بباف شعر مرا لا به لای گیسویت
که باد شعر بخواند همیشه در مویت
مچاله کن غزلم را میان دستانت
درست یک قدم از قبل خط پایانت
که شعر مشتعل از اتفاق تنهاییست
که شعر مثل همین لرز های آواییست
تو شعر خوب منی در تب اسارت من
تو واژه های منی،عشق،عشق،عادت من
و خواستی که میان دهانه دردم
از ابتدای همین راه خانه برگردم
و در تمرکز این باد بی قرار و نسیم
خدا کند که همین روز ها بهم برسیم
{#}میلاد_زندی
{#}شعرناک
{#}شعری_برای_سین