نمایش چاپلین 🎭 #میتونم_بغلت_کنم؟ @
نمایشی سورئال ، اثری که میتوانست به حق به نام “بلوندی” ثبت بشه
بلوندی توانا و فراتر از حد تصور و بازیگری نبوغانه 🫶🏻👏🏻
بله ! بلوندی همان سگ هیتلر که تونست در همون شروع نمایش تماشاچی رو مجذوب هنرمندی خودش کنه تا با هیجان بیشتری نمایش رو ببینه
میزانسن جذاب و طراحی لباس خوب و همچنین اوپرای دلنشین و روح نواز
دیالوگ های خردمندانه بین عصای چاپلین و سگ هیتلر
تصمیمات چاپلین در مقابل با تصمیمات هیتلر که خودکامگی و تکبر و زورگویی به نمایش در می آید
سربازان هیتلر و شعارهای دسته جمعی اونها جالب و هماهنگ بود
نبوغ بلوندی بخش عظیمی از جذابیت این نمایش رو به دوش کشید
سگ هیتلر نماد عشق
... دیدن ادامه ››
بود 🐕
عصای چاپلین نماد قدرت و تکبر و عقل 🧠
که در مورد فلسفه ی تطبیقی و خطای انسانی از نظر ارسطو پرداخته میشود
در اواسط نمایش دیالوگ های عصا حالت مرشد گونه قهوه خانه ای رو داشت که به نظرم بیشتر باید کار کنن ، انتظارم لحن حماسی اساطیری بود
دیالوگ های این اثر رو خیلی نوشتم که میتونه تاثیر گذار توی زندگیمون باشه ولی تعدادیش رو اینجا میذارم بخونید:
عصا : سه دسته انسان داریم عاشق جاهل عاقل
بلوندی: عاقل ها کورند نه عاشق ها
عصا : آبی اسمان رو چه جوری واسه یه کور توصیف کنم؟
بلوندی :پشمامممم 😁 ایشلیبیدیش
عصا :صاحب میتونه ببخشه مالک نمیتونه و تو صاحب داری و من مالک!
عصا : در عشق افراط نکن مثل شکم و شهوت
بلوندی : من مریض شهوتم
وابستگی انسان را جاهل میکنه جاهل هم غم داره
داری رنج میکشی؟ خیلی خیلی
عشق مرکب حرکته نه مقصد حرکت
اکسپرسیونیستی رفتار نکن! اینجا در عالم مردگان به من عشق نده
قهرمان شدن تاوان داره
هر رفتی یه اومدی داره
هرچیزی که بهت بدن باید جرات پس دادنشو داشته باشی
به مردم هرچقد خوبی بکنی به بهت بدی میکنن دنیا وارونه است
چاپلین :دوست داشتم از زنده بودن میمردم تا قبل اینکه مرگم فرا برسه! 😳
هیتلر میپرسد سخنرانی من چه جروی بود؟ بلوندی :
بلوندی :حقیقی تر از واقعیت
امان از این تنهایی پردرد
تنهایی تنهایی
خدایا به من جهنم عطا کن
هر سوزوندنی بیرحمی نیست
تو مثل اورکیده لطیف و زیبا بودی لعنت به کسی که به تو وابستگی رو یاد داد ولی عشق رو نه ! اسمش عشق نیست
دوست داشتن بند داره گیر داره تنفر داره
پول که وسط بیاد یادت میره
دلبستن رنج اور است!