در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نیلوفر حجازی درباره نمایش مرگ فروشنده: آیا به دنبال یک نمایش خسته کننده و کسالت بار هستید؟ به تماشای "مر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:34:34
آیا به دنبال یک نمایش خسته کننده و کسالت بار هستید؟ به تماشای "مرگ فروشنده" بروید
شاهین نصیری، وحید هوبخت و الهام این را خواندند
مسیح شرافتیان این را دوست دارد
مثلا این نقد بود ؟؟ نگید تو رو خدا اینجوری .خوب شما نپسندیدید از ریشه که نباید نابود کنید .
۱۳ آذر ۱۳۹۳
خانم طاهرزاده معلومه که نظر منه پس میخواین نظر همسایه باشه؟مگه قرار نیست نظرمون و بدیم؟نظر موافق فقط نظره؟
۱۵ آذر ۱۳۹۳
خانم حجازی اغلب اجراهای مختلفی که از یک اثر تماشا کردید، نمایشنامه های متفاوتی داشته. این رو قبول دارم که یک نمایشنامه میتونه دستمایه ی اصلی برای نمایشنامه های دیگری باشه که از دل اون بیرون میاد ولی نمایشنامه ی نهایی رو اگر در نظر بگیرید به نظر من تنها یک اجرای درست بیشتر نداره. البته من اصلا درصدد اثبات نظرم نیستم و دانش لازم رو هم برای اظهار نظر در این مورد ندارم. این فقط دیدگاه شخص من هست که ممکن هست کاملا اشتباه باشه.

اما در این مورد که فرمودید بیشتر توضیح بدم، حتما در نقدی که بر این نمایش در یک یا دو روز آینده مینویسم این کار را خواهم کرد. خوشحال میشم نقدم رو بخوانید. البته جواب سؤال مشخصی که پرسیدید رو همینجا مختصر عرض میکنم. اینکه طولانی بودن این نمایش چگونه نقطه ی قوتش به حساب میاد؟

از ... دیدن ادامه ›› دید من نمایش به دو بخش تقسیم میشه. یکی تا آغاز صحنه ی کافه و دیگری از صحنه ی کافه تا به پایان. در بخش ابتدایی همه چیز خیلی ساده و روشن به نظر میرسه و این باعث میشه فرم روایت کشدار و کسالت بار بشه چون شما در بخش اول المان هایی رو شاهد هستید که در بخش دوم براتون معنا میشند و در بخش اول به نظر زاید میان. اما بعد از صحنه ی ملاقات ویلی با برنارد و به یاد آوردن روزی که بیف برای ملاقات با ویلی میاد و اون رو با زن دیگه ای میبینه داستان ابعاد دیگری پیدا میکنه. قرار گرفتن صحنه ی کافه بلافاصله بعد از این یادآوری عمق مطلب رو بیشتر نمایان میکنه. از طرفی ویلی رو داریم که خودش رو مقصر میدونه در مورد پسرش و از طرفی بیف رو داریم که خودنویس الیور رو دزدیده و نتونسته انتظار پدرش رو برآورده کنه. این رویارویی یکی از بهترین و به یادماندنی ترین و عمیق ترین و برجسته ترین صحنه های این نمایش هست.

حالا وارد بخش دوم نمایش میشیم. این بخش مثل موسیقی ای هست که به نظرتون میاد میخواد تمام شه ولی به زیبایی ادامه پیدا میکنه و شما ازین غافلگیری لذت میبرید. بنابراین کشدار شدن بخش دوم که ذاتاً زیباست و کشدار بودن بخش اول هم در بخش دوم توجیه زیبایی شناسانه اش رو پیدا میکنه هم ازین جهت که المان هایی که در بخش اول زاید به نظر میرسید کارکرد خودشون رو پیدا میکنند و هم ازین جهت که ازین طریق نمایش به شما تلنگر میزنه که قضاوت کار سختیه. از نظر من به علاوه این نوع روایت داستان باعث میشه شما ناخواسته خودت رو در دل ماجرا ببینی. تو گویی تو هم یکی از شخصیت های جهان نمایشی. بنابراین این کشدار بودن بخش اول نه تنها شما رو از جهان نمایش دور نکرده بلکه ناخواسته و ناخودآگاه شما رو درگیر نمایش کرده و وقتی شما در بخش دوم به خودآگاهی میرسید یکهو ازین بابت جا میخورید و ازین غافلگیری لذت میبرید.

۱۵ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید