در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مهربد جهان بین درباره نمایش سقراط: تورانداز گرامی پیرو مکتوب شما چندین بار متن نگارش شده توسط خود را خوا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:58:31
تورانداز گرامی
پیرو مکتوب شما چندین بار متن نگارش شده توسط خود را خواندم و علیرغم نظرتان ، هتک حرمتی در آن نیافتم
مگر اینکه در قاموس نوین نگارش ، بیان ناهنجاری های فرهنگی توهین محسوب گردد
به گمانم این نه از غرض این حقیر که از مفروض جنابتان مکتشف گردیده

اینکه همچون فرمایش شما عزیز بگذاریم هر شخصی تراوشات ذهنی خود را در رابطه با هر اثر هنری بی محابا بیان کند امری پسندیده و شرط لازم مینماید اما کافی نیست. تعبیر این بنده از دموکراسی با حضرتتان متفاوت است. بیان هر نظری بدون دغدغهء مسئولیت و بازخورد متعارف ، حکما" حال متکلم وحدهء بی مستمعی را داراست که پی در پی خود میگوید خود نیوش میکند. این گونه دموکراسی از همان قماشی خواهد بود که بی هیچ گونه تعهدی سقراط را هم از دم تیغ گذراند. اینکه بگذاریم هر کس هر چه میخواهد را بگوید زیباست به شرط آنکه گوینده بر علم خود واقف و بر کلام خود عادل باشد. دوست داشتن یا نداشتن یک اثر هنری چیزی کاملا" سلیقه ای ، شخصی و مورد احترام است. از برای این امر هم در سایت یا به قول جنابعالی محفل فرهنگی ، پیش بینی های لازم گردیده . در ذیل برگه معرفی هر ... دیدن ادامه ›› اثر دو جایگاه برای ابراز دوست داشتن و نداشتن آن اثر مهیاست.مشکل از آنجا آغاز میگردد که فردی بدون داشتن تجربه و صبغه فعالیت در راستای اثری که از آن نقد میکند ، برای دیگران تکلیف معین میکند.
بگذارید برای تشهیذ ذهنتان مثالی بزنم:
آیا این پذیرفته است که فردی به صرف از بر داشتن هفت نت موسیقی و دو کلید معروف سل و فا ، از سنفونی پنج بتهون خوشش بیاید یا نیاید؟
جواب مثبت است

حال آیا این پذیرفته است که فردی به صرف دارا بودن علوم مذکور به خود اجازه دهد نقدی بر سنفونی پنج بتهون نوشته و برای دیگران تعیین تکلیف نماید که آن را بشنوند یا نه؟
جواب واضح است

سرور عزیز نگرانی فرهنگی شما قابل تقدیر و تامل است اما نشانهء پیکان کمانتان به خودی هاست. دوست گرامی همواره باید از آنانکه در مورد مطلبی اطلاعات کمی دارند نسبت به افرادی که در مورد همان مطلب اصولا" اطلاعی ندارند ، بیشتر ترسید و بر حذر بود.
بگذارید در همینجا تصریح نمایم که این حقیر خود را در مثال ذکر شده از دسته همان عالمان هفت نت و دو کلید میدانم و از منظری برتر به موضوع نگاه نمینمایم. تنها فرق اینجانب این است که بر ضعف علم و تحدید خود مقر و عاملم. اگر نمیدانم و اشراف ندارم ، زبان در کام کرده دیگران را به بیراهه رهنمون نمیشوم.
متاسفانه همه چیز دانی! ما جماعت تبدیل به یکی از معظلات هنجار در جامعه شده . از آن دسته امور نکوهیده ای که در طول زمان نه تنها قبح خود را تطهیر کرده که اکنون به عنوان یک خصیصهء ممدوح و مقدس به شمار میآید. تا آنجا که هیچ کس حق ندارد معروض دارد که بر بالای این چشم ابرویی هم نمایان هست وگرنه سریعا" به هتک حرمت و اهانت کردن متهم میگردد.
دوست گرامی آیا تا کنون به این اندیشیده اید که چرا نقد مکتوب و به جا مانده از بزرگوارانی همچون مرحوم سمندریان ، عزت الله انتظامی و هادی مرزبان بر آثاری هنری که خود استخوان خورد کرده های آنند از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر است؟ آیا با این اوصاف سیل نقادی ما مردم همه چیز دان (البته اگر بشود آن را نقد نامید) بر هر اثر هنری ریز و درشت کمی مضحک نمینماید؟
در قائدهء مکتوبتان طبق یک سنت قدیمی نگارش ، استشهاد به نظمی هم نموده اید. بنده نیز علیرغم اینکه تمایلی به این سبک نگارش ندارم مع الوصف به خاطر احترام به حضرتعالی بر این طریق خاتمه میدهم. شعر ذیل زبان حال بسیاری از ما جماعت است که شاعر بزرگوار تنها سعی نموده بیان درد نماید گرچه شاید از منظر شما بزرگوار این کلام منظوم توهین به بشریت تعبیر گردد کما اینکه از مرقومهء این حقیر نیز چنین استنباط فرمودید اما امثال من آن را همچون آیینه ای در مقابل دیدگان خود منصوب و معزز قرار داده ایم باشد که رستگار شویم.

نجسته ره به طریقت ستاده بر ارشاد................نبرده پی به حقیقت نشسته در تحقیق
رسانده بانگ فضیلت به چرخ و نشناسد..........سهیل را ز سها و صهیل را ز نهیق
به خضر طعنه و خود در میان وادی گم...........به نوح خنده و خود در میان بهر غریق

عزت و بزرگواریتان را آرزومندم
سپاس از نثر زیبا و پر محتوای جنابعالی. استفاده کردم.
بنده هم بسیار موافقم که بتونیم هنر و هنرمند سره رو از ناسره تفکیک کنیم و هر چیز رو هنر ننامیم و هرکس رو هنرمند ندونیم و حقیقتا از دغدغه های ذهنی من هست. اگرچه باز هم معیارها نسبی و سلیقه ای هست اما معیارهایی مثل عقل و زیبایی شناسی میتونه به ما تو این زمینه کمک کنه. بنده منظورم این بود که در دفاع -یا نقد- از یک اثر (هر چند که جای دفاع هم داشته باشه) دچار تعصب یا غرض ورزی نشیم. اول هم به خودم میگم تا جسارت تلقی نشه. قبول که امثال بنده بدون داشتن دانش و خردورزی لازم در حیطه هنر ابراز نظر میکنن اما تصدیق میفرمایید نحوه انتقاد از این موضوع هم خودش میتونه حائز اهمیت باشه وگرنه فرق منتقد محترم با بنده کم سواد نابخرد چه میتونه باشه. ضمن اینکه درسته که خیلی از مخاطبین هنر مسلط به فنون، طبع و دانش هنری ممکنه نباشند اما فکر میکنم که این رو هم تصدیق میفرمایید همچنان که خیلی از منتقدین و حتی بدگویان یک اثر هنری ممکن است هنرنشناس باشند همین امر در مورد کسانی که خیلی راحت هر اجرای شبه هنری و نازیبا رو به عنوان هنر تایید کرده و بسیار از اون تمجید میکنند هم میتونه صادق باشه.
درود بر شما
۲۱ فروردین ۱۳۹۴
درود و سپاس متقابل
چوبکاری حضرتعالی در خط اول مکتوبتان باعث شعف و البته شرمندگی این حقیر گردید.
ما در محضر بزرگوارانی چون شما درس پس میدهیم.
همچنین شکست نفسی و فروتنی شما در بدنهء نگارش ، نشان از بزرگواری و گستردگی روحتان دارد.
کلامتان متین و منطقی است و این حقیر نیز در این زمینه با شما همراه و همدلم
تنها تاکید من در این است که بدانیم مسئول گفتارمان هستیم ... دیدن ادامه ›› و ممکن است به تبع آن نظر فردو یا جمعی را تغییر دهیم. اینگونه نگاه کردن به مطلب خامهء قلم را بر کاغذ سفید با دقت و وسواس بیشتری میرقصاند.
قربانتان
۲۲ فروردین ۱۳۹۴
بزرگوارید. بله در تاکیدتان صحیح میفرمایید. سپاسگزارم
۲۲ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید