من دیشب کار رو دیدم
به خاطر زحمات زیاد تیم نمایش برای آماده سازی چنین اجرایی نمیخواستم نظرم رو که بخب خیلی هم مثبت نیست فعلا رو صفحه تیوال قرار بدم اما از اونجا که کارگردان محترم اکیدا درخواست کردن نظرات مثبت و منفی ارائه بشه من هم این کار رو میکنم.
اول از همه این که این کار بدون تردید یکی از سنگین ترین و سخت ترین کارگردانی هایی رو داشت که تا حالا دیدم. میزانسن ها به قدری شلوغ و پرتحرک و پراتفاق بود که به نظرم کارگردانی چنین صحنه هایی حتی برای یک فیلم سینمایی که بارها امکان کات وجود داره بسیار دشواره و کاملا زحمت کارگردان و البته بازیگران رو در لحظه لحظۀ کار حس میکردم.
از نقاط مثبت دیگر کار هم میتونم به طراحی صحنه متغیر و بسیار هوشمندانه کار اشاره کنم که به ویژه در دو صحنۀ قبرستان و فاحشه خانه بسیار خوب و دلپذیر و پر حس و حال بود.

اما
به نظر من کسانی که شاهکار الیا کازان رو ندیده باشن به سختی میتونن با این کار رابطه برقرار کنن. در واقع بنای روایت داستان گویا بر این ... دیدن ادامه ›› نهاده شده که مخاطب اطلاعات کافی در خصوص کاراکترها داره و خیلی شخصیت پردازی دقیقی روی کاراکترها صورت نمیگیره. حتی فکر میکنم به دلیل وجود شخصیت های بسیار زیاد در کار در برخی از صحنه ها یک جور رودروایسی وجود داشته تا به افراد یه نقشی اختصاص داده بشه که بیکار نباشن!
از طرف دیگه به نظرم تلاش نویسنده برای امروزی جلوه دادن مسألۀ قصه خیلی خوب از کار درنیومده بود. اشاره به پیامک و گوشی و موبایل و چندتا المان امروزی نمیونه جنس یه قصه رو امروزی کنه.
در هر حال حتی برای من که دربارانداز «اورجینال» رو دیده بودم تنها محرک دیدن نمایش تا آخر این بود که ببینم صحنه های پیش رو در فیلم اصلی قراره در ادامه چجوری اجرا بشن
با وجود تمام زحمات تیم نمایش به نظر من انتخاب فرم و شیوه روایت نامناسب سایۀ منفی سنگینی روی کار انداخته بود. حتی احساس طغیانگری و اعتراض هم که در انتهای کار ایجاد میشه به نظر میرسه بیشتر به خط اصلی و اورجینال کار برمیگرده تا نوع اجرا

به هر حال تمام این موارد یک طرف؛ من یک خسته نباشید همه جانبه به تیم نمایش بخصوص کارگردان محترم میگم.