در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | زهرا سیف: باران که می بارد... لباس های نو ام را میپوشم. گل های گلدان را مرتب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:30:09
باران که می بارد... لباس های نو ام را میپوشم.

گل های گلدان را مرتب میکنم  و 

 دو فنجان چای روی میز میگذارم.

باران که می بارد...

                        تو به دیدنم می آیی .


از: خود
اینکه چقدر از آن روزها گذشته
یا اینکه چقدر هر دویمان عوض شده‌ایم
یا اینکه هرکدام‌مان کجای دنیا افتاده‌ایم
اصلا مهم نیست
باز باران که ببارد
هر وقت که میخواهد باشد
دلم هوایت را میکند
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
به قول خودم:
« عصر ِ تلخ ِ انتظار
چای های ِ بی تو سرد
چشم ِ مانده بر درُ...
پشت ِ پنجره، هنوز
شمعدانی ِ عزیز
یادگار ِ آخرُ...»
....
و به قول حسین پناهی عزیز
«سراسیمه و مشتاق، سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی...»

و چقدر خوب است که باران، هنوز امید آمدنش را می بارد برای شما خانوم
زیبا بود و دلنشین
۳۰ خرداد ۱۳۹۴
چه زیبا نوشتید..
ممنونم از نگاهتون و نظرتون
۳۰ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید