترین بار شناساندن پرسناژهایش را در اپیزود اول عرضه می کند. شاید اگر تأکید متن بر عوامل وراثتی و محیطی پرسناژها پررنگتر و مشروحتر می شد،‌ تسلسل رویدادی نمایش از گشایش رویداد تا نقطه پایانش با مرگ، برای آفرینش اثری ناتورالیستی، موجه تر و ساختارگرایانه تر می نمود. "خواب زمستانی" از میزانسن های خوبی بهره می گیرد، طراحی صحنه اش به نهایت ساده و کاربردی است،‌ اگر بازیگران اپیزودهای دوم و سوم در ارتباط مستقیم با تماشاگر پدیدار می شوند،‌ بهتر می بود که اپیزود اول نیز به همین روال به صحنه می آمد. تغییر ناگهانی شخصیت های اپیزود اول از جدی به طنز، در اوج نگرانی و ترس، کمی غیر معمول به نظر می رسد. اشاره سریع "معصومه" به یارانه ها و انتخابات ریاست جمهوری، انحرافی کوچک از مسیر رویداد، در ذهن مخاطب می سازد که کمک شایانی به پیشبرد داستان نمی کند.

"خواب زمستانی" تلاشی ناتورالیستی در روزگار خشن انسان فراموش شده در جامعه امروز ماست.
مهدی حسین مردی این را خواند
بیتا نجاتی و وحید عمرانی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

گفت وگو با نسرین درخشان زاده بازیگر نمایش خواب زمستانی
فرشته انصاری درگیر وسواس های ذهنیش است
گفت وگو با نسرین درخشان زاده بازیگر نمایش خواب زمستانی فرشته انصاری درگیر وسواس های ذهنیش است

در نمایش خواب زمستانی بازی ها نقش کلیدی و مهم در جهت ارتباط با مخاطب دارند. یکی از نقش های محوری و دشوار این نمایش به لحاظ بازی شخصیت زن نویسنده نیمه عاقلی( فرشته انصاری) است که بازی مونولوگ واری در بخش دوم نمایش دارد و نسرین درخشان زاده به خوبی پست و بلندی های نقش را ایفا ... دیدن ادامه ›› کرده است

نمایش "خواب زمستانی" نوشته و کار لیلی عاج نمایشی اپیزودیک با ساختار رئالیستی است که در درونش سازنده با ارائه معماهایی فضای پرتعلیقی را برای مخاطب ایجاد می کند و مرگ در آن به عنوان یک بیس مهم مطرح می شود.خواب زمستانی اجراهای عمومی خود را در سالن کوچک تالار مولوی آغاز کرده است. این نمایش در جشنواره تئاتر شهر در رشته های بهترین متن ، بهترین کارگردانی و بازیگری زن کاندایدا بوده است. درخلاصه داستان نمایش آمده : در شبانه روز چقدر؟ چند دقیقه؟ چند ساعت؟ به بی پولی هاتون فکر می کنین؟ گاهی اونقدر گرفتارهای ما زیاد می شن که نفس آدم بند می آد. این جور وقت ها منتظر معجزه می شیم. آرزو می کنیم کاش می رفتیم خواب زمستانی. نمایش «خواب زمستانی»، با بازی یلدا عباسی، کیمیا موسوی، نسرین درخشان زاده، روشنک شهبازی، فاطمه جعفر زاده و بهارک شهبازی ، طراح لباس: طناز مظفری، طراح صحنه: لیلی عاج و علی پویا قاسمی، دستیار کارگردان: طناز مظفری، مدیر صحنه: علیرضا بلون، طراح بروشور و پوستر: فریده براتی، عکاس: البرز تیمور زاده، مدیر روابط عمومی: مریم رودبارانی، تبلیغات مجازی: امیر قالیچی، مجری طرح و مشاور هنری: کارگاه یه خط سفید روی صحنه در حال اجرا است ..با نسرین درخشان زاده در باره اوج و فرود و ویژگی های نقشش گفت وگویی انجام داده ایم.



چقدر همکاری با دکتر علی رفیعی در کار بازیگریتان تاثیر داشته است؟

همکاری با ایشان تاثیرات مثبت زیادی روی کیفیت بازیگریم داشت. حضور در نمایش های دکتر رفیعی این دستاورد مهم را دارد که من بازیگر ریزبینانه با اصول بازیگری آشنا شوم و در حین تمرینات و اتود زدن ها آن را به نحو شایسته ای ارائه کنم. این همکاری در ضمن به من آموخت که در انتخاب هایم دقت بیشتری هم داشته باشم .



آیا از روندی که دربازیگری طی کرده اید احساس رضایت دارید؟

تاحد زیادی راضی هستم و روند خوبی را طی کرده ام. البته می توانست بهتر از این هم باشد .شاید می توانستم انتخاب های بهتری هم انجام بدهم و در تلویزیون و سینما هم فعالیت می کردم.تلاش کردم در مسیر درستی حرکت کنم.



آیا فرشته انصاری نمایش خواب زمستانی دانای کل نمایش است؟

دنای کل نیست و فقط یک نویسنده است . نویسنده ای که بر اساس دنیای ذهنی خودش بخش اول نمایش را تصویر کرده است . در بخش اول نمایش تماشاگر با یک اجرای رئال مواجه است و فضای کلی خواب زمستانی متکی بر رئالیسم است.



