از دوران ناهمگونی، از دوران انزوا، از دوران ناظر کبیر، سلام!
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یه اتفاق خوب در تئاتر. دو داستان که در ظاهر امر شاید ارتباط مستقیم با هم نداشته باشند اما به لحاظ معنا کاملا وابسته به هم هستند. قتل عام در صبرا و شتیلا به صورت مستند واره ای در لا به لای اجرای اکسپرسیونیستی بازیگران، مفهومی تازه به ماجرایی که روی صحنه می بینیم می بخشه. موسیقی عالی و به جا، احساس تماشاگر رو به اوج می رسونه. با گزارش یک قتل رو به رو هستیم که از قابیل تا به امروز همواره یکی بوده اما به فرم و شکل ها و انگیزه های گوناگون. تفاوت لباس سجاد افشاریان به نحوی کاملا روشن تمایزش رو از بقیه ی سیاها نشون میده. استفاده از نیم تنه هایی که در پرده ی آخر ما رو شوک زده می کنند. نمایشی باشکوه از یک قتل عام وحشیانه، سلاخی، خشونت. محوریت نقش سجاد افشاریان باعث نشده بازی مهناز ذبیحی و ابراهیم عزیزی به حاشیه بره. همه چیز به معنای واقعی کلمه در جای خودش قرار گرفته بود. واقعا خوشحالم که شانس دیدن این کار رو از دست ندادم. امیدوارم همه ی تیوالی ها به دیدن این نمایش جنون آمیز برن و مثل من از این کار لذت ببرند. خسته نباشید به تمامی اعضای گروه.
آقای نصیری عزیز نمایش را دیروز دیدم ..من هم فکر میکنم استفاده از نیم تنه ها کاربرد خلاقانه ای داشتند و اروتیسم همیشه سانسور شده را با کاربردشان تا حدودی اجرایی کردند........اما زبان نمایش اجرایی نشده بود ..... فراموش نکنیم در زبان ژنه مرگ و تعفن و عشق شاعرانه بیان میشو د و اجرایی شدن آن کاری است کارستان.... اما متن او برای یک ساعت به طرز مخوفی تکه پاره شده ....و زبان اجرایی تصنعی است هر چند به دلیل باقی مانده متن ژنه همچنان قابل گوش دادن....
ساعت 6: نمایش سیاها
ساعت 7 و نیم: نمایش گستره ی سکوت
ساعت 9 شب: نمایش زندگی در تئاتر
سه نمایش خوب از سه گروه خوب تئاتری که متاسفانه به خاطر برنامه ریزی نادرست سالن استاد انتظامی در یک بازه ی زمانی اجرا میرن. بار ها خانم های تیوالی از نامناسب بودن ساعت های اجرایی گلایه کردند و گلایه شون با توجه به خلوت بودن خیابان ایرانشهر در اون ساعت کاملا به جا و منطقیه اما می بینیم دوستان مسئول خیلی به این گلایه ها توجهی ندارند. من فقط موضوع رو از دید مخاطب نگاه می کنم. در مورد مسائل فنی هم که جناب افشاریان توضیحات لازم رو دادند. باعث تاسفه که در این شرایط گروه های نمایشی مجبور به اجرا هستند.
خب من زندگی در تئاتر رو تو جشنواره دیدم و خیلی دوست داشتم! میخواستم دوباره ببینمش! ولی یکی بهم بگه ساعت 10:30 که از سالن میام بیرون، چه غلطی بکنم؟!!(تازه، با این فرض که اجرا بدون تاخیر باشه!) :(((((
سه نمایش در یک سالن: سیاها، گستره ی سکوت و زندگی در تئاتر! میشه حدس زد حداقل یکی از این کار ها دکور نداره! :) فرض کنید سه تا کار با سه دکور مختلف در یک روز بخواد اجرا بره. درسته که با کمبود سالن روبرو هستیم ولی دیگه نباید یه همچین شرایطی برقرار باشه.
من دقت نکرده بودم البته از روی برگه ها می دونستم زندگی در تئاتر و سیاها قراره تو این سالن اجرا برن ولی قبل از عید هم تو این سالن دو اجرای خط استوا و تردید نکن هوراشیو برگزار می شد که مشکلی هم نداشت. یکیشون چند تا نیمکت رو به عنوان دکور داشت و اون یکی هم یک میز پینگ پونگ تنها دکورش بود! اما اجرای سه نمایش در یک سالن دیگه نوبره! وقتی نوشته ی آقای حیدری در مورد مصاحبه با سجاد افشاریان رو خوندم فهمیدم چه خبره
یعنی پشت صحنه بازیگرا به صف ایستادن فقط وقت دارن بیان تند تند رو صحنه اجرا کنن و نمایش بعدی :( خیلی گناه دارن با وجود این همه استرس اصلا نمیتونن از اجراشون لذت ببرن :( و هر کدوم از اجراها هم فکر کنم با ٣٠ دقیقه تاخیر شروع بشن :(
خانم پارسایی صحبت های آقای افشاریان رو بخونید حتما. ظاهرا تا همین الان هم معلوم نیست که ساعت اجرای نمایش سیاها پنج و نیمه یا پنج. از همه خنده دار تر این که سالن استاد انتظامی یه بازبینی جدای بازبینی های معمول ارشاد هم داره! قضیه کلا عجیب و غریبه. امیدوارم هر سه نمایش تو بهترین شرایط ممکن اجرا برن. ولی کلا این همه بی نظمی و اتفاقات خلق الساعه به قول پیام دهکردی فقط در سیاره ی ایران امکان پذیره.