در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره ...
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:33:12
امکان خرید پایان یافته
۱۱ تا ۳۰ دی ۱۳۹۳
۲۰:۳۰
بها: ۱۲,۰۰۰ تومان

یادداشت کارگردان:
پارامترهایی از زیباشناسیِ تیاتر اپیک و اکسپرسیونیسم در روایت و تیوری بازیگری در سنتِ تیوریک «گروتفسکی» و  «یوجینو باربا» این اثر را به نمایش می‌گذارد. زندگی روزمره و بسیار عادی یک خانواده کارگر در تهران.


شماره رزرو بلیت 09010185528

گزارش تصویری تیوال از نمایش آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره / عکاس: مهدی اسماعیلیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

خیابان آیت اله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی (فرصت سابق)، باغ هنر، خانه‌ی هنرمندان ایران، تماشاخانه استاد عزت‌اله انتظامی
تلفن:  ۸۸۳۱۰۴۵۷، ۸۸۳۱۰۴۵۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یادداشت "فرزاد امینی" کارگردان نمایش "آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره.." ، به مناسبت اجرای هشتمین اثر «تئاتر پرومته» در بانی فیلم
برخورد کوبیستی
فرزاد امینی

---------------------------------------
درباره نمایش جدیدم« آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره...» در سه بخش می توانم صحبت کنم: متن، بازی و زیبایی شناسی. در ساختار متن، شیوه روایت اپیک است.اپیک شیوه ای است که آن را نه از سر تفنن، بلکه از روی احساسی از یک ضرورت اجتماعی برگزیده ام. این ساختار روایت را در همه کارهایم داشته ام و این ضرورت از این جهت تئاتر من را چون تقدیری در خود گرفته یعنی آنکه از آن گزیری ندارم وقتی که میبینم تاریخ ما صرفاً تاریخ هیجانها و عواطف بوده است و ما همیشه فقط شاعر بوده ایم، روایت اپیک برایم یک ضرورت اجتماعی می شود. روایت اپیک و آنچه در برشت دریافته ام را «دیالکتیک خردمندی» می نامم. خردها مانند ... دیدن ادامه ›› پرسپکتیوهای متضاد اندیشه در مقابل یکدیگر قرار می گیرند و یکدیگر را تحلیل می کنند در این کار همه زنها نامشان شهلاست و همه مردها نامشان داوود است. این یک نگاه کوبیستی است که به جامعه داشته ام، از آنجایی که معتقدم ما فقط و فقط یک جامعه داریم، جامعه به مثابه یک ارگانیسم زنده. آنچنانکه پیکاسو تابلوی زن گریان را از چند پرسپکتیو مختلف نقاشی کرده در حالی که زن گریان فقط و فقط یک زن گریان بوده، شیوه روایت اپیک در «آه شهلا...» اشاره و الهامی است از برخورد کوبیستی با شهلاها و داوودها در ارگانیسم جامعه. به واقع می توانم بگویم این کار غرق در یک وجه از یک پیکر نمی شودو چند وجهی با آن پیکر برخورد میکند و این برخورد یک دیالکتیک خردمندانه است. در زمینه «تئوری بازیگری» و بازی بازیگرانم همواره در طول هشت کاری که کارگردانی کرده ام وابسته به سنت تئاتری بوده ام که آن را «تئاتر تنانه» می نامم. سنتی که در آن بزرگانی چون میرهولد، آرتو، گروتفسکی و یوجنیو باربا کار کرده اند و دغدغه های زیبایی شناسی شان را گسترده و تئوریزه کرده اند. شیوه کار و راهنمایی بازیگرانم در رسیدن به اکت ها و فیگورها و صداهای مناسب در این سنت تئاتری تعریف می شود. هر گز آنچه را که مرسوم است و دورخوانی گفته می شود انجام نمی دهم. نه خود و نه بازیگر را درگیر سخنوری های روشنفکرانه و نغزگویی های فیلسوفانه و شاعرانه یا روانشناسانه نمی کنم. آنچه که بسیار رایج است و متاًسفانه بشدت بی محتوا همین اصطلاح روانشناسی شخصیت و پیدا کردن شناسنامه شخصیت برای بازی است که به هیچ وجه برای آن اعتباری و مرجعیتی قائل نیستم. این قدر که ما اهالی تئاتر مدعی روانشناسی شخصیت و جامعه شناسی شخصیت هستیم، پروفسور فروید و پروفسور ماکس وبر هم نبودند. درباره مورد سوم که زیبایی شناسی کار باشد می توانم آن را در ساختار اکسپرسیونیسم شرح دهم. بیان بحران و بیان «عصبیت تن». اکسپرسیونیسم نزد من بیان بحران تن و بیان حقیقت آن چیزی است من به مثابه کل ارگانیسم جامعه، به واسطه آن در تاریخ اجتماعی و حضور روزمره زندگی واقعی ام، خود را بیان می کنم. اکسپرسیو تن رنجور، تن شادان، تن متفکر، تن عاصی، تن مظلوم، تن ظالم، « اکسپرسیون عصبیت تن» است. «اکسپرسیون عصبیت تن» اصطلاحی تئوریک است که آنرا برای تشریح زیبایی شناسی کار خود وضع کرده ام و به واسطه آن کار خود را آنالیز می کنم. آرزو می کنم تماشاگران بسیار محترم و عزیز این نمایش از آن بهره مند باشند و حس و دریافتی از یک اثر هنری به دست آورند.و سپاس فراوان از گروه بسیار مهربان و سخت کوش «تئاتر پرومته». منتظر دیدارتان هستیم.

---------------------------------------
منبع : بانی فیلم
سحر غنی زاده و Marillion این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گفت و گوی تفصیلی "فرزاد امینی" کارگردان نمایش "آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره.." با خبرگزاری ایرنا

---------------------------------------
تهیه کننده ها دنبال آثار پرسود هستند / به اصالت کار تئاتر ایمان دارم

تهران - ایرنا - تئاتر به عنوان هنری جریان بخش و اثرگذار همواره یکی از اصلی ترین قطب های جذابیت در بطن هنرهای نمایشی به شمار می رود و در این میان طی یک دهه اخیر با حضور جوانان تحصیلکرده ، تعامل مثبت و سازنده تر بزرگان و پیشکسوتان تئاتر کشور با آنها، شاهد تولید آثار پخته تر و موفق تر و صد البته پیشروتر در فعالیت های تئاتری کشور هستیم.

تهیه کننده ها دنبال آثار پرسود هستند / به اصالت کار تئاتر ایمان دارم
هر چند هنوز هم بحث دغدغه های مالی و معضل کمبود سالن، اصلی ترین ... دیدن ادامه ›› آسیب های فعالیت بدنه تئاتر حرفه ای کشور را شکل می دهد اما هنرمندان تئاتر به ویژه جوانان و تازه نفس ها در کنار تحمل تمامی این مصائب تلاش می کنند تا به هر نحو ممکن تجربیات خود را پیش روی مخاطبان قرار دهند و گویا تایید آنها برایشان مهمتراز سپری کردن خوان هایی است که در مسیرتولید و اجرای عمومی نمایش شان می کشند.

نمونه یکی از این جوان ها، فرزاد امینی است که طی 10 سال گذشته توانسته هشت نمایش را تولید و به اجرا برساند و در حال حاضر نمایش «آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره...» را در حالی در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان به صحنه دارد که برای نخستین بار این اثر را سال 1386 در جشنواره تئاترسوره به صحنه برد و با وجود جوایزی که این نمایش گرفت برای اجرای عمومی آن تا 1393 صبر کرده است.

بر همین اساس سراغ امینی رفتیم و درباه نمایش «آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره...» که ویژگی های تئاتر تجربی را با تعاریف دقیق و متقن خود دارد و طی چند روز اخیر مورد تایید برخی از هنرمندان پیشکسوت کشور نیز قرار گرفته به گپ و گفت نشستیم.

وی با ابراز تاسف از این مساله که تهیه کننده ها در حوزه تئاتر تنها به فکر حمایت از آثاری سهتند که بازگشت سرمایه آنها را تضمین کند: با تمام سختی های موجود به اصالت کار تئاتر ایمان دارم.

فرزاد امینی روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار تئاتر ایرنا با بیان آنکه این نمایش هشتمین کاری است که به عنوان کارگردان آن را تولید و به اجرا رسانده ام گفت: سال گذشته نمایشی با عنوان «من از سگ بودنم چیزهای جدید فهمیده بودم...» که بر اساس دو داستان «سگ ولگرد» و «سه قطره خون» به قلم صادق هدایت نوشته و کارگردانی کرده بودم را به صحنه بردم.

وی درباره داستان نمایش «آه شهلا...» توضیح داد: این نمایش داستان ساده ای دارد و روایت کننده خانواده ای (شهلا و داود) کارگر در تهران است که مخاطب در این اثر با برخوردی لایه لایه در روایت و مواجهه آنها با محیط اطراف و لایه های مختلف جامعه مواجه می شود.

سرپرست گروه تئاتر «پرومته» با اشاره به این مساله که آنقدر این برخورد آزار دهنده و آسیب رسان است که جسم و روان شهلا به مرور در این لایه ها و برخوردها دچار فروپاشی و منتج به خودکشی وی می شود، افزود: درروایت این اثر به هیچ وجه قصد برخورد طبقاتی با این احساس سرکوب شدگی و حقارت اجتماعی را نداشتم و تمامی کاراکترها در این نمایش همچنان مثل دو قهرمان اصلی این اثر، فروپاشی، اضمحلال و فشار بر جسم و روان را تجربه می کنند.

وی با بیان آنکه تمام زن ها در این نمایش نام شان «شهلا» است و تمام مردها نام شام «داود» است خاطرنشان کرد: نگاه من به جامعه در این نمایش نگاهی است به یک ارگانیسم واحد زنده، و آنکه این تخریب و فروپاشی ناشی از تضاد نیست، بلکه ناشی از هرج و مرج قرار نداشتن اخلاق و آدم ها در موقعیتی سالم در یک جامعه است.



** دنبال سبک زیبایی شناسانه خودم هستم

امینی درباره صحبت های محمد ساربان که بعد از تماشای نمایش «آه شهلا...» این کار را به کارهای گروه کارگاه نمایش به سرپرستی «آربی آوانسیان» شبیه دانسته بود، ضمن تقدیر از این اظهارنظر پیشکسوت تئاتر کشورمان گفت: آقای ساربان سال 1385 نمایش «پروا» را از تولیدات من که بر اساس قصه «پادشاه و کنیزک» مثنوی معوی بود دیده بودند و آن زمان هم گفتند که فضای کار تو مرا یاد آثار آربی آوانسیان و کارگاه نمایش می اندازد.

وی ادامه داد: این تداعی در ذهن کسی که آن دوره را تجربه کرده است و کارهایی را در کارگاه نمایش از نزدیک دیده برای من باعث افتخاراست به ویژه آنکه عمیقا به این اصل اعتقاد دارم که تولیدات نمایشی کارگاه نمایش نقطه طلایی در تاریخ تئاترایران است که می توانست بستر خوبی برای رسیدن به زیبایی شناسی و تئاتری دارای سبک و رویه زیبایی شناسانه ای خاص و ایراین باشد.

کارگردان نمایش «مکبث» با بیان این جمله تعریفی که از تئاتر تجربی (تئاتر اکسپریمنتال) در ایران وجود دارد براساس سوء تفاهمی است که ما از معنای واژه تجربی داریم خاطرنشان کرد: تئاتر تجربی متاسفانه این سوء تفاهم را ایجاد می کند که ما چیزی را نمی دانیم و هیچ آگاهی از آن نداریم و پس از تجربه کردن آن نسبت به آن معرفت و آگاهی پیدا می کنیم؛ این درحالی است که بزرگان تئاتر اکسپریمنتال برخوردشان با تئاتر این گونه نیست که آگاهی و معرفت به زیبایی شناسانه اثر تولیدی شان نداشته باشند.

وی ادامه داد: وقتی به نام بزرگان تئاتر اکسپریمنتال جهان چون «تادئوش کانتور»، «کنستانتین استانیسلاوسکی»، «آپیا» یا «یوجینیو باربا» نگاه می کنیم متوجه می شویم که این بزرگان ابتدا تئوریسین های بزرگی هستند و اتفاقا به آنچه در تئاترتجربی می خواهند معرفت دارند.

این نمایشنامه نویس و کارگردان جوان و موفق کشور تصریح کرد در طول 11 سال فعالیتم دنبال یک استیل و سبک زیبایی شناسانه خاص هستم و تلاش می کنم به یک بنای منسجی از تولیدات برسم.



** صفحات حوادث روزنامه ها لبریز از ناگفته ها است

امینی درباره نحوه شکل گیری طرح و نگارش نمایشنامه «آه شهلا...» گفت: به دلیل آنکه به داستان و نمایشنامه علاقه دارم همیشه صفحه حوادث روزنامه ها برایم جالب بوده و آنها را می خوانم و ضمن خواندن از یک سو با مساله دردناکی مواجه می شوم و از سوی دیگر نیز به لحاظ جامعه شناسی به مطالعه جامعه می پردازم و این به من به عنوان یک ایرانی که میان هم میهنان خود با نگرش ها و اخلاق های مختلف زندگی می کنند بسیار کمک می کند تا آنهرا به به شکل دقیق تری مورد رصد وتوجه قرار دهم.

وی با بیان آنکه آدم های این صفحه خود ما هستیم ادامه داد: از قضای خوب روزگار، ما جرو افرادی نیستیم که حادثه آفریده باشیم و از قضای بد روزگار شهلاها و داودهای نمایش من افرادی هستند که که حادثه را آفریدند و نام شان در صفحه روزنامه ها برده شده، اما تاکید می کنم که بین من و داودی که در نمایشنامه ام وجود دارد و مرتکب قتل می شود و بین من و شهلایی که در این اثر است و در نهایت دست به خودکشی می زند هیچ تفاوتی نیست.

این هنرمند باتاکید بر این مساله که در این اثر نمایشی به هیچ قصد نقد طبقات مختلف جامعه را نداشتم و تلاش کردم از نگاه بالا به جامعه نگاه نکنم گفت: وقتی در این فضا به این حوادث رخ داده رجوع می کنم می بینم انسان های امروز اطراف ما در یک هرج و مرج روانی گرفتار هستند؛ به عنوان مثال انگار آدم های حاضر در این جامعه هرلحظه قرار است به هم دروغ بگویند و یا یکدیگر را سرکوب و تحقیر کنند و مدام شخصیت و کاراکتر آدم ها می بایست در این شرایط آنارشیستی اخلاقی باید از خود دفاع کنند.

وی افزود: مساله اخلاق در این نمایش برای من اولین و آخرین قربانی این وضع آنارشیستی است که وقتی به جامعه نگاه می کنم احساس می کنم در آن گرفتار هستیم.



** حمیات از تئاترتجربی در ایران کمرنگ است

امینی درباره اجرای پیشین این نمایش گفت: نمایش «آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره...» نخستین بار سال 1386 در جشنواره تئاتر ماه اجرا شد و جایزه بازیگری دریافت کرد اما متاسفانه فرصت اجرا به آن داده نشد ولی در طی این مدت مدام به اجرای آن فکر می کردم تا آنکه سرانجام با ارائه متن به سالن انتظامی خانه هنرمندان وموافقت مدیرت آن توانستم این نمایش را از 11 دی ماه به صحنه ببرم.

وی درباره حمایت از این اثر نمایشی با بیان آنکه تهیه کنندگی این نمایش با تمام سختی ها بر عهده خود من بوده یادآور شد: معمولا تهیه کننده ها در تئاتر گرایش چندانی به تئاتر تجربی ندارند چرا که به دلایل مشخصی که بازار تعیین کننده است آنها میل به سرمایه گذاری در اثری رادارند که قابلیت بازگشت سرمایه را داشته باشد.

کارگردان «من از سگ بودنم چیزهای جدید فهمیده بودم...» ادامه داد: می خواهم اصالت و اورجینال بودن هنری ام را حفظ کنم و حاضر نیستم وارد فضایی بشوم که از نظر هنری مورد تایید و ذائقه من نیست و بر همین اساس تلاش می کنم حتی اگر مجبور شوم تهیه کنندگی آن را به عهده بگیرم اما سبک زیبایی شناسانه خودم را در دنبال م یکنم.

امینی ضمن اشاره به استقبال خوب مخاطبان از اجرای عمومی این نمایش در سالن انتظامی خانه هنرمندان ابراز امیدواری کرد در سال آینده کارگاه را با نام گروه تئاتر پرومته خود را تاسیس کرده و علاقه مندان را به این جریان را در کارگاه جذب کند و با آنها به تولیدات آینده آثار نمایشی نگاهی مجدانه تر داشته باشد.

---------------------------------------
منبع :خبرگزاری ایرنا
سحر غنی زاده این را خواند
درنا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گفتگوی "فرزاد امینی" کارگردان نمایش "آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره.." با کافه آرت

---------------------------------------
خشونت نهفته انسان‌ها شاهکارهای تاریخ را رقم زده / فرزاد امینی در گفتگو با هنرآنلاین

کارگردان نمایش ˝آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره˝ معتقد است: ما با یک فروپاشی از درون مواجه هستیم، یک خشونت و پرخاشگری در وجودمان نهفته است که می‌توان به جرات گفت شاهکار تاریخ بشریت را ... دیدن ادامه ›› رقم زده است.

سرویس تئاتر هنرآنلاین:نمایش "آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره" روایت‌گر زندگی روزمره و بسیار عادی یک خانواده کارگر در تهران است که مهدی ابراهیم‌زاده، مهدی دوستی، ساناز پوردشتی، مونا سهراب حقیقت، مرضیه شاطر طوسی، فرزاد امینی نقش‌های آن را اجرا می‌کنند. این اثر نمایش از 11 تا 30 دی‌ماه در تماشاخانه استاد انتظامی به نویسندگی و کارگردانی فرزاد امینی به روی صحنه است.

فرزاد امینی نویسنده و کارگردان نمایش "آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره ..." درگفتگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره این نمایش گفت: متن این نمایش را سال 86 نوشتم. همان سال در جشنواره تئاتر ماه این نمایش اجرا شد و توانست در بخش بازیگری نیز جوایزی را از آن خود کند. اما متاسفانه برای اجرای عموم با بی‌مهری مواجه شد، درحالی که من باور داشتم که این کار اجرا می‌شود.

او ادامه داد: قصه نمایش "آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره ..." داستان پیچیده‌ای نیست، قصه درباره یک زوج به نام داود و شهلا است. زن و شوهری از قشر کارگر، ساکن تهران که در اثر فشار روحی ناشی از تحمل مشکلات و سختی‌هایی که در جامعه با آن روبرو هستند، جسم و روح‌شان مدام سرکوب می‌شود و آرام آرام این فروپاشی درون شکل گرفته و رشد می‌کند. در نهایت داود طی یک اتفاق قتلی انجام می‌دهد و در اثر این فروپاشی، شهلا دست به خودکشی می‌زند. در طول این سال‌ها مدام در صدد راهی بودم که این نمایش اجرا شود، خوشبختانه از سوی سالن استاد انتظامی در نهایت این نمایش مورد تایید قرار گرفت و پروسه خود را طی کرد تا امروز که این نمایش درحال اجراست.

کارگردان نمایش "اقدام‌های انجام نشده" با اشاره به دلیل انتخاب نام افرادی که برای این نمایش برگزیده و تداعی داستان زندگی فردی به این نام اظهار کرد: اسم این نمایش قسمتی از یک دیالوگ است در کار و خیلی برخورد پیچیده‌ای با آن نداشتم و برای خودم جذاب بود. نام زن نمایش شهلا است اما تمام زن‌های دیگری هم که در داستان حضور دارند، نام‌شان شهلاست. نام همسر این زن نیز داود است و مردهای دیگر قصه نیز هم نام داود هستند. در حقیقت نگاهی که من به شخصیت‌های این نمایش داشتم نگاهی کوبیسمی است چون جامعه را به مثابه یک ارگانیسم می‌بینم. به نظر من هیچ عضوی از جامعه در مقابل با عضو دیگر نیست و اگر باشد اشکالی وجود دارد. تقابل و تضاد افراد جامعه با هم منجر به یک ناهنجاری اجتماعی – عاطفی می‌شود که امروز با آن درگیر هستیم و محصول یک روز و یک شب هم نیست. دهه‌ها هرج و مرج و پرخاش و خشونت درونی روی هم انباشت شده تا وضعی چنین ایجاد شود. ما با یک فروپاشی از درون مواجه هستیم، در ظاهر بسیار با اخلاق و مودب، اما در درون پنهان جامعه، یک خشونت و پرخاشگری و دروغگویی بی‌نظیری در وجودمان نهفته است که می‌توان به جرات گفت شاهکار تاریخ بشریت را رقم زده است. دروغگویی که مدام با آن مواجهیم از بالاترین سطوح در قدرت تا پایین‌ترین آن را شامل می‌شود و این میزان دروغ یک شاهکار هنری است. در این نمایش تمامی شهلا‌ها و داودها بهم دروغ می‌گویند و همدیگر را سرکوب و تحقیر می‌کنند تا به تراژدی می‌رسد و شهلا خودکشی می‌کند. به اعتقاد من جامعه یک کل واحد است که نمی‌توانیم اجزایش را از هم جدا کنیم، بنابراین دلیل هم نام بودن کاراکترهای نمایش نیز برهمین اساس بوده است.

امینی در توضیح استفاده از شیوه کوبیستی در این نمایش توضیح داد: در این نمایش تلاش شده زوایای مختلف انسان در پرسپکتیوهای مختلف به نمایش گذاشته شود، اما متاسفانه این زوایا در پوزیشنی قرار دارند که هرکدام یکدیگر را به شدت تخریب می‌کنند. این پرسپکتیوها در چالش و تقابل با هم هستند.

این کارگردان تئاتر درباره برداشتی که از جامعه برای این نمایش داشته و به روی صحنه آورده است، گفت: برای من اجتماع نوعی قدرت بی‌زمان و مکان است. من به هیچ وجه جهانی شدن و جهان شمول شدن را درک نمی‌کنم. امکان ندارد من از درون جامعه بیرون نیایم و بتوانم با یک رومی یا یک پاریسی یا آدم‌های دیگر ارتباط برقرار کنم. من از جامعه دریافت می‌کنم، در درونم آن را هضم و درنهایت آن را به یک محصول فکری تبدیل و از ذهنم خارج می‌کنم. وقتی کاری تولید می‌شود و جهان هم با آن ارتباط برقرار می‌کند باید در درون اثر مفهوم را پیدا کرد.

او در ادامه درباره استفاده از زبان بدن و فیزیکال بودن آن و تفاوت این نمایش با سایر نمایش‌های فیزیکال نیز گفت: در شیوه اجرایی خودم را به شدت وابسته به سنت تئاتری افرادی چون آنتونن آرتو، یرژی گرتوفسکی و یوجنیو باربا می‌دانم. من به این نوع تئاتر، "تئاتر تنانه" می‌گویم. واژه تنانه را به این دلیل به کار می‌برم که تئاتر فیزیکال و تئاتر بدنی آنقدر به کار برده شده که تبدیل به کلیشه شده است و مخاطب زمانی که با این کلمات روبرو می‌شود، تصور می‌کند که قرار است به دیدن نمایشی بدون دیالوگ و تنها بر پایه حرکات مبتنی بر فیزیک و فیگور بازیگران بنشیند. این کلیشه تا حدی پیش رفته که انگار تئاتر دیالوگ دار و قصه‌گو قرار نیست حرکات فیزیکال داشته و بدن بازیگر در آن اهمیت یابد. ما در این نمایش جلسات طولانی تمرین داشتیم و برای کوچک‌ترین حرکات نیز تمرین کردیم، تا بازیگر به آن اکت و فیگور هماهنگی که باید رسیده و از آن اکت ساده خارج و به زبان بدن رسانده و به اجرا درآورد.

---------------------------------------
منبع :هنر آنلاین
سحر غنی زاده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید