در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | صادق اسماعیلی: « انکحتُ…» عشق را و تمام بهار را ! « زوجتُ…» سیب را و درخت انار را !
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:47:44
« انکحتُ…» عشق را و تمام بهار را !
« زوجتُ…» سیب را و درخت انار را !

« متعتُ…» خوشه خوشه رطبهای تازه را
گیلاسهای آتشی آبدار را !

« هذا موکلی …» : غزلم دف گرفت ، گفت .
تو هم گرفته ای به وکالت سه تار را !

« یک جلد …»آیه آیه قرآن ! تو سوره ای !
چشمت «قیامت» است ! بخوان «انفطار» را !

« یک آینه …»به ... دیدن ادامه ›› گردن من هست …دست توست ،
دستی که پاک می کند از آن غبار را

« یک جفت شمعدان …»؟! نه عزیزم ! دو چشم توست
که بر دریده پرده شبهای تار را !

مهریه تو چشمه و باران و رودسار
بر من بریز زمزمه آبشار را !

« ده شرطِ ضمنِ … ‌» ده ؟! …نه ! بگویید صد ! …هزار !
با بوسه مُهر می کنم آن صدهزار را !

لیلی تویی که قسمت من هم جنون شده
پس خط بزن شرایط دیوانه وار را !

این بار من به بوسه ات افطار می کنم
خانم ! شکسته ای عطش روزه دار را !


سیامک بهرام پرور
لیلی تویی که قسمت من هم جنون شده

درود بر شما با این گزینش ِ زیبا
سیامک بهرام پرور در غزل معاصر نوآوری های خوبی دارد. و غزلهایش زیباست. من این غزلش را هم دوست می دارم:

چقدر دست تو با دست من محبت کرد
و انحنای لبت بوسه را رعایت کرد
من از تو با شب و باران و بیشه‌ها گفتم
و هر که از تو شنید از ... دیدن ادامه ›› بهار صحبت کرد
کتابِ چشم مرا خط به خط بخوان، خانم !
که تابِ موی تو را مو به مو روایت کرد
سرودن از تو شبیه نوشتن وحی است
و آیه آیه تو را می شود تلاوت کرد:
اَلَم تَری ... که غزل کیف می کند با تو !؟
تنت ارم شد و من را به باغ دعوت کرد
.
.
.
۳۱ خرداد ۱۳۹۴
جناب افق عزیز، شعر خیلی زیبایی بود، ممنون از معرفی این شعر
۰۱ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید