دسیسه بازی و نیرنگ ، روش و رویکرد ِ جدیدی نیست . هر جا منفعتی در میان باشد ، نقشه ها ، از آستین های پلید بیرون می آیند ، و مظلومی برای سیرتر شدن شکم صاحبان ِ بی پروای قدرت و جاه طلبی ، سر بریده می شود . اما دردناک ترین بخش ماجرا اینجاست که آن گدا گشنه ی بینوا - که در دام ِ سیاه تزویر اسیر شده - بجای مقاومت و تلاش برای خودیابی و مبارزه ، به مرور فراموش کند که قربانی فقط "اوست" . شگفتا ! جادوی ظالمانه ی شیادان ، مفلوک ِبدبخت را چنان مسخ نموده که خود ، شخصا برای به کام اربابان شدن ، پیشگام شده و از این فسادِ بی امان ، استقبال هم می کند !! این عمق تراژدی وحشتناک و دردآوری است که نمایش محکم و دقیق ِ « بر پهنه ی دریا » نوشته ی "اسلاومیر مروژک " و به کارگردانی "پارسا پیروز فر" ، شرح می دهد و به تصویر می کشد ..