مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی میرسد اجرای همه نمایشها و برنامههای هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیلها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
او رفته است. آهسته و بسیار و بیهیچ دلیل مشخصی. شاید از شدت سادگی، سماجت، سبکی یا آن ضعف همیشهام نبود امساک در ابراز دلباختگی. در هر حال او دیگر نیست. به زیبایی و بزرگی و لبخندش، همهجا دلتنگیست.
منو به دار میکشی به اتهام یک نفس
پرنده رو پر میبُری در این شب قفس قفس
دیوار میکشی هنوز، بین چراغ و چشم من
زنجرهها رو میکُشی، از ترس همصدا شدن
رگبار میبندی به ماه، فانوس رو گردن میزنی
ستاره پایین میکشی، آینهها رو میشکنی
با سردخونههای پُر، با خشم ما چه میکنی؟
با بغض زندونی شده، تو این صدا چه میکنی؟
شکنجه میدی گندم رو با سایهی داس غضب
حراج میکنی تن مزرعه رو وجب وجب
لاله به حبس میبری، شبپره پرپر میکنی
خورشید رو می دزدی و شب رو مکرر میکنی
رگبار میبندی به ماه، فانوس رو گردن میزنی
ستاره پایین میکشی، آینه ها رو میشکنی
از گلرویی
همین
جاذبهی انگشتان گیاه، رد زندگی