کمدی مجرد ها
1. توضیح بدیهی این که مصطفی بیگ محمدی، خانم آذرنوش، خانم شاداب، علی سیمایی و Marillion عزیز از خوندن این حرف ها حالشون به هم میخوره چون به اندازه ی کافی در این مورد براشون نطق کردم :) از این عزیزان عذر خواهی می کنم. ضمن این که بخشی از این نوشته موضوع رو لو میده پس اگه قصد تماشای کار رو دارید متن رو نخونید.
2. کم کم داریم عادت می کنیم که گروه های نمایشی از تیوال هم تقدیر و تشکر کنند. خوشحالم که تیوال داره تبدیل به یک سایت مهم در تئاتر ایران تبدیل میشه. بابت این رفتار زیبای گروه تشکر می کنم. هم چنین بابت رسم تجلیل از درگذشتگان عرصه
... دیدن ادامه ››
ی هنر ایران
3. اما اصل ماجرا: متاسفانه متن اصلی نمایش یعنی نوشته ی دیوید فوئنکینو رو نخوندم و نمی دونم دراماتورژی و کارگردانی تا چه حد متن اصلی رو ممکنه تغییر داده باشه. از گروه نمایشی ممنونم که با ساخت یک نمایش کمدی مخاطب رو خندوندند. استقبال مخاطب خوب بود و اغلب راضی از سالن بیرون اومدند. اما من به هبچ وجه متن کار رو نپسندیدم. حجم شوخی های جنسی توی کار بیش از اندازه بود. من نه مامور وزارت ارشادم نه آدم دگم و خشک مغز و متحجر، اما خنداندن با اشاره های جنسی اون قدر ساده است که از هر کسی بر میاد و هنر محسوب نمیشه. در ضمن خیلی وقته که این تمهید به عنوان یک تمهید دم دستی مورد استفاده قرار می گیره و حتی دیگه تابو هم محسوب نمیشه که بگیم کار شجاعانه ای انجام شده. سوای این دوستانی که کار رو دیدند روند اصلی داستان رو یک بار بررسی کنند و ببینند چی به دست آوردند! داستان در لایه ی زیرین خودش به دو مساله می پردازه، یکی انسان هایی که توان حرف زدن از ته دل رو ندارند و همیشه ما بین کلمات شون فاصله ای است که با کلی نا گفته ها قراره پر بشه. دوم از بین رفتن یک نسل و جایگزینی اش با فناوری، و آخرین آدم های این نسل که رو به زوالند و مجبورند دچار دگر دیسی بشن تا بتونند زندگی تازه ای رو شروع کنند. هر دو موضوع بار ها در ادبیات داستانی مورد استفاده قرار گرفته. نوع نگاه به این دو موضوع هم به هیچ وجه نو و تازه نبود. در واقع متن خیلی ساده سعی می کرد مساله ی حرف های ناگفته بین یک زن و مرد و روابط بین زن و مرد رو به تصویر بکشه اما به نظر من کار تازه ای نکرد.
4. بازی بازیگران کار رو دوست داشتم. هر دو انرژی و تلاش زیادی رو به خرج دادند و به بازی مسلط بودند. به خصوص امیر کربلایی زاده ی عزیز. از تلاش شون قدر دانی می کنم.
5. اما بد تر از متن، ایده های کارگردان بود. با عرض پوزش چون هرگز از این کلمه در تیوال استفاده نکرده بودم اما ایده ی اجرای یک پرده ی کامل بدون نور و در تاریکی مطلق و به فرم نمایش رادیویی اصلا ایده ی خوبی نبود، و از اون بالاتر توهین به تماشاگریه که به خاطر دیدن صحنه و بازی ها با تمام جزئیاتش به تئاتر میاد. توجیه این پرده اصلا برام قانع کننده نیست. این که مرد تاریکی رو دوست داره نمی تونه واجد بار معنایی خاصی باشه که بگیم این دلیل، دلیل اصلی بوده. بیشتر میشه به این مساله فکر کرد که شاید پرهیز کارگردان از به نمایش در آوردن صحنه ی کشش ها و جذابیت های جنسی دلیل این مساله بوده. این هم نمی تونه توجیه خوبی باشه. همایون غنی زاده همین کشش های جنسی رو با استفاده از ابزار مناسب در ملکه زیبای لی نین نشون داد و مشکلی هم نبود. اگه مخاطب علاقه مند به نمایش رادیویی باشه حتما پای رادیو خواهد نشست و نیازی به آمدن به سالن تئاتر نیست. در سایر صحنه ها هم افکت های صوتی، دیالوگ های زیاد و تاکید بر شوخی های کلامی به صورتی بود که به نظرم اومد میشد خیلی ساده این نمایش به طور کامل به صورت رادیویی اجرا بشه. امیدوارم اگه کارگردان محترم این کار در تیوال حضور دارند در مورد چرایی این ایده توضیح بدن که شاید گره گشا باشه. به هر حال این فکر رو دوست نداشتم و فکر می کنم احترام مخاطب حفظ نشده.
دست آخر این که اگه قصدتون خندیدن و شاد بودنه به نظرم نمایش خوب و مفرحی خواهد بود. من به شخصه کار رو دوست نداشتم ولی از دیدنش هم پشیمون نیستم. ارزش یک بار دیدن و شاد شدن رو داشت. خسته نباشید به گروه محترم این نمایش