در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال امید | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:46:57
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ایران برگر فیلمی از یک فیلمساز شریف و غیرسیاسی و غیردولتی که دارای وجوه مختلفی است از کمدی موقعیت گرفته تا ابعاد عاشقانه و البته سیاسی-اجتماعی
ایران برگر در حقیقت نقد دو تن از نویسندگان مطرح سینمای ایران بر احوالات جامعه است و می توان شید را نمونه کوچک شده ی کشور خود ما دانست با همه باید و نباید ها و ناهنجاری های رفتاری و اجتماعی و مشکلات و دردهایش
این فیلم به دلیل توجه به سلایق مختلف می تواند هم مخاطب عام را به سینما بکشاند و هم مخاطب خاص را راضی از سالن بیرون بفرستد.
جدای از تیم بازیگری خوب انتخاب شده برای این فیلم از بازیگر برجسته و توانمند سالهای نه چندان دور یعنی علی نصیریان گرفته تا موفق ترین چهره های کمدی حال حاضر سینما و تلویزیون مثل محسن تنابنده، احمد مهرانفر و هادی کاظمی و همچنین بهره گیری از بازیگران دیگری که نقش خود را به خوبی ایفا کرده اند و به چند وجهی بودن داستان ایران برگر کمک کرده اند.
ایران برگر در بعد کمدی خود هم شوخی ها و کمیک های لحن و لهجه را دارد و هم کمدی موقعیت و هم توانسته شوخی های مبتنی بر شمایل و فیزیک و ظاهر شخصیت ها را دستاویز کند و هم تضاد ناشی از هم جواری عناصر ناسازگار با هم را. به راستی که می توان تمام شیوه های شناخته شده و موفق کمدی در سینما را در ایران برگر ... دیدن ادامه ›› پیدا کرد.
در میان این همه بزن و بکوب و شوخی های روده برکننده ، یک ماجرای عاشقانه و عاطفی بر پایه رمئو و ژولیت شکسپیر که در حقیقت یک اثر تراژدی است نهفته است که با بازی خوب سحر جعفری جوزانی و حمید گودرزی و البته نقش میانچی محمدرضا هدایتی و گوهر خیراندیش جوزانی موفق می شود موقعیت اصلی قصه خود را بر روی رقابت دو بزرگ روستا و عشق بین فرزندان آن دو بنا نهد.
در ایران برگر با شعار زدگی مواجه نیستیم و فیلمساز با شوخی های نمکین خود اقدام به بیان کردن دغدغه های اجتماعی و سیاسی خود می کند بدون آنکه به سیاه نمایی دست برده یا لودگی را دستمایه کار خود قرار دهد. مثال هایی چون نقد فمینیسم ، ضعف در کاربرد صحیح تکنولوژی ، عدم احترام به نظر مخالف ، بی احترامی و بی ارزشی هنر و هنرمند در جامعه و... همه و همه مسائلی هستند که جوزانی بدون گریز به سمت سیاهی و شعار به شکلی استادانه به نمایش گذاشته است.
در نهایت در فضای فعلی سینمای ایران و فقر ژانر و موضوع و شرایطی که اغلب فیلم ها تبدیل به آثار به اصطلاح اجتماعی شده اند و از مضامین تکراری رنج می برند بازگشت جوزانی با یک اثر کمدی آن هم پس از 16 سال دوری از سینما را باید به فال نیک گرفت چرا که می تواند نعمتی باشد در میان این همه فیلم پر از سیاه نمایی و یخ زده با الگوهای مستعمل و تکراری جشنواره پسند فعلی سینمای ما.
این فیلم به بهترین شکلی آیینه اجتماع ماست. اجتماعی که بعد از صد سال که از انقلاب مشروطه می گذره هنوز نه معنی و ارزش رای رو می دونه و نه معنی و ارزش نامزد شدن و رای آوردن رو. مشکل اینجاست که اکثرمون انقدر در بند این جناح و اون جناح سیاسی، اجتماعی و حتی هنری گیریم، که اغلب اوقات بی جهت بازیچه دست این و اون می شیم. به عنوان مثال همون جشنواره و بازی «آرای مردمی» ... با سپاس از مسعود جوزانی عزیز

مهمترین مساله در مورد ایران برگر این است که این فیلم برآمده از بخش خصوصی و سینمای مستقل و غیر نفتی کشور است که در حال حاضر در مقابل چند فیلم رانتی-نفتی- بیت المالی قرار گرفته است . همان فیلمی که در جشنواره با داوری بسیار عجیب و بحث برانگیز و تصمیمات عقل گریزانه حسابی مورد پذیرایی واقع شد.
ایران برگر: فیلمی نجیب ، شرافتمند و شایسته تقدیر
در جوامعی که آزادی و دمکراسی به معنای حقیقی افلاطونی و پوپر و کانتی رشد نکند جایگزینش درد شکم و سیر شدن ، جهل جایگزینش می شود
۲۱ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم رخ دیوانه یک ترکیب ناموفق از دو فیلم: رز زرد و فیلم خیلی خوب خط ویژه با اسانس فیلم هندی بود. در این فیلم سه ایراد بزرگ و اساسی بچشم میخورد: اول: داستان تصنعی و غ.ق.ق. فیلم منظورم از داستان «کلیت» داستان نیست چون خود داستان جالب است، بلکه نحوه‌ی پردازش و جلوبردن داستان و جزییات آن ساختگی و قابل قبول نیست. دوم: بازیهای تصنعی و غ.ق.ق. برخی بازیگران که البته این ایراد کمی هم از ایراد اول ناشی می‌شود. یعنی برخی بازیگران بخاطر پرداخت بد داستان بد ایفای نقش میکنند. البته همه چیز مربوط به داستان نیست مثلن شخصیت غزل (بابازی نازنین بیاتی) بسیار منفعل وناکارآمد بود. ایراد سوم پایان بد فیلم بود یعنی به هیچ وجه نیازی نبود که فیلم به این شکل آزاردهنده و خشن تمام شود و لطمه‌ای به داستان (هرچند بدپرداخت) فیلم وارد نمیشد اگر پایانی خوش بینانه یا دست کم پایانی معمولی و و نه اینقدر بدبینانه برای فیلم درنظر گرفته می‌شد. در یک جمع بندی کلی تماشای این فیلم توصیه نمی‌شود. صرف اینکه یک فیلم توانایی سورپرایز کردن تماشاچی را داشته باشد دلیلی برجذاب بودن و خوش ساختی آن فیلم نیست.
درضمن این فیلم با بودجه دولت و بیت المال ساخته شده است در حالیکه درونمایه اش اینچنین نیست. توصیه می کنم در فیلم های بعدی کارگردان از منابع شخصی و بخش خصوصی استفاده کند و نه صرف کردن بودجه بیت المال برای ساختن چنین آثار تجربی