"رویای ناتمام"
فصلی دگر تمام شد و من هنوز ناتمام خویشتنم
هنوز مانده ام در بین این آمد و شد ها
در بین هست و نیست هایی که تمامم میکنند
و خود اما... چرا تمام نمی شوند...؟
و من هنوز ناتمام خویشتنم!
رویا هایم را...
چه در خواب ببینم و چه بیداری
تا وقتی احساس گمگشتگی در من هست
رویایی صادق نیست...
گویی بیهوده دل می بندم به همه کس و همه جا...
وقتی
... دیدن ادامه ››
که من در کوچه ی تنهایی خود پرسه میزنم
و دنبال خانه ی آرزو هایم میگردم...
فصل ها می آیند و می روند و تمامم می کنند.
وقتی که نمیدانم در کدامین فصل زندگیم هستم
پس امروز را زندگی می کنم وبس...
خویشتنم را باید تمام کنم
وقت اندک است و من چقدر ناتمامم هنوز...
سودابه
31/ شهریور/ 94