بچه که بودم هروقت ازچیزی می ترسم آغوش گرمش امن ترین جای دنیابرام بود,بزرگترکه شدم صمیمی ترین دوستم بود که هرگز بهم خیانت نمیکرد,ازدواج که کردم تنها کسی بود که با چشم گریون ازته دل برام خوشبختی رو می خواست, وقتی خواستم ببینم آسمون هرجاچه رنگه؟بال پروازم شد و زمانی که فرسنگها ازش دورشدم بازم تنها سنگ صبورم بود..
وحالا تمام آرزوهام همون آغوش گرم دوران کودکیمه ....
مادرم روزت مبارک!
"دختردلتنگ دور ازمام و وطن "