در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شاهین نصیری | درباره نمایش توریست
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:00:08
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
توریست. . .

(یا در فضیلت سرگشتگی میان تفکر و احساس)

خواندن این متن قبل از دیدن نمایش توصیه نمی شود




1. توریست نمایشی تعامل محور است. تئاتر Interactive وابسته به واکنش تماشاچی است و اگر تعاملی نباشد بی معناست. واکنش تماشاچی هم امری ... دیدن ادامه ›› است غیر قابل پیش بینی. بعضی ها حوصله شان سر می رود و نمی خواهند تن به بازی تو بدهند. بعضی ها صرفا ادب را رعایت می کنند. بعضی ها می خواهند تفریح کنند و بعضی دیگر هم واقعا تحت تاثیر قرار می گیرند. توریست تعامل با تماشاچی را از اولین دقایق شروع می کند: طی کردن یک روال اداری که شاید برای برخی تماشاچی ها (به خصوص کم تحمل تر هاشان) خسته کننده و بی معنی باشد. ارتباط بین این فضای مدرن و ورود به یک دنیای قرون وسطایی چیست؟ اگر قرار است پلی بین گذشته و آینده بزنیم و وضعیت ورونا را به دوران معاصر تعمیم بدهیم این نشانه کمی بی ربط و دور از ذهن نیست؟ یا به فرض دیگر، اگر قرار است تماشاگر حس ورود به یک فضای پلیسی و امنیتی را پیدا کند آیا این روال بیش از اندازه نرم و بی معنا نیست؟ آیا کارگردان ما از برخورد تند و ایجاد احساس ترس در تماشاچی اش می ترسد؟

2. در این تصویر چه می بینید؟ شهر؟ کله ی آدم؟ این سوال ورودی به شهر ورونا است. آیا جای دیگری از پاسخ شما به این سوال استفاده می شود؟ نه! آیا این سوال فقط برای خالی نبود عریضه است؟ شاید!

3. یک شهر همه در عطش رومئو و ژولیت بودن می سوزند. همه می خواهند صاحب این دو نقش باشند. این جا از هملت گفتن گناه است. اما چرا؟ چه فکری پشت انتخاب هملت است؟ تم هملت چیست؟ جنون ناشی از میل به دانستن حقیقت. هملت عشقش را قربانی می کند تا حقیقت را بفهمد اما رومئو و ژولیت جان را قربانی عشق می کنند. ورونا شهر عشقی ابدی است و توریست هایی که به هملت دوستی و هملت بینی متهم می شوند از شهر اخراج می شوند. آیا واقعا ما متهمان این نمایش هستیم؟ این اجرا قرار است تلنگری بر روح به دور از عشق ما باشد؟ اما لحن ها چیز دیگری می گویند. لحن ها نشان می دهند زنی که تبلیغ هملت می کرد به چهارمیخ کشیده شده و در موقعیت همدلی برانگیزی قرار دارد. این بزرگ ترین ابهام توریست است.

4. قبل از این که باران ببارد . . . همه در وحشت از لحظه ی باریدن باران هستند . . . و دم آخر همه ی ورونایی ها بارانی به تن دارند. فکر خوبی بود.

5. تعامل با تماشاچی زمان دارد، قاعده دارد و دست آخر باید تاثیری مشخص در تماشاچی به جا بگذارد. نمی دانم مواجهه با کاهن شهر که در پی خلع روح شیطانی از وجود من است، یا دیگرانی که کاغذی به برخی از توریست ها نشان می دهند و چیزی از آن ها می پرسند (نمی دانم چه چیزی) چه تاثیر مشخصی در من خواهد گذاشت؟

6. در مجموع تئاتر تعاملی تا آن جا که ذهن من یاری می کند تئاتری است هدفمند. این هدف یا ایجاد حسی خاص در بیننده است (مثلا آمستردام) یا ایجاد مساله، دغدغه و پرسش در مورد ماهیت و درون مایه ی کار در بیننده. وقتی از سفر توریستی به ورونا خستگی و پادرد و سر در گمی از نشانه های مختلف و بی ارتباط به هم مانده و سوالات، همه به فرم کار بر میگردد نه به ماهیت و درون مایه ی نمایش، فکر می کنم توریست سرشار از ایده های مهم است اما نمایش موفقی نیست. ممنون از تلاش رفقای خوبم.
شاهین جان یک نکته در رابطه با میزان تعهد به کار , فکر نمی کنم کسی به اندازه من در نمایش با سیاوش و علیرضا عزیز کلنجار رفته باشه :)) .. اما سیاوش جان که هرکاریش کردیم اصلا حرف نمیزد و علیرضا نازنین هم بلاخره یک جای خلوت که گیرش آوردم و باهاش حرف زدم , به زبان ایتالیایی جوابم را میداد ! :)) در کل از نمایش خیلی لذت بردم و محیطی که شبیه به Colosseum بود خیلی دوست داشتم ..
۲۴ مهر ۱۳۹۴
علیرضا بخشی استوار (arbodoclab.ir)
مریلیون عزیز حضورت به ما کلی انرژی مثبت داد و ممنون که اومدی و کار رو دیدی :))
۲۵ مهر ۱۳۹۴
La Ringrazio Tanto Caro Alireza ! :))
۲۵ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید