«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
سلام و عرض خسته نباشید به هنرمندان نمایش سینورا.
نمایش رو به عنوان مهمان دیدم. نمیشه از بازیهای بی نقص هنرمندان عزیز تعریف نکرد.
صحنه هم بسیار مناسب حال و هوای کار و گروه اجرای موسیقی هم بسیار هنرمندانه کار رو دنبال میکردند. نور هم در کنار موسیقی خیلی عالی و فضاساز بود مخصوصا جایی که نورا به ققنوس تبدیل میشه، عالی بود.
اما وقتی به تحلیل نمایشنامه میرسیم، نمیدونم باید چی بگم؟ از هنریک ایبسن تشکر کنم که نمایشنامه خانه عروسک رو نوشت یا از نویسنده و دراماتورژ کار انتقاد کنم که چرا بر روی داستان ایبسن ریل گذاری کردند و هلمر رو از ریاست یک بانک به یک رهبر ارکستر تغییر دادند. اصلا علت این تغییر چی بود؟ مثلا اگه همین بازیگران میشدند بازیگر خانه عروسک با همون داستان چی میشد؟ نهایتا اون دو سه دیقه نوازندگی سرکار خانم خداوردی، حذف میشد.
من واقعا از دیدن این نمایش لذت بردم ولی وقتی به خط داستانی کار فکر میکنم، چیزی عایدم نمیشه. ما و جامعه ما به ماجرای جدید و ساختار نوین نیاز داریم. چرا باید گروهی به این خوبی از پیدا کردن داستان جدید و مطابق با نیاز جامعه، غافل باشه و یک نمایشنامه موفق از نویسنده ای بزرگ و سرشناس رو تغییر بده و به اثری برسه که نمیشه بهش گفت: خلاقانه
من دوباره این نمایش رو دیدم.
بلیط خریدم و دوباره به تماشای هنرمندان پاداش جنگ نشستم. واقعا نمایشنامه عالی. حتی یک لحظه نمیشه داستانو رها کرد. دکور مینی مالیستی خوب و بازیهای درخشان.
من خیلی کیف کردم. خیلی.
برای همه گروه ارزوی موفقیت دارم.
واقعا بعد از مدتها یه نمایش دیدم که داستان داشت. خیلی کوتاه و مختصر و جذاب بود و اصلن آب توش نبسته بودن. دست عوامل درد نکنه. خیلی عالی بود.
حسام نامی از نویسنده های آکادمیک و خوبه که طنزهای برنامه دورهمی رو هم خیلی خوب نوشته بود. احتمال میدم نمایشنامه اش داستان خوبی داشته باشه.
من نمیدونم این نمایشنامه چرا اصلن جایزه گرفته؟
همین الان من توی سالن هستم و در حال تماشای نمایش خشت خام خانه، ولی واقعا هیچ تکنیک و ساختاری توی نمایشنامه نیست. کارگردانی و بازی خوبه. صحنه هم خوبه ولی داستان نداره. فاعل و کاراکتر اول کیه؟ مسأله اصلی چیه؟ هر کس یه مشکلی داره که مخصوص خودشه و کشمکش توی کار نیست.
موضوع شهرداری و تخریب عمارت هم اصلا ایجاد کنش نکرده و کاراکترها واسه خودشون میرن و میان.
متاسفم برای مدیریت نمایش کشور که به چنین مسخرهبازیای اجازهی اجرا داد.
آبرو ریزی مطلق بود.
یک داستان تکراری و تکراری. دختری که از روی نیاز، مجبور به کار در جای نامربوطی میشه که طبق معمول مورد هجوم و هوسِ مردان قرار میگیره.
به نظرم غیر از بازی خوب دو سه تا از بازیگرها، دیگه چیز مفید و جدید و هنرمندانهای توی کار نبود و این نمایش رو میشد توی ۴۰ دقیقه اجرا کرد.
اگه گروه فرم از نمایش حذف میشد، چه کمبودی بروز پیدا میکرد؟؟؟
هنوز هم نمایشنامه نویس خوب، کم داریم.
نویسنده و کارگردان این نمایش، بیشتر سعی بر سخنرانی داشته تا روایت و قصه گویی. بازیها عالیه ولی حیف که ماجرایی نیست و کاراکترها سرِ هیچ و پوچ باهم بحث و جدل میکنن. راحت میشه این نمایش رو توی نیم ساعت اجرا کرد و کـِش نـداد.