دیشب به تماشای این نمایش نشستم. شروع کار؛ جدید و جذب کننده بود. رقص دسته جمعی ای که تماشاگر رو به اصلاح به خوبی گرم می کرد. استفاده مناسب از حاشیه هایی مثل اسموک و بازی با نور هنر کارگردان در معرفی اثر رو به رخ همه کشید. در ادامه، تعویض شدن مکرر میزانسن و دکور صحنه باعث می شد تماشاگر در لحظه لحظه کار چیز جدیدی ببینه و شخصیت پردازی های خوبی هم در مورد شخصیت ها انجام شده بود. چندین نماد زیرکانه هم در نمایش گنجانده شده بود که ذهن تماشاگر با دیدن شخصیت های به ظاهر سطحی و کلیشه خون آشامی به مسائل مد روز و عمیقی برسه مثل صندلی شخصیت اینکا در مقابل جانی، که به مانند سرویس بهداشتی فرنگی بود! یا بازرس هوپ به طور کل و البته کفتر های روکا. رقص نمایشی دو نفره که مانند مرثیه ای برای روکا یا بهتره بگم آزادی بود رو فراموش نکنیم.نمایش بی عیب نیست. بابک قادری عزیز به نظر من شروع سردی داشت و به اصطلاح عامیانه در حین اجرا گرم شد و صحنه رو در اختیار خودش گرفت اما شهاب ملک پور اجراش چشم من رو از همه بیشتر گرفت. بسیار باورپذیر و روان! انتخاب بازیگر به خوبی انجام شده بود و این فرصتی به کسانی می داد که نقش پررنگی نداشتند اما در نقش خود خوب فرو رفته بودند مثل رامین یحیی زاده. در خانم ها سحر آقاسی بازی متفاوتی ارائه داد با اینکه معلوم بود رزا کریمی کاملاً نقش خودش رو درک کرده. نمایش نامه می تونست عمیق تر و همراه با نکات بیشتری باشه چون ظرفیتش رو داشت.بازی ها به طور کل جای بهتر شدن دارن، اما فراموش نکنیم این تازه اول کار گروه نمایش سولو ست. اون ها راه درازی رو پیش رو دارن و می تونن بهتر و بهتر بشن. به امید روز های بهتر.