در بخش دوم نمایش فضای ذهنی وارد این فضای رئال می شود؟

بله و فضای ذهنی ، فضای غالب بخش دوم نمایش است. آنقدری فضای اول نمایش رئال است که تماشاگر تصور می کند با یک ماجرای حقیقی و برشی از زندگی یک خانواده ایرانی روبه رو است. با پایان بخش اول و ورود به بخش دوم تماشاگر متوجه می شود این بخش حقیقت محض نیست و بخش اول در اصل تخیل این زن نویسنده بوده که به شخصیتهای یکی از کتاب هایش جان بخشیده است.



به همین دلیل است که می توانیم زن نویسنده را دانای کل بدانیم؟

فرشته انصاری اپیزود دوم را گره گشایی می کند. ساختار نمایش به گونه ای است که هر بخش ، بخش قبلیش را گره گشایی می کند.



در بخش اول نمایش فرشته انصاری یکی دوباری حضور شبح واری در خانه دخترها دارد. دلیل این حضور چیست؟

بخشی از این حضور به دلیل اهمیت زیباشناسانه اش در ساختار اجرا است و هم به لحاظ شخصیتی معرفی مقدماتی از این شخصیت به تماشاگر انجام می شود . موقعی که در بخش دوم متوجه نویسنده بودن فرشته انصاری می شویم. انگاری با حضور در بخش اول شخصیتهایی که در ذهنش خلق کرده را نظارت می کند و شاید هم می خواهد یک جوری قصه را ادامه بدهد.



دلیل اصلی فروپاشی روحی و روانی فرشته انصاری چیست؟

نمایش خواب زمستانی فضای اجتماعی دارد که به احوالات روزجامعه ایرانی به خصوص درباره موقعیت زن ها می پردازد و اینکه چالش های اقتصادی چه تاثیراتی بر روند زندگیشان دارد.



همانطوریکه در بخش سوم موجه می شویم فرشته انصاری دچار مشکلات اقتصادی نیست؟

جنبه اقتصادی بخشی از نمایش است که سایر شخصیتها با آن درگیر هستند. از طرفی مسائل اقتصادی برای فرشته انصاری آنقدری مهم بود که در زندگی شخصیتهایی که در بخش اول نمایش خلق کرده به آن پرداخته است. درکنار مشکلات اقتصادی ، بحث مشکلات روانی هم مورد رویکرد کارگردان قرار می گیرد و فرشته انصاری به نوعی درگیر وسواس های ذهنی است.



کارکرد اختلاف یک عددی که فرشته انصاری در حرف هایش با زن نگهبان دارد چیست؟

فرشته انصاری می گوید درعمرش فقط یک نفر (مادر شوهرش) را کشته است و در فضای ذهنیش تصور می کند در مورد تمام قتل هایی که در داستان هایش وجود دارد مورد بازخواست قرار گرفته است و تصور می کند دلیل زندانی شدنش قتل های مکرری است که انجام داده است . بنابراین در فضای ذهنیش تلاش می کند با آوردن ادله خودش را تبرئه کند.



استفاده از ماست توسط فرشته انصاری به عنوان آخرین خواسته اش قبل از اعدام شدنش دلیل خاصی دارد؟

همانطوریک متوجه می شویم فرشته انصاری دچار وسواس شدیدی است و چون ماست را دوست داشته قبل از مرگش درخواست می کند دراختیارش قراربگیرد. انگاری می خواهد با ماست خوردن حس تهوعی را نسبت به اتفاقات دور و برش و زندگی نشان بدهد .درکنارش استفاده از ماست و ریخته شدنش به سر و صورتش در چییدمان صحنه ای حضورش در صحنه قابل توجه است.



برای بازی در نقش یک شخصیت روان پریش چه طراحی هایی انجام دادید؟

در باره شکل دادن شخصیت فرشته انصاری با لیلی عاج در تعامل بودم و ایشان به جنبه هایی از بازیگری در مورد این نقش اشاره کردند که من در گذشته آنها را تجربه نکرده بودم .بازی که متکی بر جزئیات و دیتل های خاص بود. لیلی عاج روی این جنس از بازی تاکید داشت و در تمرینات روی جزئیات شخصیت زن نویسنده کار می کردیم. قوی بودن متن هم به من کمک کرد تا بازی مورد نظر کارگردان را انجام بدهم و کدهایی زیادی در بازی کردن به من داد.

برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دکتر سیمین امیریان پس از تماشای نمایش خواب زمستانی گفت:
ما با نمایشی روبه رو هستیم که تماما در آن زن حضور دارد و از دغدغه های زنان سخن گفته می شود.به نظرم نویسنده خیلی عمیق در قشرهای مختلف زنان نفوذ کرده و مسائل انها را با تمام ترس و دلهره ای که می شناسند روایت کرده است و به همین دلیل هم اثر می تواند مخاطبان اش را تحت تاثیر قرار دهد. صحنه های نمایش طوری طراحی شده اند که من آنها را گروتسک می بینم. می دانید که گروتسک در واقع چندین حس را با هم در انسان ایجاد می کند. خیلی مهم است که در عین حال که می خندیم، می ترسیم و در عین حال که گریه می کنیم در واقع منزجر هم هستیم. نمایش خواب زمستانی دقیقا همین کار را می کند تلفیق حس ها. مخصوصا در اپیزود دوم و صحنه هایی که یکی از شخصیت ها با ماست کار می کند. در چنین لحظاتی تعدادی از تماشاگران می خندند و تعدادی حس های مختلف را با هم تلفیق می کنند. بازی، بازیگران نشان از توانایی بالایی آنها دارد چراکه پاساژهای حسی را به درستی درک کرده و ارائه می کنند. نقاط قوت زیادی در این اثر دیده می شود چه به لحاظ بازی و چه متن و این نشان می دهد که گروه برای این کار زحمت فراوان کشیده اند و حقیقتا نتیجه تلاششان قابل قبول است.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید