درباره ی متن و اجرای نمایش"هزارشلاق"
اما آنچه "هزارشلاق"را (البته بیشتر درمتن وبا گسست های غیر قابل توجیهی در اجرا) برجسته می کند نحوه ی رویکرد آن به تاریخ است. به عبارت دیگر، در رویکرد "هزارشلاق" به تارخ ،با وجود اشارات واضح به حوادث و شخصیت های تاریخی، هدف نویسنده و کارگردان،تقلیل درام و روایت به تمثیل واقعیت تاریخی نبوده بلکه کوشیده است، جهان دراماتیک مستقلی از واقعیت تاریخی خلق کند. ازاین منظر، اگر محوریت غیرمتعارف روایت یک اسب/ رعیت از تاریخ دوصد ساله ی معاصرو رویداد نگاری گسسته وغیر متمرکز "هزارشلاق" و نحوه ی بهره گیری آن از تکنیک های نمایش ایرانی، فاصله گذاری های آشکار آن درروند روایت تاریخی- نظیر تاکید امیرکبیرو ناصرالدین شاه برنمایشی بودن حضور شان برصحنه و دخالت مستقیم آقامحمد خان در متن نمایش و حذف دوصفحه ازآن(که در اجرا نادیده گرفته شده است)- را ویژگی ساختاری آن تلقی کنیم، و اگر رفتار اسطوره شکنانه ی ظریف نمایش با چهره های شاخص مقطع تاریخی مورد نظر و گشودگی وتاویل پذیری فرآیند روایت را که جایی برای پندآموزی تاریخی باقی نمی گذارد درنظر بگیریم، می توان "هزار شلاق " را با رجوع به تحلیل بسیار راهگشا وهوشمندانه ی رفیق نصرتی درمقاله ی مذکور (در یادداشت قبلی)، درزمره ی آثارکلاسیک قلمداد کرد که درآن،شکل و فرم توانسته است محتوای خود را به تمامی فراچنگ آورد ومیان صورت ومعنا، وحدت و هماهنگی دقیقی برقرارکند.وقتی تاریخ، از منظر یک اسب ونه انسان، روایت می شود و وقتی فرم و شکل، نه مفهومی استعلایی یا واقعیتی انتزاعی بلکه واقعیتی انسانی در ابعاد وسیع ملی را به گونه ای غیرمستقیم بیان می کند و... دیگرما،نه با نمایشی رمانتیک یا تمثیلی بلکه با اثری کلاسیک مواجه
... دیدن ادامه ››
می شویم.
مهمترین جسارت نمایشنامه ی "هزارشلاق" همانا جسارت دربینش تاریخی است ودلیل آن هم گستره ی وسیع تری از مفاهیم وفراترازصرف رویدادهای تاریخی است که سعی دارد به مخاطب القا وبرای اومعنا کند. نمایشنامه ی "هزارشلاق" در تصویر کردن امیرکبیر و رویدادهای دوره ی مورد بحث خود ، نه گرفتار رویدادنگاری صرف تاریخی و نه دلبسته ی بت های ذهنی است و در پلان های موجزی که از صوراصرافیل و ملیجک و غیرو ارائه می کند، به تاریخ نگاری نه از منظر تمثیل پردازی متوسل می شود، و نه از آن،بهانه ای برای ذهنیت گرایی انتزاعی، فراهم می کند، بلکه درصدد خلق واقعیتی ورای واقعیت تاریخی است که در آن شکل از محتوا و محتوا از شکل تبعیت می کند.