در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال صادق اسماعیلی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:51:13
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
درخت گردو
چند سال پیش برای ساخت یک کلیپ سراغ تصاویر بمباران شیمیایی سردشت و حلبچه رفته بودم. گزارش Terry Lloyd برای شبکه ITN از بمباران حلبچه ... دیدن ادامه ›› را تماشا کردم و اشک ریختم. وقتی متوجه شدم درخت گردو قرار است به این ماجرا بپردازد در ابتدا خوشحال بودم که بالاخره سینما قرار است سراغ موضوعی فراموش شده برود.
اما فیلم آنچه انتظارش را داشتم نبود.
راحت بگویم
اینکه مهدویان این فاجعه را به سینما آورده، باشد دستش درد نکند اما نه اینطور در لانگ شات، نه اینطور بی مکث، نه اینطور بی طرف! نه اینطور بی مجرم! نه اینطور سفارشی!
وقتی با شروع فیلم صدای راوی را شنیدم متوجه شدم قرار است این قصه الکن باشد.
این قصه نیاز به راوی ندارد مگر آنکه کارگردان و فیلمنامه نتواند درست قصه بگوید و شخصیت پردازی کند و‌ باید سر و ته قضیه را با چند جمله راوی هم بیاورد. که مثلا قادر فلان است یا بهمان است. این سطحی ترین نوع پرداخت شخصیت است که در اوج لحظات احساسی با صدای مینا ساداتی به فیلم سکته های مدوام وارد می کند.
اما در مورد اندازه و نما.
نمیخواهم قصه را لو بدهم اما مگر می شود پدری جنازه دو فرزندش را به دوش گرفته و این لحظات تاثیر گذار را تنها در نمای اکستریم لانگ شات از پشت سر ببینید؟ من انتظار دارم با او هم قدم شویم، گام های لرزانش را بشماریم، عرق پیشانی و اشک چشم هایش را ببینیم، مگر می شود نماز خواندن پدری بر فرزندش را اینهمه دور و گنگ ببینیم؟
من انتظار دارم در سردخانه مکث کنیم در راهرو بیمارستان مکث کنیم، فکر میکنم اگر قرار است مرثیه ای روایت کنیم باید برای این مرثیه فرصت زاری بدهیم و کنش شخصیت اصلی را خیلی کلوز آپ تر ببینیم.
انتظار دارم این فاجعه را به یک خانواده تقلیل ندهیم! بک گراندی که کم کم کمرنگ می شود از عمق میدان این فاجعه می کاهد و اینکار درست نیست. مهدویان در این فیلم نه اندازه می فهمد نه نمای درست.
این فیلم به هیچ وجه فیلمی ملی نیست. بیانیه آخر فیلم در دادگاه و تاکید بر ملت کرد هم گواه این موضوع است که خیلی خوش بینانه می توان این فیلم را نوعی نگاه ناسیونالیستی کرد به این واقعه دانست. انگار کن که این فیلم مویدی بر جدا بودن قوم کرد از جغرافیای مرز و بوم ایران است. تا آنجا که در خاطرم مانده حتی یک مورد نام ایران در فیلم نیامد.
این فیلم رنج را نشان می دهد! برای نشان دادن این رنج نیاز چندانی هم به هنرمندی نیست، آنقدر عمق احساسی و انسانی این فاجعه بالاست که با هر روایتی هزار برابر ضعیف تر از اینهم احتمالا اشک را از مخاطب خواهد گرفت اما کدام مجرم؟ حتی در دادگاه یک کلام نه از فروشندگان سلاح های شیمیایی حرفی به میان می آید نه از استفاده کنندگان. پایان بندی فیلم شاید اگر کمی از لوسی مضاعفش کاسته می شد می توانست کارکرد بهتری داشته باشد.
این فیلم قطعا ضعیف ترین فیلم مهدویان است. اما پشت احساسات عمیقی که این فاجعه بر می انگیزد اینهمه ضعف و سهل انگاری از نگاه مخاطب پنهان می شود.
به جز معادی و مینو شریفی باقی بازی ها ضعیف و غیر قابل باور است. رابطه مهران مدیری و مینا ساداتی به عنوان یک زوج و تجربه ای که موجب اختلافشان شده، اصلا در نیامده، نه زوج بودنشان، نه فرزند از دست دادنشان و اصلا حضورشان در این ماجرا مثل یک وصله ناجور است.
معادی هم اگرچه تلاش زیادی برای در آوردن نقش به کار می گیرد اما بازی او هم با ضعف فیلمنامه و شخصیت پردازی الکن مانده است.
من مشکلی با سینمایی سفارشی ندارم، تعریف سینمای مستقل را هم اصلا قبول ندارم، چرا که در سینمایی که معمولا بازگشت سرمایه با شکست مواجه می شود، یا در خوشبینانه ترین حالتش که یک کمدی لمپن بفروش هم ساخته شود مستلزم یک یا چند سال پشت خط ماندن است. عملا سرمایه گذار مستقلی وجود ندارد! مگر امامی هایی که برای پولشویی فرهنگ و سینما را برگزیده اند! اما فیلمسازی سفارشی این بیم را برای یک کارگردان و یک مجموعه به دنبال دارد که چون پول مفت بیت المال است، کیفیت خروجی ملاک نیست و هرچه سریعتر هم کار را سَمبل کنند! برای سفارش دهنده خوشایند تر است. تحت هر شرایط فروش و کیفیتی هم سهم عوامل سر جای خودش باقی است. پس کارگردان و فیلمنامه نویس نقش یک بساز - بفروش (بنداز) را ایفا می کند! پس جناب مهدویان سفارشی ساز باش، اما بساز و بنداز نه!
آقای اسماعیلی کاملا با نوشته تون موافقم
چقدر خوب و دقیق نوشتید
۱۹ بهمن ۱۳۹۸
بامداد عزیز سخن شما کاملا درست و به جا هست، اما در انتخاب نما باید هدف مشخص باشه، مکث روی هر موقعیت هم باید اندازه داشته باشه، چون سعی کردم داستان رو لو ندم علی الخصوص سکانس های تاثیر گذار فیلم رو که اگر از فیلم بگیری چیزی باقی نمیمونه دقیق نتونستم به موضوع اشاره کنم. اما در اون سکانس و‌موقعیت که به عنوان نمونه عرض کردم ما یک مرد تنهای شکست عشقی خورده نداریم که لانگ شات ازش توی جاده مناسب موقعیتش باشه، ما مردی رو داریم گه مجبوره یک مسافت طولانی جنازه دو فرزندش زو به دوش بکشه برای به خاکسپاریشون، هر قدم از این موقعیت کنشی رو در پی داره. من فکر میکنم اون موقعیت جای لانگ شات نیست. البته منافاتی هم نداره ، میتونه لانگ شات رو بده و بعد چند قدم هم همراه این رنج باشه. دایلی گه میگم باید باشه برای اینه که ما باید عکس العمل رو ببینیم.
۱۹ بهمن ۱۳۹۸
بامداد جان
فیلم به زودی اکران می شه منتظر نظرت در مورد فیلم هستم

کارگردان حتی اگر از اون لانگ شات ها و نماها منظوری هم داشته نتونسته منظورش رو درست برسونه

فیلم با این موضوع می شد بسیار اثرگذارتر باشه تا چیزی که می بینم
۲۰ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خون شد!
بی مقدمه عرض کنم، این سوال همیشه، همه ساله، در این ایام جشنواره، برایم پیش می آمد که یک فیلم چقدر باید بد باشد تا داوران جشنواره را ... دیدن ادامه ›› قانع کند که به بخش مسابقه راه پیدا نکند! امسال به این فکر میکنم یک فیلم چقدر باید بد باشد که اصلا ساخته نشود!
بیست دقیقه شروع فیلم تماما نمای کلوزآپ بی معنا و بی مفهوم.
و بعد یک ساعت و‌ نیم به تمام معنا دری وری! ابایی از به کار بردن این واژه ندارم! تنها از این بابت ناراحتم که قطعا این واژه حق مطلب را ادا نمی کند!
قصه ای شلخته، دیالوگ های دهه ی پنجاهی و لب و لوچه ها و چشم و ابروهای مضحک! ول کن قیصر را مسعود خان! نماهای فاجعه! شخصیت های کاریکاتوری که نصف سینما را در لحظات به خیال کارگردان ناب فیلم به خنده وا می دارد!
و من کاندید صبور ترین ادم قرن هستم که تا تیتراژ پایانی فیلم را تماشا کردم! البته اگر روزی جایی مسعود خان را ببینم هزینه یک ورق ژلوفن را از ایشان خواهم گرفت!
دیالوگ ماندگار تمام اعصار و قرون تاریخ سینمای جهان: تو میخوای منو تیغ بزنی؟! من خودم ژیلتم!
پی نوشت: تیک احتمال کاهش جذابیت!!! را هم زدم!
حرفهات نقد و تحلیل نبود
یک دلنوشته سلیقه ایی بود از فیلمی که دوستش نداشتی ..............
من دیوانه فیلمهای شاهکار استاد گوزن ها خاک قیصر خط قرمز سربازهای جمعه اعتراض هستم و هرچقدر هم فیلم بد بسازه به دیدنش خواهم رفت ...
۱۷ بهمن ۱۳۹۸
اگر ایشون سلیقه ای برخورد میکنن و مینویسن ، خب شما هم با تعصب برخورد میکنین.
لزومی نداره چون یه کارگردانی یه زمانی گوزن ها و سرباز های جمعه رو ساخته ( که من هم دوست دارم ) هنوز هم فیلم خوب بسازه . مهرجویی هم یه زمانی گاو و هامون رو ساخت و مدت ها بعدش فیلم چه خوبه که برگشتی .
ای کاش از آدم ها بت نسازیم.
۱۷ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مکافات و‌ جنایت!
فی الواقع دوست دارم سر #رضا_ثروتی فریاد بزنم! چطور توانستی حرامش کنی!
هر چقدر هم که از علاقه های گذشته فاصله گرفته باشی، از برخی نام ها نمی توان گذشت، مثلا فرض کن بعد سال ها ندیدن فیلم، روزشمار بگذاری برای فیلم جدید تارانتینو، یا با خاطره "ویتسک" و "فهرست" و‌ "اتاق ورونیکا" بعد سال ها بی میلی و قهر با تئاتر با نام ثروتی بر بلیت صد و شصت هزار تومنی چشم پوشی کنی و بروی که یک نمایش خوب ببینی.
جنایت و مکافات جزو برترین آثار ادبی تاریخ است و بسیار هنرمندانه با نفوذ به اعماق روح و روان شخصیت ها رنج‌ و‌ تنهایی نوع بشر را به تصویر می کشد. پس قبول که تبدیل کردن یک اثر ادبی هفتصد و خورده ای صفحه ای به یک نمایش دوساعته کار ساده ای نیست! اما من نظرم این است: نمی توانی و حوصله وقت گذاشتن اساسی نداری، نکن! حرامش نکن!
نمی شود که کتاب را ورق بزنی و هر چند صفحه بگویی خب این صفحه را اجرا کنیم این صفحه را ولش، و‌بروی تا آخر!
من از دراماتورژی و لزوم حضورش در تئاتر مخصوصا به هنگام یک اقتباس از شاهکار ادبی مختص یک زمانه و فرهنگ دیگر آنقدر نمی دانم که اظهار فضل کنم. ... دیدن ادامه ››
اما به گمانِ منِ مخاطب عامِ علاقه مند، در یک نمایش همه چیز باید در خدمت یک تصویر سازی شسته و رفته از متن باشد. طراحی صحنه می تواند خیلی مینیمالیستی اما در خدمت لذت بردن مخاطب از اثر و درک درست اثر باشد، می تواند با یک دکور هیولا با درخت غول پیکر یک کارت پستال چند طبقه مفهومی از ساختار های ذهنی و روانی بسازد اما نه تنها کمکی به بهتر درک شدن نمایش توسط مخاطب نکند! در دیدن ساده هم او‌را به مکافات بیندازد!
عزیزی نوشته بود جنایت و مکافات داستایوفسکی روی صحنه مثله شد! من‌آنقدر ها بی انصاف نیستم، اما میگویم حرام شد! حیف شد. نه تنها متن حیف شد! بابک حمیدیان که حیف تر شد! آنقدر بی نظیر بود که من هر لحظه از نمایش ثروتی را فحش دادم! این بابک حمیدیان که بار نمایش را مثل اثر داستایوفسکی یک تنه به دوش کشید، در بند کارگردانی و‌نور پردازی و طراحی صحنه حرام شد. آنقدر دور و‌در سایه و‌گاهی و از برخی زوایا ماسکه شده بود که نصف تماشاچیان همه هنرنمایی اش را ندیدند! و من علاقه مند به کارهای ثروتی، همه این ضعف ها را چشم ثروتی می بینم!
حرامش کردی برادر!
جنایت و مکافات را حرام کردی!
پیام دهکردی و بهناز جعفری را حرام کردی!
بابک حمیدیان را خیلی حرام کردی!
پی نوشت اول: بعضی ها روی صحنه پیر هم که بشوند بازیگر نمی شوند! اسم نمیبرم.
دوم: این نمایش هنوز از متوسط بالاتر است، اما از نظر من ضعیف ترین کار ثروتی از نظر من است.
پی نوشت سوم: دو‌ساعت و‌اندی نشستن روی صندلی تالار وحد خطر ابتلا به زخم بستر و کمر درد و آرتروز را هشت صد درد افزایش می دهد!
دوست خوب تیوالی، امروز عهد خود شکستم و در سانس ویژه به دیدن نمایش شتافتم (البته با کمک تخفیف دانشجویی) و اینکه با احترام به شما در اغلب موارد با شما موافق نیستم...
بابک حمیدیان ، بهناز جعفری ، اصغر پیران و مهدی سلطانی از جان مایه گذاشتند و دکور و طبقات در خدمت متن نمایشی و نور و موزیک متن خیلی خوب سوار بر اثر بود و رد پای اکتهای عجایب المخلوقات و فهرست در ١/٣ پایانی اثر آشکار بود و بسیاری موارد مثبت دیگر...
۲۷ تیر ۱۳۹۸
سلام، نظر شما محترمه، هر کس میتونه یک توقع و انتظار از یک نمایش داشته باشه و از زوایای متفاوتی یک اثر رو ببینه، البته بخش اخر صحبتتون با نظر من منافاتی نداشت، من هم بازی بازیگران رو تحسین می کنم مخصوصا بابک حمیدیان و بهناز جعفری، جز یک دو مورد شناخته شده که به نظر من هیجوقت بازیگر خوبی نمیشن. به هر حال به نظرتون احترام میکذارم. شاید من باید باد بگیرم بهتر ببینم.
۲۷ تیر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
#جشنواره_فیلم_فجر #لاتاری
امتیاز من 8 از 10
مهدویان فیلمساز جریان سازی است و من به او و تیم جوانش خسته نباشید میگویم و به خاطر جسارتش کلاه از سر بر میدارم.
اینکه فیلم در پرداخت و اجرا چقدر موفق است در تخصص من نیست. اما علی الحساب به نظر این حقیر خوش ساخت است؛ به جز تکان های عمدی دوربین که من فلسفه اش را نمیفهمم! شخصیت ها به خوبی شکل میگیرند و باور پذیرند، خط داستان به خوبی پیش میرود، رابطه عاشقانه به زیبایی تصویر میشود، پاک و معصوم و عاشقانه و آنقدر هنرمندانه و به جا که از دست رفتنش مخاطب را با بغض و حسرت و کینه ی عاشق همراه می کند و حتی در مقابل خانواده دختر حق را به او می دهد.
بهترین بازی #ساعد_سهیلی در این فیلم است، من او را کاندید میدانم. همینطور هادی حجازی فر که مادرزاد کاندید است. جواد عزتی بازیگر فوق العاده توانمندی است. اما بازی بقیه بازیگران معمولی است.
و ... دیدن ادامه ›› اما حرف فیلم:
لاتاری فیلمی در ستایش عزت و غیرت ملی است. برای من مهم نیست که برخی انگ تروریست نشان دادن مردم ایران به آن بزنند. سال هاست که دیده ایم و تجربه کرده ایم و آموخته ایم، #مصلحت_اندیشی ها، ندیدن ها، چرتکه انداختن ها، خیالات خامی چون #پیروزی_بدون_جنگ در مقابل دشمن! نتیجه معکوس داده است.
لاتاری تلنگر است هم به حاکمیت و مسئولین و هم به تمامی مردم، نتیجه این سکوت ها و مصلحت اندیشی ها در تمامی زمینه های فساد، تبعیض، رانت و غیره همان اتفاقی است که چند روز پیش در نهاد ریاست جمهوری مشاهده شد. شاهد مثالی که با قمه و کفن پوش از جانش میگذرد چون جان به لب شده است.
زمانیکه فرخ نژاد با بیان اطلاع از تجارت دختران ایران زمین می گوید و به قول خودش روابط دیپلماتیک را فدای تن فروشی چند دختر نمیکند صحبت از یک ایدئولوژی است. که فکر می کند برای برخی مصلحت اندیشی ها مجبوریم چشم روی برخی حقایق و از بین رفتن غیرت و شرف ببندیم.
زمانیکه تمام ایران حمله به سفارت عربستان را محکوم کرد؛ که البته محکوم هم هست. همه معلول را دیدیند و علت را فراموش کردند. کسی از خود پرسید چقدر از این اتفاق سهم دولتمردانی است که با انفعال و مصلحت اندیشی در مقابل تجاوز به نوجوانان در فرودگاه جده و قتل زائران ایرانی، خون عده ای را به جوش آوردند؟

لاتاری بر خلاف ادعای برخی نسخه #قیصر وار نمیدهد، هشدار #قیصر شدن ها را میدهد که بس است اینهمه انفعال! فکری به حال ناکارآمدی ها بکنید. ما شهید ندادیم برای مشتی خاک تا شرف، عزت و غیرت را دو دستی تقدیم کنیم. این ملاحظه کاری ها در مقابل فساد ها والله از صدام ها برای این کشور بدتر است.

امیر، نیلوفر، اعظم م و پیمان لسان این را خواندند
حسن الوانپور این را دوست دارد
اون قمه کشی که به گفت رییس‌جمهوری حمله کرده از چیزی جان به لب نشده....قبلا از دیوار سفارت بالا میرفته و یا ملت رو تو خیابون کتک میزده و حالا بدلیل کمبود امکانات به پاستور میزنه...ضمنا کلی هم براش سابقه مثبت حساب میشه....این قمه کش...اگر غیرت داشت زمانی که تورم پنجاه درصد بود و ملت از گرسنگی و فقر در عذاب بودند و معجزه هزاره سوم هفتصد ملیارد دلار رو بباد داده بود کفن میپوشید....این کفن پوشان گوش بفرمان صرفا برای بیرون بودن چار تار مو یا به بخاطر فیلم و با اشاره بزرگترها در میدان حاضر میشن و هیچ اعتراضی به کاسبی تحریم ،گم شدن دکل ها ، برادران قاچاقچی خودشون،رفقای اختلاسگر و معجزه‌گر و....ندارند
۱۹ بهمن ۱۳۹۶
آقای جباری،امیدوارم مهدویان فیلم بعدیش رو با یه تهیه‌کننده دیگه بسازه ....بسیار با استعداد هست و حیفه که هدر بره.....مستند آخرین شبهای زمستانش هم در مورد شهید باقری دیدنی هست..در مورد مرد قمه‌کش و برای مشخص شدن اتاق فرمان باید سراغ کسانی رفت که اعتراضات اخیر رو در خراسان شروع کردن
۲۰ بهمن ۱۳۹۶
کاملا باهاتون موافقم اقای دانش عزیز
۲۰ بهمن ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
موضوع: لزوم درجه بندی سنی فیلم های جشنواره
درجه بندی سنی فیلم ها سال هاست که در سینمای جهان و هالیوود اعمال می شود. چرا ما که از همه جای دنیا ادعای بیشتری در باب دغدغه های فرهنگی و تربیتی ایرانی و اسلامی داریم تا به حال فکری به حال این مساله نکرده ایم؟!
تا امروز تقریبا نیمی از فیلم های جشنواره را تماشا کردم و به جرات میگویم که حداقل چهار فیلم تا اینجا مناسب هر سنی نیست (دارکوب - اتاق تاریک - شعله ور - مغزهای کوچک زنگ زده)
حداقل از امثال روح الله حجازی که علی الظاهر فیلمی حول و حوش مسائل تربیتی و روانشناسی کودک و مسائل اجتماعی میسازد انتظار می رود که بفهمد هر فیلمی مناسب این نیست که یک خانواده دست فرزندان خردسال، کودک یا حتی نوجوان خود را بگیرند و به تماشایش بنشینند و می باید خود او قبل از هر کسی نسبت به این مساله صدای گویا و رسای اهل فن باشد.
به گمان من مسئولین محترم جشنواره می باید قبل از اکران عمومی فیلم ها در جشنواره فجر ِ انقلاب ِ اسلامی ِ ایران، فیلم ها را به لحاظ محتوایی رصد کنند و با درجه بندی مناسب، خانواده را نسبت به چیزی که قرار است ببیند آگاه کنند. مساله ی به این سادگی واقعا آنقدر ها هم کار پیچیده و دشواری نیست. این موضوع علی الخصوص در مورد جشنواره بیشتر صدق می کند چون فرصت چندانی برای شناخت و معرفی فیلم ها پیش از اکران وجود ندارد.

واقعا ما چرا تا این حد بی ... دیدن ادامه ›› تفاوتیم؟! یعنی حتما باید فیلمی حاوی صحنه های جنسی زننده باشد یا با اره برقی به جان هم بیفتند تا شاید تازه فکر کنیم مناسب فرزندانمان هست یا نه؟!
آیا سید محمود رضوی دختر نوجوانش را به تماشای صحنه استعمال مواد مخدر سارا بهرامی می نشاند؟ آیا خود حمید نعمت الله موافق است که فرزندانش به تماشای صحنه های نشئگی امین حیایی پای منقل بنشینند؟
معنای درجه بندی سنی فیلم ها این نیست که مانع ورد کسی به سالن سینما بشویم، اما حداقل می شود به خانواده ای که دغدغه دارد و میخواهد از یک تفریح سالم استفاده کند، پیش از تماشای فیلم نسبت به چیزی که قرار است نمایش داده شود هشدار لازم داده شود و بعد از آن دیگر تصمیم را به عهده خودشان گذاشت.

پی نوشت: واقعا نمیتوانم برخی والدین را درک کنم! طرف همراه خانواده و با دختر نوجوانش کنار من نشسته، فیلمی را تماشا میکند که پر از موارد و صحنه های نامناسب است و اخر فیلم تحلیل میکند که پدر و مادر ِ فیلم چه اشتباهاتی داشتند!
واقعا موافقم. اصلا به جای سانسورهای بی مورد باید درجه بندی سنی انجام بشه تا فیلم ها هم همه ازشون بریده نشه
۱۷ بهمن ۱۳۹۶
البته بعد از درجه بندی فیلم ها لازم هست تا سینما ها هم درجه بندی را رعایت کنند. تا به حال اگر هم درجه بندی بوده از طرف تهیه کننده و با میل خودش انجام شده و بیشتر جنبه تبلیغی داشته. معمولا بعد از اکران هم DVD آن به راحتی در مغازه ها به فروش رفته!
۱۷ بهمن ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
#جشنواره_فجر #سوء_تفاهم 1 از 10
فراتر از فاجعه، بی نهایت مزخرف
وقتی جناب اکبر عبدی در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر از مردم برای سکوت و تماشای فیلم های مزخرفی که بازی کرده تشکر میکرد. انکار دقیقا اشاره به سوء تفاهم داشت. زمانی که فیلم با آن نماهای مبتدیانه و کاراکتر مضحک و لهجه بی معنی اکبر عبدی شروع شد، با خودم فکر میکردم این یک شوخی است و به زودی فیلم شروع می شود. اما جدی جدی این شوخی مسخره تا پایان فیلم ادامه پیدا کرد!
به تمام ِ معنا فاجعه بود. تقریبا چیزی حدود یک ساعت حرص خوردم. البته زمان فیلم بیشتر از یک ساعت بود اما مابقی زمان را که خوابیدم تنها زمانی بود که از خودم راضی ام.
اینکه این فیلم در بخش مسابقه جشنواره است یک #سوء_تفاهم بیشتر نیست. اینکه کارگردان فکر میکند فیلمنامه نوشته و کارگردانی کرده یک سوء تفاهم خنده دار است. اینکه مریلا زارعی قبول کرده در این فیلم بازی کند، یک سوء تفاهم ِ گریه دار است. اینکه اساسا بشود گفت این فیلم، فیلم بود هم یک سوء تفاهم است. قبلا هم گفته بودم وقتی فیلم های "فیلم" یعنی فیلمی که بشود گفت اساسا فیلم است نه #خاله_بازی! (بد بودن و خوب بودنش بماند) کم است. دلیل نمیشود هر مزخرفی را به بخش مسابقه جشنواره راه داد! اقا جان هیچ اشکالی ندارد جشنواره با ده فیلم برگزار شود که فیلم باشند!

پی نوشت : آن دنیا به اندازه ... دیدن ادامه ›› آن یک ساعت و اندی که موقع تماشای فیلم نخوابیدم و حرص خوردم از خجالت کارگردان در خواهم آمد.
هر کس هم ایشان را در خیابانی دید؛ با مسئولیت من از روی ایشان رد بشود یک دور هم دنده عقب بگیرد محض اطمینان خاطر، دیه اش را من شخصا تقبل میکنم.
با شما موافقم مخصوصا با بخش بازی کردن مریلا زارعی در این کار... این فیلم در بهترین حالت یک فیلم تلوزیونی برای برنامه کودک در روزهای جمعه بود.

پ.ن خون خودتون رو کثیف نکنید تازه جشنواره به نیمه رسیده!
۱۶ بهمن ۱۳۹۶
جسنواره از پارسال بهتره. ولی واقعا بعضی فیلم ها رو آدم نمیفهمه چطور به بخش مسابقه راه پیدا میکنن.
۱۶ بهمن ۱۳۹۶
وقتی داشتید این رو مینوشتید نمیدونستید که مریلا زارعی سال بعد تو فیلمی بنام ایده اصلی بازی میکنه که سوتفاهم پیش اون شاهکار سینمایی محسوب میشه :)))))))
دو ستاره دادم فقط بخاطر بازی خوب هانیه توسلی
۱۹ اسفند ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امتیاز 0.5
وقتی برای بیان نظرم در مورد فیلم خوب، بد جلف از واژه سخیف استفاده کردم، حالا فکر میکنم شاید کمی زیاده روی کردم، چون دیگر نمیدانم از چه واژه ای میتوان برای این فیلم استفاده کرد؟! " مبتذل" "مزخرف" یا ....
این فیلم هم قطعا همچون فیلم های دیگر کمدی دیده خواهد شد و خواهد فروخت، مثل من سالوادور نیستم و اخراجی ها و غیره! اما واقعا فیلمی با این سطح کیفیت فاجعه! چرا باید در بخش مسابقه جشنواره باشد؟ آیا واقعا اینکه جنس جشنواره جور باشد دلیل قانع کننده ای برای حضور اینگونه فیلم هاست. این جشنواره آنقدر فیلم ِ به قول فراستی ماقبلِ بد داشت که آدم می ماند متر و معیارهای ارزیابی یک فیلم برای راهیابی به بخش مسابقه ی جشنواره چیست؟
اما بعد از آن با دیدن اسامی نامزد ها آدم بیشتر متعجب می شود که به کجا می رویم، یادم هست یکبار در صفحه تیوال وقتی عطاران سیمرغ گرفت، نوشتم با اینکه عطاران بازی خوبی داشت، اما سیمرغ حق پرستویی برای بازی درخشان در فیلم کسل کننده "امروز" بود، حالا مانده ام کاندید شدن ساعد سهیلی و خیلی های دیگر را و ندیدن اینهمه بازی های درخشان را کجای دلمان بگذاریم، در آن مورد قبلی شاید میشد پذیرفت که به هر حال خیلی بیراه و نابجا نبوده و سلیقه داوران آنگونه رقم خورده است، اما امروز چه میشود گفت؟!
کاملا با شما موافقم. منم فکر میکردم خوب بد جلف سخیفه، اما با دیدن این اثر افتضاح تازه یخرده به خوب بد جلف حق میدیم !!
اقای فرخ نژاد از چه بخش این اثر دفاع میکرد دقیقا؟؟
۱۲ فروردین ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وای خدای من!
چطور اینهمه فیلم فااااجعه به جشنواره راه پیدا کردن؟!!
"دعوتنامه" - 0.5 از 10 یه زمانی ظاهرا هر کس از مادرش قهر میکرد خواننده میشد، تازگی ها دیده شده میرن کارگردان میشن!
ماجان - حیف از فرهاد اصلانی، حیف حیف حیف 1.5 از 10
خوب بد جلف! ضعیف! 3 از 10
انزوا ، ترجیح میدم سکوت کنم! 1.5 از 10
دریاچه ماهی، "دری وری " تماشاگر واقعا چه گناهی کرده! جای سندی خالی بود بهش بگه تو فیلم نساز! جون مادرت فیلم نساز! 0.5 از 10
به نظرم اگر امسال جشنواره ای برگزار نمیشد خیلی سنگین تر بود! سوال اینجاست که اگر واقعا تعداد فیلم های قابل دیدن! تاکید میکنم "قابل ... دیدن ادامه ›› دیدن" نه خوب حتی! در حد یک جشنواره سطح پایین هم نیست! واقعا چه اصراری به برگزاری این جشنواره است! به جرات میتوانم بگویم 50 درصد فیلم های سینمای هنر و تجربه ی یک سال گذشته از اغلب فیلم های جشنواره امسال قوی تر بودند. بعضی فیلم های امسال جشنواره، توهین به شعور مخاطب است، اگر جایزه تمشک طلایی در سینمای ایران داشتیم، بسیاری از فیلم های امسال جشنواره شایستگی رقابت برای آن را داشتند.

واقعا" جشنواره بدیه امسال. اکثر فیلم ها راضی کننده نبودند و بقیه هم خوب نبودند بلکه فقط قابل دیدن بودند به قول شما.
۱۴ بهمن ۱۳۹۵
شیرین خانم، متاسفانه تا اینجای جشنواره 7 تا فیلم دیدم که حتی قابل دیدن هم نبودند! و بعضی هاشون توهین به وقت و شعور مخاطب بود، تنها فیلم خوبی که تا امروز دیدم " ویلایی ها" بود که واقعا دوسش داشتم.
۱۴ بهمن ۱۳۹۵
واسه خوب بد جلف خیلی نمره ی بالایی دادی..۱ واقعا خیلی زیاده..متاسفانه من تو سینما ملت فیلم رو دیدم..اگه عوامل فیلم و پیشکسوتان سینما اونجا حضور نداشتند بعد از ۱۵ دقیقه خارج میشدم..واقعا حس کردم به شعور بیننده توهین شد..من تا اینجا فقط خفه گی رو تحسین میکنم. ۱۰ فیلم دیدم فقط چند تا بازی های بازیگر ها خوب بوده..امسال خیلی ضعیفه.
۱۵ بهمن ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گاو خشمگینِ یک خیمه شب بازی عاشقانه
امتیاز 3 از 10
ملغمه ای در هم و برهم از گاو خشمگین و کازابلانکا، کارگردان این فیلم ظاهرا سی دی اول گاو خشمگین و سی دی دوم کازابلانکا را دیده و تصمیم گرفته فیلم بسازه
با فیلم هایی که تا امروز دیدم میتوانم بگویم در انتظار یکی از ضعیف ترین دوره های تاریخ جشنواره باشید.
چشم به راه دیدن ماجرای نیمروز ، کسی بلیطشو داشت خبر بده، ممنون
فعلا خلاصه بگویم، تماشای این همه بازی خوب، آدم را به وجد می آورد.
تا تماشای این نمایش برای دومین بار...
یادداشتی بر نمایش فصل شکار بادبادک ها
" من این نمایش رو دوست نداشتم، دوست نداشتن نه به معنی دوست نداشتن، نه به اون معنی که داره! نه به معنی بد اومدن، دوست نداشتن به اون معنی که نداره!"
دیشب این نمایش را تماشا کردم. در فرصتی مفصل تر در مورد این نمایش خواهم نوشت، به نظرم کارهای جلال تهرانی را باید بیشتر از یک بار دید و تامل کرد، اما علی الحساب باید بگویم، من اخوان را دوست تر دارم!

-باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سر به گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید.
باغ بی برگی
خنده اش خونی ست اشک آمیز .
جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن
- خردک شرری هست هنوز؟!
_ من امشب آمدستم وام بگذارم ... سلامم را تو پاسخگوی!
*امید*
و قس علی هذا ...


جسارتن "وقس علی هذا" یعنی چی؟
۱۲ مرداد ۱۳۹۴
-باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
۱۵ مرداد ۱۳۹۴
بیتا نجاتی (tina2677)
کارهای جلال تهرانی را باید بیشتر از یک بار دید
۲۳ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من گاهی از خودمو نمیخوام ، من همه خودمو میخوام :(
چند روز پیش یادداشتی در مورد این نمایش نوشتم و مورد هجوم و حمله دوستان تیوالی قرار گرفت :)) و دیروز که لینکی از مصاحبه با علی سرابی را در این مورد دیدم. متوجه شدم که بیخود نیست اینقدر محبوب و محترم همه اهالی تئاتر است. صحبت های های علی سرابی بازیگر توانمند و دوست داشتنی و قابل احترام تئاتر در این زمینه خواندنی است.
لینک خبر
http://www.mehrnews.com/news/2786486
این همه جنجال برای چیست؟
اشتباه نکنید، منظور از جنجال سر و صدای عوامل این نمایش نیست، بلکه صحبت از هجمه ها و انتقادات کور و غیر منصافنه برخی منتقدان به این نمایش است. اینکه چرا کور و غیر منصفانه دلیلش این است که قبل از اجرا به طرز عجیبی این همجمه ها آغاز شد و همه انتقاد ها پیش از تماشای نمایش و آگاهی نسبت به محتوا و کیفت اثر بود.
کاسبی! حضور بازیگران مطرح برای جلب مخاطب! فاجعه!!!
چیزی که از نظر من "فاجعه" است بیانیه کانون کارگردانان خانه تئاتر است. بیانیه ای که سرشار از بغض و کینه است که البته دلیلش را نمیدانم! چگونه است که اگر نمایش "سقراط" با آن گروه قوی و باتجربه که از نظر من چندان هم حرفی برای گفتن نداشت، چند بار در سال و هر بار بیش از یک ماه و با قیمت40 هزار تومان اجرا برود، یا نمایش ها محمد رحمانیان و قیمت های کذایی آن چندان هم صحبت از کاسبی و به "اضمحلال کشاندن" نفس هنر تئاتر مطرح نمیشود؟ با چه محاسبه ای برای نمایشی که با این تعداد بازیگر سرشناس و کمتر از یک هفته اجرا می رود میتوان عنوان کاسبی گذاشت؟ به فرض هم که درآمد خوبی ایجاد شود که با شناخت و اطلاعاتی که شخصا دارم هرگز اینگونه نخواهد شد، اما به فرض محال هم که باشد، چه اشکالی وجود دارد؟ کشاندن قشر عامه مردم به سالن های تئاتر و درآمد زا کردن تئاتر چه منافاتی با نفس هنر تئاتر دارد؟ اگر صحبت از ضعف های این نمایش بشود که بعد از دیدن نمایش باید بگویم که البته سرشار از ضعف هم بود حرفی نیست! که آن هم به نظارت بر کیفیت آثار مربوط میشود. اما مساله چیز دیگری است. یادم هست سال گذشته بعد از روی صحنه بردن چند نمایش توسط ... دیدن ادامه ›› محمد یعقوبی، مشابه همین هجمه ها و انتقادات مطرح شد، آن هم در حالیکه نمایش های اجرا شده " هیولا خوانی" خشکسالی و دروغ و "25" همگی از دیدگاه مخاطبان و منتقدان واقعی نمره قابل قبولی گرفت. به شخصه باید بگویم هیولاخوانی بهترین نمایشی بود که سال گذشته تماشا کردم. پس جواب دلیل این انتقادات و هجمه ها را باید در مسائل دیگری جستجو کرد.
البته این مساله که برای مطرح کردن و کسب شهرت و اعتبار حتی به قیمت هزینه کردن از جیب و جمع کردن نام ها، تئاتری ضعیف به روی صحنه برود، جای تامل دارد. که آن هم به مسئولان نظارت و بازبینی برمیگردد نه به کارگردان و عوامل. البته من قضاوتی نمیکنم که این نمایش چنین هدفی را دنبال میکرده است. و اما در مورد خود نمایش باید بگویم که نمایش ضعیفی بود. سکانس های خوبی انتخاب نشده بود، دیالوگ ها پراکنده و شلخته و کارگردانی ضعیف، و حتی بازی های ضعیف. با این وجود برای شخص من اجرای زنده سکانس برتر فیلم قرمز توسط محمد رضا فروتن و بازی درخشان پانته آ بهرام به اندازه کافی لذت بخش و وسوسه برانگیز بود.
سقراط 60-70هزارتومن؟؟؟ امسال که 40تومن بود بلیتش؟
۰۳ تیر ۱۳۹۴
@شکیبا @ابرشیر @نیلوفر ثانی@میم تور انداز @ صادق قویم عزیز بهتره نگاهی به صحبت های علی سرابی در این زمینه بندازید

http://www.mehrnews.com/news/2786486
۰۷ تیر ۱۳۹۴
جناب اسماعیلی، بیانیه کانون کارگردانان خانه تئاتر، بیانیه ی بسیار هوشیارانه و روشن گرانه ای است اگرچه کمی دیرهنگام صادرشده است . امید به نهادینه شدن و اعتقاد به همبستگی در وجود تمام تاتری های اصیل برای جلوگیری از نفوذرویکردهایی تجارتی در تاتر که نتیجه ای جز ظهور این گونه شوها در بهترین سالن نمایشی کشور نیست... که اگر چنین نباشد خانه تاتر ویرانه خواهد شد و دیگر جایگاهی سزاوارو با اعتباربرای چنین بازیگرانی هم وجود نخواهد داشت !
۰۷ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
با عرض شرمندگی و خجالت، دو عدد بلیط نمایش "عاشقانه های نا آرام" برای تاریخ جمعه ۵ تیرماه موجود است. متاسفانه برای خودم مشکلی پیش اومده و نمیتونم برم!
واقعا از شما بعیده کار به این خوبی و فاخری رو از دست بدید! نیست کسی تا مرا یاری کند؟ جوانمردی نیست که به یاری من بشتابد؟ حالا من یه جوانی و خامی کردم! واقعا شما چرا؟ به من عاجز بینوا رحم کنید، برید ببینید دیگه شاید اونقدرا هم بد نبود :))
هر کس خواست به این شماره اطلاع بده:
09357674700
وحید هوبخت این را خواند
محمد شمالی، محمد رحمانی و عاطفه این را دوست دارند
شما هم علاوه بر خود نمایش جز لیست تحریمی ها هستید. مذاکره هم فایده نداره:)
۳۱ خرداد ۱۳۹۴
قربان ارادتمندم
آشنایی با تو عزیز هم برای من افتخاریست
۰۱ تیر ۱۳۹۴
خانم قربانیان من اگه نتونم این بلیط رو بفروشم با یه پیت بنزین میرم جلو تالار وحدت و ... :))
۰۱ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
« انکحتُ…» عشق را و تمام بهار را !
« زوجتُ…» سیب را و درخت انار را !

« متعتُ…» خوشه خوشه رطبهای تازه را
گیلاسهای آتشی آبدار را !

« هذا موکلی …» : غزلم دف گرفت ، گفت .
تو هم گرفته ای به وکالت سه تار را !

« یک جلد …»آیه آیه قرآن ! تو سوره ای !
چشمت «قیامت» است ! بخوان «انفطار» را !

« یک آینه …»به ... دیدن ادامه ›› گردن من هست …دست توست ،
دستی که پاک می کند از آن غبار را

« یک جفت شمعدان …»؟! نه عزیزم ! دو چشم توست
که بر دریده پرده شبهای تار را !

مهریه تو چشمه و باران و رودسار
بر من بریز زمزمه آبشار را !

« ده شرطِ ضمنِ … ‌» ده ؟! …نه ! بگویید صد ! …هزار !
با بوسه مُهر می کنم آن صدهزار را !

لیلی تویی که قسمت من هم جنون شده
پس خط بزن شرایط دیوانه وار را !

این بار من به بوسه ات افطار می کنم
خانم ! شکسته ای عطش روزه دار را !


سیامک بهرام پرور
لیلی تویی که قسمت من هم جنون شده

درود بر شما با این گزینش ِ زیبا
سیامک بهرام پرور در غزل معاصر نوآوری های خوبی دارد. و غزلهایش زیباست. من این غزلش را هم دوست می دارم:

چقدر دست تو با دست من محبت کرد
و انحنای لبت بوسه را رعایت کرد
من از تو با شب و باران و بیشه‌ها گفتم
و هر که از تو شنید از ... دیدن ادامه ›› بهار صحبت کرد
کتابِ چشم مرا خط به خط بخوان، خانم !
که تابِ موی تو را مو به مو روایت کرد
سرودن از تو شبیه نوشتن وحی است
و آیه آیه تو را می شود تلاوت کرد:
اَلَم تَری ... که غزل کیف می کند با تو !؟
تنت ارم شد و من را به باغ دعوت کرد
.
.
.
۳۱ خرداد ۱۳۹۴
جناب افق عزیز، شعر خیلی زیبایی بود، ممنون از معرفی این شعر
۰۱ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در این ظلمت غمبار بی پایان
انگار خدا هم
چراغ و چشم و دست و عصا از من گرفته است
دیکر چگونه من
قدم قدم
این دخمه تاریک بی هوا را
به سمت و سوی سوسوی بی قرار فانوسی در تندباد نامردمی
در به در خانه ای امن توانم گذشت
مرده است امید
......
دیگر "چه کنم" های من از سفر باز ایستاده اند
خسته اند از همهمه این همه ... دیدن ادامه ›› راه به راه، جواب های نامربوط خام که
بیخیال ..
مرداب به مرداب زندگی
دست و پا میزنم اشتیاق فرو رفتنی عمیق را به سمت مرگ
مرده است امید!
چراغ ها، نام ها، چشم ها
حروف اشاره به آن آشنایان غریب جدا مانده ،
حتی عطر و امید شکفتن شقایق دیگر
گرمایی برای این بدرود گفته خاموش به ارمغان ندارد
مرده است امید...

"صادق اسماعیلی"
پی نوشت: سید علی صالحی هم ممکن است گاهی اشتباه کند، مرده است امید!
بسیار زیبا..
۳۱ خرداد ۱۳۹۴
ممنونم خانم عبدی :)
۳۱ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنج شنبه برای بار دوم این نمایش را تماشا کردم، و اعتراف میکنم که از اجرای اول همه چیز خیلی بهتر شده بود. مخصوصا بازی صابر ابر نسبت به اجرای اول به طرز مشهودی بهتر شده بود. در واقع با اضافه شدن یک سری اکت ها میمون تر شده بود. خانم کردا هم کاملا در نقش جا افتاده بود.
اگرچه تاکید میکنم انتظار بیشتری داشتم، اما باز هم بدون شک این نمایش یکی از خوب های امسال است. متن خوب خانم نغمه ثمینی، بازی های خوب، کارگردانی نسبتا خوب.
میمون تر :))
۳۰ خرداد ۱۳۹۴
به نظر من در مقایسه با نوید محمدزاده که تو دل سگ سگ بود ، نوید خیلی بهتر بود، خیلی حیوون تر بود
۰۶ تیر ۱۳۹۴
@ غزاله کهن دل : من کاملا با شما هم عقیده ام :)
۰۷ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی بر نمایش سه جلسه تراپی
برای من به عنوان یک مخاطب عام که زمان زیادی نیست به تئاتر علاقه مند شده است، اولین چیزی که ایجاد انگیزه و وسوسه برای دیدن یک نمایش میکند کنار هم قرار گرفتن نام هاییست که خاطرات خوبی از آن ها در ذهن تو نقش بسته است. در همین مدت کوتاه نام های این نمایش برای من فوق العاده بودند. نغمه ثمینی و هیولاخوانی و شکلک و افسانه ماهیان و هم هوایی. و این وسط نام صابر ابر هم اضافه میشود. بنابر این با سطع توقع و انتظار بالایی وارد سالن میشوی تا کاری متفاوت ببینی. داستان نمایش همانطور که ذکر شده اقتباسی از داستان " میمون شیناگاوا" که یکی از داستان های مجموعه " دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای آوریل" است. در این داستان همانند سایر داستان های موراکامی همه چیز خیلی ساده و بی تکلف پرداخته میشود.ایده جالب، فضاهای مختلف و گاها نا همگون آنقدر سریع و ظریف و کوتاه پرداهت میشوند به گونه ای که کوچکترین شک و ابهامی در مورد شخصیت ها و اتفاقات طبیعی و غیر طبیعی داستان به ذهن خواننده خطور نمیکند. فراموش کردن اسم، میمون اسم دزد، حسادت میمون که انگار تصویری واضح و برجسته شده از حسادت نادیده گرفته شده کاراکتری است که اسمش را فراموش کرده است. در نمایش سه جلسه تراپی اما به نظرم این ظرافت به خوبی مشاهده نشد. باور پذیری شخصیتی که اسمش را فراموش کرده است. یا میمونی که معلوم نیست، انسانی است که فکر میکند میمون است، یا واقعا میمونی است که حرف میزند واقعیت را بیان میکند یا دچار توهم است. اما در داستان موراکامی همه چیز خیلی واضح و روشن است. میمونی که حرف میزند. همه میدانند که او میمون است و تنها نکته عجیب ماجرا که به گونه ای هنرمندانه در داستان هضم شده است حرف زدن میمون است. بازی بازیگران و کارگردانی هم در این زمینه کاملا دچار ضعف است که شخصیت ها را برای مخاطب باور پذیر نمی سازد، ابته بازی خانم کردا از بقیه بهتر و شسته رفته تر است و اما صابر ابر که به اندازه کافی میمون نیست، و فراموش کردن اسم هم چندان خوب در نیامده است. نمایش اساسا از نظر من یک تئاتر نیست. در حالت خوشبینانه میتوان آن را نمایشنامه خوانی دانست. در واقع اگر در طول نمایش چشم هایتان را ببندید و تنها به دیالوگ ها گوش دهید چیزی را از دست نداید و این یعنی ضعفی بزرگ و ... دیدن ادامه ›› از نظر من نابخشودنی. در داستان موراکی محوریت داستان بر اساس حسادت است اما در نمایش تکیه بر یکنواختی و روزمرگی است که باعث بی ارزش شدن و " آسان دزد شدن " نام ، صورت، خاطره، عشق و دیگر چیزهای میشود. نکته دیگر اینکه در بخشی از داستان موراکامی، هنگامی که میمون و میزوکی آندو با هم روبرو میشوند، میمون اشاره میکند که با دزدین نام، تمام خوبی ها و بدی های مربوط به آن را با خود میبرد و میزوکی از او میخواهد تا از چیزهایی بدی که همراه اسم اوست برایش بگوید. و میمون از رازهایی سخن میگوید که میزوکی همه آن ها را میداند اما تنها شجاعت مواجهه و پذیرش آن را نداشته است و انگار منتظر بوده تا از زبان دیگیری بشنود. من این قسمت از کتاب را واقعا دوست داشتم که در نمایش نبود. اما قسمتی که از نمایش دوستش داشتم، زمانی بود که تراپیست از این نکته سخن میگفت، که چیز بی ارزشی که به واسطه بی اهمیت بودن و یکنواختی اش آسان دزد شده، بودن یا نبودنش چه اهمیتی دارد! القصه من از این کار راضی نبودم، نه از متن، نه از کارگردانی، نه از بازی ها، نه از طراحی صحنه.
جناب اسماعیلی ممنون از نوشته تان و مقایسه ای که از نمایش و داستان ارایه دادید.
یک نکته ای را دوست داشتم با شما در میان بگذارم..اینکه دنیای داستان و ادبیات یک دنیای کاملا متفاوت از دنیای درام و نمایش است... به نظر من ساز و کار سازندگان سه جلسه ی تراپی در ایجاد فضای فانتزی و باور پذیری این اتمسفر درست بوده ..چون یک جهان کاملا مستقل باور پذیر را برای من مخاطبی(که اون داستان را نخوانده ام) ایجاد کرده است.
۲۵ خرداد ۱۳۹۴
البته من واقعا به عنوان یه مخاطب عام که هیچ تخصصی در این زمینه ندارم، نظرمو گفتم، اما چون قبل از دیدن نمایش کتاب و داستان مورد نظر رو خونده بودم، نمایش نکته ویژه ای برای من نداشت، و یک نکته که وقتی نمایشی رو میبینم خیلی برای من مهمه اینه که بعدها وقتی به نمایش گه ازش لذت بردم،فکر میکنم و خاطره اون نمایش رو مرور میکنم، تصاویر دلنشینی توی ذهنم نقش میبنده. ولی این کار هیچ تصویری برای من باقی نگذاشت.این تصویر سازی که ازش حرف میزنم لزوما یک دکور خیلی خفن و طراحی صحنه و لباس و نورپردازی عجیب و غریب نیست. به سادگی همون مثال هایی که زدم، به سادگی حرکت دست های علی سرابی موقع بیان دیالوگ هاش در نمایش هیولاخوانی، و پرده حجلوی صحنه. به همین راحتی. من میتونم به جرات بگم که اگر کسی صدای این نمایش رو ضبط کنه و بعدها دیگرانی که نمایش رو ندیدند گوش کنن، اساسا هیچ چیزی رو از دست ندادن، البته تاکید میکنم این یه نظر شخصیه و نظر شما هم محترمه
۲۵ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
احمد ساعتچیان ( دکتر تراپیست ) : اسم هایی که میدزدی به چه دردی میخوره؟
صابر ابر (میمون اسم دزد) : ببینید اسم توی قبیله ما معنایی نداره، همه بی اسم، همه لا اسم، همه نا اسم. وقتی چیزی هست که همه دار، ما ندار! پس بهتره که بقیه هم ندار :D