در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مهدی سلیانی: داستانی نیمه تمام / خانم صحرانوردی به شوهرش گفت: « باشه؟» شوهرش آق
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:41:29
داستانی نیمه تمام /

خانم صحرانوردی به شوهرش گفت: « باشه؟»
شوهرش آقای (فلاحی) گفت: «باشه.»
خانم صحرانوردی و آقای (فلاحی) دیگ های مسی را به وسط حیاط کشاندند در دیگ ها تا نیمه گوجه فرنگی ریختند. زیرشان را آتش کردند. بعد رفتند کتابهائی را که در سالهای معلمی شان نخوانده بودند از طاقچه و قفسه ها وزیر تختخواب آوردند روی هیزم های زیر دیگ چیدند. بوی رب که بلند شد. هر دو چمچمه بدست آرنجهایشان را روی چشمهایشان گذاشته، دود را بهانه کرده بودند.

بیژن نجدی
( ص 119- داستانهای ناتمام – نشر مرکز-تهران 1380)
خیلی قشنگ بود. چقدر کم لایک خورده!
۱۷ آبان ۱۳۹۳
:-) مریم عزیز ...
۱۷ آبان ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید