«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
نمایش را به هیچ وجه دوست نداشتم. شوخی ها به حدی بیمزه و داستان نمایش چنان بیمعنی بود که اگر راهروها پر نشده بود و راه بند نیامده بود، بعد از ده دقیقه سالن را ترک میکردم. این سم و سرطان چی بود تحویل ملت دادید؟ اگر در زندگیاتان یک نمایش خوب دیدهاید و یا کمی سلیقه دارید و یا حتی اگر سر سوزنی قدرت فهم ادبیات یا تیاتر دارید، از این نمایش حالتان بهم خواهد خورد. طبیعتا سازندگان اثر و تمام آنهایی که در اینجا تعریف و تمجید کرده اند و یا حتی آنهایی که در سالن به صورت رقت آمیزی میخندیدند، هیچ کدام از اینهایی که بالا گفته ام را ندارند
پ ن: تا ساعتها بعد نمایش، سرم از صدای وکلیست گروه موسیقی درد میکرد. بی استعداد تر و بد صدا تر از ایشون سراغ ندارم. با اختلاف بی استعدادترین فردی بود که میتونستند برای اجرای زنده انتخاب کنند. بدتر از همه اینکه با این وضع، فریدون فروغی و فرهاد و پینک فلوید میخواند
گایف: فایدهاش چیست؟ آخرش که میمیریم!
تروفیموف: کسی چه میداند؟ اصلاً مقصودتان چیست که آخرش میمیریم؟ شاید انسان صد حس داشته باشد که در موقع مرگ، فقط پنج حس آشنا و معروفش از بین برود و نودوپنج حس دیگرش زنده بمانند.
این دیالوگ محشر، به بدترین شیوه اجرا شد
شب اول اجرا را به نظاره نشستم. میزانسن و نورپردازی بینهایت زیبا بود و از برخی از بازیها عمیقا لذت بردم منتها در کل نمایش نامه باغ آلبالو را آنچنان عاشق نیستم و نمیپسندم. با اینکه آقای شهرستانی تاکید نمودند که سعی در بروز نمودن نمایشنامه داشته اند اما گاهی میدیدیم که دیالوگها لحنی امروزی نداشتند. گمانم بازیگران فراموش میکردند که با چه لحنی باید برخی از اصطلاحات و واژگان را ادا کنند.
لازم است از همینجا از گروه دو نفرهی موسیقی زنده تشکر کنم. قطعا مثبت ترین نکته این نمایش برای من موزیک زنده و عالی ایشان بود که هم روح چخوف را به روی صحنه آورده بودند و هم بار احساسی نمایش را بر دوش کشیدند