چند خط برای کالیگولا
* کالیگولای همایون غنی زاده امضای همایون غنی زاده را پای خود دارد.هر کس ددالوس-ایکاروس ،ملکه لی نین و گودو را دیده باشد تایید میکند.
** فرآیند دراماتورژی نمایش طوری سروشکل گرفته که گویا همایون غنی زاده سوار بر ماشین زمان به سالهای زمامداری کالیگولا سفرکرده و برشی از آن بازه ی زمانی را زیر لباس خود پنهان کرده وبه میان ما بازگشته است. نمیدانم شاید در طی این مسیر طولانی و دشوار، ددالوس و ایکاروس هم او را همراهی کرده باشند.
*** همایون غنی زاده یک اجرا بدون اجازه ی تنفس به شما هدیه میکند.از شروع اجرا که با فرآیند خمیرگیری آغاز میشود تا پایان اجرا که با قرار دادن کایوس در فـر پایان میگیرد ،به شما اجازه چاق کردن نفس نمی دهد.بر همین مبنا گاهی حتی از روی تعمد، سر صبر و حوصله مومیایی میکند.
**** این نمایش را بدون توجه به شاخص های مرسوم به تماشا بنشینید.حتی در صورت امکان بدون مراجعه به سواد اینترنت همراه در ویکی پدیا.
*****
... دیدن ادامه ››
دنبال این همانی ها نباشید.
****** نمادها در این اجرای سه ساعته که برای من به سرعت عبور کرد ،بسیار قابل فهم و ملموس بود.
******* دیا لوگی در نمایش نمی بینید.اصولاً قرار نیست دیالوگی برقرار شود.کالیگولا مونولوگ می گوید.و دیگران همه در خدمت سزار به مونولوگ او گره میخورند.
راجع به محل اجرا
بالکن به شدت دلهره آور و ناایمن جلوه میکند.شاید به قول یکی از دوستان مشورت با یکی از اهالی معماری –سازه و نمیدانم ساختمان ضروری به نظر برسد.
راجع به کافه هما
طراحی-چیدمان و سرویس دهی مناسب با قیمت نامناسب.(اسپرسو نخورید!)
و در پایان بعد از تمام جنجالهایی که بر سر بهای بلیت این نمایش به راه افتاد.همچنان قائل به این هستم که برای خرید یک محصول فرهنگی-خدمت فرهنگی-کالای فرهنگی یا هر چیزی که اسمش را میگذارید ،غرولند نکنیم.