عروسی خان مظفر ...
1. اول از همه میخوام این نکته ی تکراری رو که تقریبا بیشتر کاربران سایت بهش اشاره کردند یک بار دیگه عرض کنم شاید گوش گروه همیاری عزیز بدهکار حرف دوستان شد: این خلاصه داستان کوچک ترین ارتباطی به ماجرای عروسی خان مظفر نداره. خواهش می کنم این خلاصه قصه اصلاح بشه تا اطلاعات نادرست به مخاطب داده نشه.
2.دکتر ناصر بخت نمایش سنتی ایرانی یعنی سیاه بازی رو خیلی خوب میشناسه. نمونه های قدیم تر این گونه نمایشی رو اگه دیده باشید (به طور مثال نمایش عفریته ماچین که بار ها از شبکه های مختلف ماهواره ای پخش شده) حتما با المان های این کار آشنا هستید. این که غلام سیاه گاهی حرف هایی می زنه که به دوره ی تاریخی نمایش نمیخوره و از این طریق خنده از تماشاگر می گیره یه المان آشنا و شناخته شده در سیاه بازی محسوب میشه. البته من هم به دوستان دیگر تیوالی اقتدا می کنم و یه بار دیگه میگم: دوستان عزیز تئاتری! نمایشی های محترم ایران! اون بزرگوار رفت و تموم شد خواهشا دست از تیکه انداختن به اون عزیز سفر کرده بردارید :)
3. یه بار جایی این جمله رو شنیدم و به نظرم جمله ی درستی میاد: هر کلیشه ای بار اول یک شاهکار محسوب می شده! نمایش سیاه بازی هم از این قاعده مستثنی نیست. نمایشنامه ی خسیس مولیر رو اگه خونده باشید کاملا متوجه شباهت هاش با سیاه بازی خواهید شد. خسیس رو درام نویسان جهان از جمله شاهکار های ادبی می دونند ولی در مورد عفریته ی ماچین و عروسی خان مظفر چنین حکمی صادر نمیشه. البته این نمایش به عنوان سیاه بازی تمام و کمال یک چیز کم داشت اون هم پیام
... دیدن ادامه ››
اخلاقی انتهای داستان بود که نداشت. خوبه که دکتر ناصر بخت قصد زنده نگه داشتن سنن ملی رو دارند اما به هر حال این گونه نمایشی رو هم میشه دچار تغییر و تحول کرد. همین چندی پیش بود که شازده کوچولو به شیوه ی تعزیه خوانی اجرا شد و بعضی ها هم فریاد وا اسلاما سر دادند ولی همین حرکات تازه میتونه یه سبک رو از رخوت و رکود خارج کنه. این حرکت ها رو باید ارج نهاد. نمایش عروسی خان مظفر بیننده رو با لب خندان و دل شاد به خانه می فرسته اما در تاریخ نمایش ایران نامش نه به عنوان یک نقطه عطف یا یک اثر هنری مهم، بلکه به عنوان تکرار یک سنت قدیمی و یه اجرای خوب و بدون خلاقیت و نوآوری برده خواهد شد.
به هر حال خسته نباشید به همه گروه نمایش. ممنون از تلاشی که برای مخاطب انجام دادید.