پالتوی چرم غم انگیز تنم را بردار
لقمه بغض درون دهنم را بردار
گوشه های لب من را بکشان با دستت
باعث ایهنمه غمگین شدنم را بردار
تکیه گاه تو منم، قلب تو با من خوب است
از شناسنامه من اسم زنم را بردار
توی هر پارک پر از گشت بغل کن من را
جسم دلخسته روی چمنم را بردار
من طنابی به بلندای تنم میبافم
تو بیا هرچه که ماند از بدنم را بردار
درد دارم اگر این شعر کمی غمگین است
واژه های بد بین سخنم را بردار
باز هم دست مرا توی دو دستت جمع کن
زنده ات میشوم امشب کفنم را بردار
#میلاد_زندی