امسال توی بازیهای آسیایی اینچئون، رشتهی پرتاب وزنهی بانوان، ایران یه ورزشکاری داشت که نقره گرفت... گزارشگر بعد از مسابقه همینجوری پرسید که ما از شما انتظار طلا داشتیم!؟ اون هم با تعجب جالبی جواب داد که نه... نه... حریفم عنوان دار المپیک بود. که یعنی آخه این چه حرفیه و چه انتظاریه!؟ این خانم ایرانی الاصل نیستند و احتمالا چون تعارفهای ایرانی رو بلد نیست اینقدر تعجب کرد.
ربطش به این تئاتر اینه که خیلی وقتها نقد رو باید متناسب انجام داد. متناسب با تجربهی بازیگرانی که تجربهی کار جدی کافی ندارند، متناسب با امکانات و غیره. نکته مثبت این اجرا اینجاست که با توجه به اینکه این یک اجرای پایان دورهی هنرجوهاست ازش انتظار طلا نمیره، ولی چون گروه حتی بیش از حد انتظار روی متن و اکت و دکور کار کردهاند و کار بازیگران هم چشمگیر بود، لذا تماشاچی با خودش میگه:
ایکاش یک سالن بهتر
ایکاش فلان جای متن اونجوری
ایکاش دکور اینجوری
ایکاش طلا میگرفتید.
خلاصهاش که دست گروه درد نکنه، عالی بود.
و البته، رد پای دکتر دلخواه بیشتر از "مشاور کارگردان" دیده میشد.
و اینکه، سه نقطه با اینکه سالنهای خوبی برای اجرا نداره ولی انتخابهای خوبی داره که به دیدنش میارزه.