آدم باید خیلی مقاومت داشته باشه تا بتونه یه جنگل رو شکست بده
خوب
این هم مرگ دستفروش
متن خوب خوب است دیگر، بحثی هم توی آن نیست، عالی بود
متنی که با گذشت سال ها هنوز بوی تازگی می دهد یعنی نویسنده اش را باید طلا گرفت
و اما اجرا
من دوستش داشتم ولی میتوانست بهتر از این ها بشود، کارگردانی خوب بود و طراحی صحنه و لباس و نور و ... خوب بودند ( البته به غیر از لباس عمو
... دیدن ادامه ››
که شدید کلیشه ای بود و با آن مشکل داشتم)
بازی اذرنگ عالی بود ولی قبلا هم این حرف خنده دار را از من شنیده اید و یک بار دیگر هم میخواهم بخندانمتان که بازیگری که بازی اش خیره کننده است یعنی کار خوب نبوده!!! یعنی هارمونی حفظ نشده، یعنی ارکستر به جا انتخاب نشده اند ... تقریبن اکثر بازی ها روان بود و این بازی خیره کننده بود ...
دو بازی شدیدن توی ذوقم زد، یکی بازی عمو که خیلی دلچسب نبود و بیشتر شبیه ادا در اوردن و بازی کردن بود تا این که من را به باور پذیری برساند و ...
دومی بازی پیف؛ تعجب نکنید رحیم نوروزی خوب است و خوب بازی می کند اما از همان ابتدا که روی سکو نشست و بدنش را کج کرد و پاهایش را اریب روی زمین گذاشت فهمیدم که شخصیت های دهه چهل و پنجاه آمریکایی را خوب نگاه کرده ( مثلا اتوبوسی به نام هوس یا در بارانداز ... ) و سعی دارد این نوع بازی را به خوبی به ما نشان دهد و در طول اجرا این شخصیت را هم خوب پیش برد اما با هیچ کدام از بازی ها هم خوانی نداشت، بیان بازیگر ها تداعی کننده ی این نوع بازی بود و مخصوصا نسیم ادبی که ما را یاد نمایش های رادیویی خارجی می انداخت اما بدن ها این گونه نبود و برای همین بدن رحیم نوروزی و نوع بازی اش بیرون می زد و با همه ی خوبی اش برای من که هارمونی یک اثر و نهایتا رسیدن به لذت کلی از نمایش و کشف و شهود مهم است جالب نبود
در کل نمایش خوبی بود و بی نهایت لذت بردم که وقت گذاشتم و تا تهران آمدم و این نمایش را دیدم و خوشحالم که وسط سالن بودم و گوشه ها نیفتادم چون بعید می دانم تماشاگران گوشه ی سالم می توانستند کار را کامل ببینند.
خسته نباشید