ایران تئاتر
ناصر حبیبیان: تئاتر ایرانی، نیازمند بازتعریف است
ناصر حبیبیان معتقد است نمایش ایرانی و تئاتر ملی نیازمند آسیبشناسی و بازتعریف است.
به گزارش سایت ایران تئاتر، بیشک «سنگلج» یکی از قدیمیترین تماشاخانههایی است که زمینهساز اتفاقات و جریانهای بسیاری در هنر تئاتر بوده است. تماشاخانهای که این روزها تنها به اجرای نمایشهای ایرانی اختصاص دارد، اجراهایی که بعضی از آنها چندان قابل توجه نبوده است. این تماشاخانه با حضور مدیریت جدید و تغییر نگاه به اجرای آثار، اکنون میزبان نمایش «هزار شلاق» به نویسندگی ناصر حبیبیان و کارگردانی احسان ملکی است. اجرایی که به واسطه نگاه متفاوت اجرایی با استقبال خوبی از سوی منتقدان و مخاطبان روبهرو شده است و نوید آغاز اجراهای قابل توجه را در این تماشاخانه می دهد. ناصر حبیبیان نویسنده این اثر با اشاره به شکلگیری این نمایش گفت: «طی ده سال گذشته زمان زیادی را به پژوهش تاریخ تئاتر ایران اختصاص دادم، نتیجه این تحقیقات کتاب «تماشاخانههای
... دیدن ادامه ››
تهران» بود، بعد از آن فعالیت جدی در این حوزه را کنار گذاشتم، اما مطالعات تاریخیام باقی ماند. ایده شکلگیری نمایشنامه «هزار شلاق» از همان زمان آغاز شد، ضمن اینکه می بایست برای پایاننامهام نمایشنامهای را مینوشتم و کارگردانی میکردم .»
او ادامه داد: «نگاه اولیه این متن به تاریخ است، اما در آن تاکیدی بر بیان واقع تاریخی و صد در صد وفادارانه نداشتم، طبیعتا برداشتی امروزین از آن دارم.»
حبیبیان در رابطه با خلق شخصیت اسب به عنوان کاراکتر اصلی نمایش اظهار کرد: «او شخصیت محوری نمایش است که تاریخ از زباناش روایت میشود، البته این کاراکتر ریشه در تاریخ ادبیات ایران دارد. داستانهایی از زبان حیوانات نقل می شود مانند موش و گربه عبید ذاکانی و ... از سوی دیگر در صحبتها و جلساتی که با پروفسور گنجی یکی از بزرگترین مفاخر جغرافیای ایران داشتم. او به واسطه عمر طولانیاش خاطرات عجیبی در مورد تاریخ ایران داشت، ایده آن از اینجا شکل گرفت.»
هزار
این پژوهشگر و نویسنده با ارائه توضیحاتی در مورد تغییر نگاه به نمایشهای ایرانی به خصوص آثاری که در تماشاخانه سنگلج به صحنه میروند بیان کرد: «به نظرم برداشت سطحی از نمایش ایرانی و تئاتر ملی شکل گرفته است که نیازمند آسیبشناسی و بازتعریف است. اینکه نمایشهایی با برچسب نمایش ایرانی که از وضعیت کمدی بسیار سطحی تبعیت میکند را به صحنه ببریم و اسم آن را سنتی بگذاریم، برخورد واپس گرایانه با تئاتر ایرانی است.»
او افزود: «نمایشهایی در دوره قاجار در اوج افول ادبی فرهنگی مقابل ناصر الدین شاه و مردم آن دوره اجرا میشده، نمیتوان همانها را اکنون در این گستره ارتباطات جهانی به صحنه ببریم و بعد نام آن را سنتی بگذاریم. ما نیاز به تجدید نظر و بازتعریف از تئاتر ایرانی داریم.»
حبیبیان با اشاره به واژه تئاتر ایرانی خاطرنشان کرد: «نمیدانم تئاتر ایرانی یعنی چه؟ اگر کارگردانی ایرانی نمایش هملت را اجرا کند این نمایش ایرانی نیست؟ یا اگر کارگردان خارجی نمایشنامهای ایرانی را با افراد غیر ایرانی اجرا کند چه محسوب میشود؟ میبایستی تعریفمان از تاریخ تئاتر ایرانی گستره طولانی داشته باشد مانند اشعار عطار در گستره نمایش خیال یا سایهبازی که پیش از این وجود داشته است. تفسیر غریبگرایانه از روحوضی کمکی نمیکند و ما را به عقب میبرد.»
او در پایان گفت: «زنده یاد حاتمی میگوید: «هنر مزرعه بلال نیست که هر سال محصولش بهتر شود.» انجام کار اصولی پروسه زمانبری است. اگر امروز کاری انجام دهیم و به واسطه بودن تماشاگر آن را کار موفق میدانیم درست نیست. باید کمک کرد تا تماشاخانه سنگلج وضعیت بهتری پیدا کند. این مکان از چنین پتانسیلی برخوردار است، زمانی افرادی چون غلامحسین ساعدی و استاد بیضایی در آن اجرا کردهاند. میبایستی افراد متفکر، فیلسوف و جامعهشناس بیایند، با آنها حرف زد و نگاه جدیدی برای آن ایجاد کرد.»
http://www.theater.ir/fa/news.php?id=47324