در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سروش حائری درباره نمایش آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره ...: یادداشت "فرزاد امینی" کارگردان نمایش "آه شهلا این گاوی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:44:14
یادداشت "فرزاد امینی" کارگردان نمایش "آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره.." ، به مناسبت اجرای هشتمین اثر «تئاتر پرومته» در بانی فیلم
برخورد کوبیستی
فرزاد امینی

---------------------------------------
درباره نمایش جدیدم« آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره...» در سه بخش می توانم صحبت کنم: متن، بازی و زیبایی شناسی. در ساختار متن، شیوه روایت اپیک است.اپیک شیوه ای است که آن را نه از سر تفنن، بلکه از روی احساسی از یک ضرورت اجتماعی برگزیده ام. این ساختار روایت را در همه کارهایم داشته ام و این ضرورت از این جهت تئاتر من را چون تقدیری در خود گرفته یعنی آنکه از آن گزیری ندارم وقتی که میبینم تاریخ ما صرفاً تاریخ هیجانها و عواطف بوده است و ما همیشه فقط شاعر بوده ایم، روایت اپیک برایم یک ضرورت اجتماعی می شود. روایت اپیک و آنچه در برشت دریافته ام را «دیالکتیک خردمندی» می نامم. خردها مانند ... دیدن ادامه ›› پرسپکتیوهای متضاد اندیشه در مقابل یکدیگر قرار می گیرند و یکدیگر را تحلیل می کنند در این کار همه زنها نامشان شهلاست و همه مردها نامشان داوود است. این یک نگاه کوبیستی است که به جامعه داشته ام، از آنجایی که معتقدم ما فقط و فقط یک جامعه داریم، جامعه به مثابه یک ارگانیسم زنده. آنچنانکه پیکاسو تابلوی زن گریان را از چند پرسپکتیو مختلف نقاشی کرده در حالی که زن گریان فقط و فقط یک زن گریان بوده، شیوه روایت اپیک در «آه شهلا...» اشاره و الهامی است از برخورد کوبیستی با شهلاها و داوودها در ارگانیسم جامعه. به واقع می توانم بگویم این کار غرق در یک وجه از یک پیکر نمی شودو چند وجهی با آن پیکر برخورد میکند و این برخورد یک دیالکتیک خردمندانه است. در زمینه «تئوری بازیگری» و بازی بازیگرانم همواره در طول هشت کاری که کارگردانی کرده ام وابسته به سنت تئاتری بوده ام که آن را «تئاتر تنانه» می نامم. سنتی که در آن بزرگانی چون میرهولد، آرتو، گروتفسکی و یوجنیو باربا کار کرده اند و دغدغه های زیبایی شناسی شان را گسترده و تئوریزه کرده اند. شیوه کار و راهنمایی بازیگرانم در رسیدن به اکت ها و فیگورها و صداهای مناسب در این سنت تئاتری تعریف می شود. هر گز آنچه را که مرسوم است و دورخوانی گفته می شود انجام نمی دهم. نه خود و نه بازیگر را درگیر سخنوری های روشنفکرانه و نغزگویی های فیلسوفانه و شاعرانه یا روانشناسانه نمی کنم. آنچه که بسیار رایج است و متاًسفانه بشدت بی محتوا همین اصطلاح روانشناسی شخصیت و پیدا کردن شناسنامه شخصیت برای بازی است که به هیچ وجه برای آن اعتباری و مرجعیتی قائل نیستم. این قدر که ما اهالی تئاتر مدعی روانشناسی شخصیت و جامعه شناسی شخصیت هستیم، پروفسور فروید و پروفسور ماکس وبر هم نبودند. درباره مورد سوم که زیبایی شناسی کار باشد می توانم آن را در ساختار اکسپرسیونیسم شرح دهم. بیان بحران و بیان «عصبیت تن». اکسپرسیونیسم نزد من بیان بحران تن و بیان حقیقت آن چیزی است من به مثابه کل ارگانیسم جامعه، به واسطه آن در تاریخ اجتماعی و حضور روزمره زندگی واقعی ام، خود را بیان می کنم. اکسپرسیو تن رنجور، تن شادان، تن متفکر، تن عاصی، تن مظلوم، تن ظالم، « اکسپرسیون عصبیت تن» است. «اکسپرسیون عصبیت تن» اصطلاحی تئوریک است که آنرا برای تشریح زیبایی شناسی کار خود وضع کرده ام و به واسطه آن کار خود را آنالیز می کنم. آرزو می کنم تماشاگران بسیار محترم و عزیز این نمایش از آن بهره مند باشند و حس و دریافتی از یک اثر هنری به دست آورند.و سپاس فراوان از گروه بسیار مهربان و سخت کوش «تئاتر پرومته». منتظر دیدارتان هستیم.

---------------------------------------
منبع : بانی فیلم
سحر غنی زاده و Marillion این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید