در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شاهین | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:30:13
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مردم دیگه فقط تو تاکسی ها اعتراض میکنند..
میگن الان خانم ها مانتو جلوباز میپوشن..!
جوادیه دیگه سینما نداره....
حرومزاده چه حلال گفت که حروم خوری حلال شده و حلال خوری حروم..
.
.
ما اومدیم پایین چون باید یه چیزایی رو میگفتیم.

خواب رویای فراموشی هاست!

خواب را دریابیم،

که در آن دولت خاموشی هاست...

من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها می بینم،

و ندایی که به من می گوید:

گرچه شب تاریک است

"دل قوی دار"

سحر نزدیک است...

(حمید مصدق)
من سکوت رودوست دارم..هیچ نویسنده ای سکوت رو نمیتونه بنویسه و به هیچ زبانی ترجمه نمیشه..همه ی ادم ها به یک زبان سکوت میکنند..!
کرییم ،تو مسلمون نیستی، لوژی...!
جمعه کی باز شد؟؟؟ کی فروخته شد؟؟ میخواهم ببینم. که بود.نوتیفیکیشنش کو..!! گروه همیاری کو؟؟ به گروه مخفی کاری مبدل گشت ایا؟؟
شاهین جان اجرای جشنواره ساعت ۸ باز میشه
کیف پولتو شارژ کن سر ساعت راحت میتونی بلیطتتو تهیه کنی
من امروز پشت ترافیک بلاخره به هر سختیو که شد بلیط خریدم تازه ردیف آخر کلا بیشتر ده دقیقا طول نمیکشه سالن پر میشه
۰۸ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته ام ..
خسته ی تکرارِ عبث
و در بند گره ای که چرا نیست میان من و تو ....و سوالی دارم که چرا در بندیم ..بند تبعیض و نژاد؟
و در این صبح سپید و نوای سروش ....دست و پای چراست در زنجیر و غل
و زنجیر بدوش؟
و بر روح پرِ زخمِ تحقیر؟
کاش فرق میان من و تو این نبود.... و نبود فاصله ای... کاش بر چشم نبود.. پرده ی عصیان و غرور...
کاش در چشم تو ..من ، من بودم و بس..
خسته ام،
خسته ی چرخه ی دوار عبث ..
کاش بیگانه نبود... نگاه من و تو ...
و مگر نیست که ما پیکره ی یک روحیم؟
....و مگر نیست که همه از خاکیم؟
...........و مگر نیست که از شروعی پاکیم؟
می خوردن و شاد بودن آیین منست
فارغ بودن ز کفر و دین دین منست

گفتم به عروس دهر کابین تو چیست
گفتا دل خرم تو کابین منست
خیام
ای خوشا فریادی از قعر دل بی‌تاب‌ها
تا کند بیدار ما را از پس این خواب‌ها

تا به کی در خواب غفلت غوطه‌ور ماندن عبث
همتی تا وار هیم از سلطه ناباب‌‌ها

تارو پود ذهن‌ها را تیرگی پرکرده است
تا که تاثیری ندارد روی آن تیزاب‌ها
حسن گلمحمدی
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید

یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
این یک اطلاعات تئاتر نیست.
فیلم لرزاننده چربی در واقع برشی است از زندگی مردی چاق و پسرش که در طول فیلم صحبت نمی کند و زنی عکاس. موضوع فیلم لرزاننده چربی بر اساس ترکیب واقعیت ... دیدن ادامه ›› و رویا/کابوس پیش می رود، به گونه ای که تماشاگر همزمان شاهد انگاره های ذهنی مرد چاق و واقعیت های بیرونی زندگی وی می باشد. در لرزاننده چربی فیلم ساز مدام چالش و درگیری ذهنی- عینی مرد چاق با پسرش و زن عکاس همین طور اجتماع پیرامون شان را به تصویر می کشد.
فیلم با تصویر حجامت روی بدن لخت یک مرد چاق و مکیدن خون ناشی از حجامت توسط زالو ها آغاز می شود. در ادامه پسر را در ماشین دخترهای مختلف می بینیم که پدر سعی در تنبیه پسر و به نوعی تهدید دخترها دارد. ترکیب این دو بخش فیلم، تضاد حاکم بر زندگی مرد چاق و در حالت کلی تر اجتماعی را که او در آن می زید به خوبی باز می نمایاند. از طرفی زالوها خون اش را می مکند و از طرف دیگر خود به تهدید و تلکه کردن دختران می پردازد و خواهان اعمال تسلط و قدرت اش بر پسرش می باشد. جالب آن که برای حجامت به زالوها هم محتاج است.
شیروانی به نوعی در این فیلم جامعه ای را به تصویر می کشد که قوی تر سعی بر غلبه و تسلط بر ضعیف تر دارد، حال آن که خودش نیز به نوعی خواسته یا ناخواسته توسط دیگران مورد زورگویی، سواستفاده و چالش قرار می گیرد. شخصیت پردازی دختران در لرزاننده چربی یادآور دوگانگی «زن اثیری» و «لکاته» در آثار «صادق هدایت» است. دخترانِ ابتدای فیلم، به گونه ای لکاته هایی هستند که فقط در صحنه هایی حضور دارند و الکی خوش اند، در حالی که زنِ عکاسِ داستان برای مرد چاق و حتا پسرش، حکم زن اثیری داستان های هدایت را دارد. با این حال مرد چاق در عین این که عاشق زن است و از او طلب عشق می کند از طرف دیگر به رابطه ی زن عکاس و پسرش مشکوک است و به آن ها حسادت می کند و خواهان اعمال سلطه بر زن عکاس هم هست اگر چه در این کار موفق نمی شود. رابطه ی مرد و پسرش نیز رابطه ای مملو از زورگویی، تهدید و تحقیر است. مرد مرتب در طول داستان، پسر جوان را تحقیر می کند حال آن که پسر به راحتی قادر است از زیر سلطه ی وی خارج شود ولی بسیار منفعل رفتار می کند. زن عکاس تنها پناه پسر است که از او در برابر پدر حمایت می کند و حتا در سکانسی او را تشویق می کند که در برابر پدر مقاومت کند. جالب آن که پسر براحتی موفق به زمین زدن مرد چاق می شود ولی با این حال در اکثر سکانس ها به گونه ای منفعل عمل می کند که حتا پدرش وقتی از دست اش عصبانی می شود او را در صندوق عقب خودرو حبس می کند.
شیروانی در واقع در این صحنه ها انفعال جامعه در برابر زورگویی را به نقد می کشد. داستان فیلم در واقع نمایش دهنده ی تضاد حاکم بر تفکر مردسالارانه ی سنتی است که از طرفی عاشق می شود و در عین حال می خواهد بر عشق اش اعمال سلطه نماید و در همان حال حتا تحقیر از طرف زن را هم می پذیرد. رابطه ی زن عکاس و مرد چاق در فیلم، رابطه ای مملو از تضاد و تحقیر است. شیروانی به خوبی توانسته تضاد و عدم تعادل ذهنی- رفتاریِ مرد سنتی زورگو که در جامعه ای با ابزار مدرن می زید را در برابر زنی به ظاهر مستقل به تصویر بکشد. شیروانی در فیلم اش از نمادها و استعاره های زیادی استفاده کرده است. از لال بودن و منفعل بودن پسر گرفته تا لرزش لیوان هایی که در پشت مرد چاق قرار دارند و حیواناتی که در سکانس هایی از فیلم ظاهر می شوند. زالو و بوقلمون به واقع بیانگر ویژگی های اخلاقی برخی از افراد اجتماع هست که شیروانی در سکانس هایی از فیلمش آنها را نمایش می دهد. کارکرد دستبند در طول فیلم هم بسیار تامل برانگیز است. در ابتدا مرد چاق از دستبند برای تهدید دختران که در موقعیتی به ظاهر ضعیف تر قرار دارند استفاده می کند در حالی که در قسمتی از فیلم خودش توسط مامور با دست بند تهدید می شود. به واقع لرزاننده چربی نقد ساختار قدرت در ذهن افراد جامعه است. جامعه ای که در آن دسترسی به ابزار قدرت موجب فراهم آمدن فرصت زورگویی و تهدید می شود و طبیعتا هر که زورمند تر، مسلط تر!
اجرای شب دوم نمایش دریاچه قو با نگاهی به باله ی جاودانه چایکوفسکی!! رو دیدم ولی متاسفانه انتظارات من اصلا براورده نشد..متن اقتباسی است از قوی سیاه اثر ارنوفسکی با تغییراتی بالیوودی..!! و کلیشه ای که به نظر من ضرر زیادی به متن زده است ..بازی ها به جز نقش روثبارت مصنوعی و میشه گفت ضعیف..رقص ها نا هماهنگ ، بی روح و بدون لطافت.(طوریکه به جای قو ها،کلاغ های سفید در نظرم اومد..!.)..موسیقی هم که جایزه در بخش ایران 2 را برده است،به نظر من میتونست خیلی بهتر و موثر تر برای همچین اثر کلاسیکی بکار بیاد.جوایز دیگر کسب شده هم کمی برای من سوال برانگیز است..در ضمن دیشب روی صحنه آقای شکیب شجره را هم در نقش شاهزاده دیدم ولی اسمشون جز بازیگران نیومده..!
در هر صورت سپاس از تمام عوامل اجرایی.
دوست عزیزم
کسی که شما با آقای «شکیب شجره» اشتباه گرفتید، «مجتبی شفیعی» بازیگر تئاتره

از حضورتون ممنونم و انتقاد شما رو منتقل می‌کنم
با احترام | تهیه‌کنندهٔ نمایش
۰۱ آذر ۱۳۹۸
جناب حکم ابادی سپاس از وقتی که برای خواندن نظرات مخاطبان میگذرتیدو پاسخگو هستید. من در ردیف های آخر بودم..به نظرم شباهت زیادی هم چهره و هم صدا به اقای شجره داشتند.با سپاس از شما و پوزش مرا بابت این اشتباه بپذیرید.
۰۲ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این فیلم کجا و کی اکران داره؟
امیرمسعود فدائی این را خواند
نیلوفر و زهرا مشایخی این را دوست دارند
دوستان این فیلم 23 ابان در موسسه فرش قیلم اکران خواهد شد.
۲۱ آبان ۱۳۹۸
سپاس شاهین جان
۲۱ آبان ۱۳۹۸
امیرمسعود جان طی تماسی که من با تیوال داشتم گفت موسسه فرش فیلم اکران میکنه..ولی دیشب که با فرش فیلم تماس گرفتم گفتند تو لیست ما نیست. پس فعلا معلوم نیست این فیلم کجا اکران میشه.
۲۲ آبان ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
چرا فقط شنبه؟؟؟ اونم ساعت 5 بعد ازظهر!!!!!!! کارمند ها پس چی؟؟ طرح ترافیک پس چی؟؟ سانس فوق العاده واسه ساعت 7 به بعد هم بگذارید و یا حد اقل یک اجرا در روز پنجشنبه یا جمعه.
اونم یکماه دیگه...
۱۶ مهر ۱۳۹۸
پنج نه، یه ربع به پنج!!!!
ساعتش بیشتر مناسبه دانش آموزانه..
۱۶ مهر ۱۳۹۸
سلام دوست عزیز سپاس از دقت نظر شما
متاسفانه چون باکس های سالن 2 ساعته تنظیم شده و زمان نمایش ما کمی طولانی است و باید سالن را تحویل سایر گروه های نمایشی میدادیم امکان اجرای نمایش را در سانس دوم( 7 شب) نداشتیم، گروه ما عمدتا ساکن کرجند و این اجرا پیش از این در کرج در ساعت مناسب اجرا شده است ولی با توجه با اینکه تعداد نسبتا زیادی از بازیگران این نمایش محصل هستند و نمایش در سانس سوم تا حوالی 11 شب به درازا می انجامید ناچار به انتخاب این ساعت شدیم. امیدواریم که بتوانیم در شرایط بهتر با اجراهای بیشتر و در ساعت مناسب تر، میزبان دوستانی چون شما باشیم.
۱۲ آبان ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واسه شما هم وقتی تو ترافیک گیر میکنید، نمایش سر ساعت شروع میشه و وقتی به موقع میرسید نمایش تاخیر یه ربع بیست دقیقه ای داره..! ؟ یا که فقط من اینطوری ام؟؟!!! حیف ..که ترافیک نذاشت دیشب ببینم این تئاتر رو.!
دقیقا همینطوره شاهین جان ! تازه اونم سالن تئاتر مستقل که اکثر مواقع تاخیر داره !!! خیلی متاسفم بابت این اتفاق که علیرغم موندن تو ترافیک سنگین آخر سال نشد به اون چیزی که میخوای برسی و اجرا رو ببینی . این بلاتکلیفی واقعا آزاردهندست .
۱۱ اسفند ۱۳۹۷
اقای شاهین عزیز دیشب سانس اول:۶:۱۲شروع شد
البته خوشبختانه بموقع ورود دادند
۱۱ اسفند ۱۳۹۷
واقعا ترافیک بدی بود ..من 6.30 از سیدخندان راه افتادم (با ماشین شخصی)..8.15 رسیدم که گفتند دقیقا 8 ورود دادند. این ماه رو وقت بیشتری رو واسه راه در نظر بگیرید که از نمایش هاتون جا نمونید. جناب پوریای عزیز سپاس از همدردیتون.
۱۲ اسفند ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مگر اینکه تئاتر به داد سینمای این روز های ما برسه..!خوشحالم که فیلمی رو دیدم که جواب خودم رو بدم که همش میپرسید چرا دوباره رفتی سری بلیط خریدی تو جشنواره..؟!! پاشیده شدن رویاپردازی های یک عشق بازیگری به شکل فانتزی بر پرده ی سینما با رویکرد تئاتری..! طراحی صحنه و لباس فوق العاده..بازی های بی نظیر و متفاوت بازیگران..گنجاندن سکانس هایی از بهترین فیلم های دنیا..و همه همه با نبوغ اقای غنی زاده..کورسویی که بشه به جشنواره هنوز امیدوار بود.
سلام
کسی برای این فیلم یا فیلم های خوب دیگه ی جشنواره بلیط نداره؟
۱۷ بهمن ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلمی سیاسی-اجتماعی با کمی چاشنی طنز و تا حدودی اغراق آمیز و حوادث غیرقابل باور و ضعف فیلمنامه مشهود در جای جای فیلم..به عنوان فیلم اول شروع خوبی برای جواد رضویان نخواهد بود و بعید است فیلم به موفقیت فیلم هم نسلان رضویان مثل عطاران،آقاخانی و... برسد.
اقای تختی شما خیلی واسه مردم زحمت کشیدی..ولی این مملکت، مملکت حسادت و خیانت هستش.!
یاد دیالوگ عزت اله انتظامی در «خانه ای روی آب» افتادم:‌ «توی این مملکت، بخل و حسادت و تنگ نظری شغل دوم همه مردمه.»
۱۴ بهمن ۱۳۹۷
بدتر از حسادت، خیانت هستش..پیشنهاد میکنم فیلم آتش سبز از محمدرضا اصلانی رو ببینید.
۱۵ بهمن ۱۳۹۷
مرسی از پیشنهادتون، حتما می بینم.
۱۵ بهمن ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلمی خوش تکنیک که بمراتب میتونست بهتر باشه..یک نوع شتابزدگی در روایت از کودکی تا جوانی مرحوم تختی وجود داره که با کمی بیشتر کردن زمان فیلم میشد ... دیدن ادامه ›› حل بشه..خیلی شلخته وار یک زندگینامه به تصویر کشیده میشه..طوریکه شما میفهمی اطلاعات زندگی تختی از رفرنس های مختلف برداشته شده و کنار هم گذاشته شده..بدون هیچ اوررلپی یا داستانی..در هر دوره زیاد وارد جزییات زندگی تختی نمیشه و اطلاعات ابتر و سطحی منتقل میشه.طوریکه با خوندن ویکی پدیا هم میشه به این اطلاعات گذرا دست پیدا کرد.بمراتب اگر شخصیت و زندگینامه ی شخصی چون تختی در کشور های دیگر بود فیلم های با کیفیت تری ساخته میشد.موسیقی آخر فیلم به خصوص ساز بندی اش زیاد هماهنگی با داستان و روایت نداره و خیلی بهتر بود تو ساز هایش از ساز های زورخانه ای که در موسیقی متن استفاد شده استفاده میکردند و تم پهلوانی داشت.
اما در مجموع فیلم ارزش دیدن داره..تکنیک های سینمایی و صحنه پردازی و گریم عالی بودند.بازیگر دوران جوانی تختی فوق العاده بازی کرده بخصوص صحنه های مبارزه..سکانس های بار و کافه های اون موقع بدون سانسور های تو ذوق زننده ی رایج ،پرداخته شده که از نکات مثبت فیلم هست.در کل 6 از 10
یک آژانس شیشه ای درون نظام..یک شستشوی مغزی سیاسی.
نیم از ده
فیلمی ضد جنگ با فیلمنامه ای قوی و بازی های قابل توجه ولی پرداختی تکراری . طراحی صحنه اغراق آمیز و کلیشه ای و دیالوگ های کیمیایی پسند..! فیلمی ... دیدن ادامه ›› در رابطه با اثرات جنگ بر جامعه که به مراتب میتونست خیلی بهتر ساخته بشه..سکانس تعقیب و گریز کاملا فیلمفارسی.و طراحی صحنه ای که تو ذوق میزد..واقعا تا کی از باران و رعد و برق میخوان وضعیت تیره و تار رو نشون بدهند؟؟ نمره ۵ از ۱۰
حمیدرضا مرادی و نیلوفر این را خواندند
سپهر امیدوار و navidjahan این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید