هیچ گاه فکر نمی کردم از محیطی خسته کننده مثل دفتر مدرسه بتوان چنین فضای پر تعلیق و نگرانی را به وجود آورد .مضامین ،اتفاقات ،و حتی روزمره های یک مدرسه در کنار هم ،چنین جذاب .
برخلاف عرف جامعه امروز ،متن بدون استفاده از جملات رکیک و زننده ،مستقیم مسئله را مطرح می کرد .و تا پایان ما را همچنان در تعلیق "واقعیت چیست؟" قرار میداد ،تا از درون تضادها بتوانیم عمق اجبار و تصمیم غلط مدیر را دریابیم . می فهمیدیم که صرف نظر از تجاوز ،پشت پرده خاطرات ما از نظام آموزشی چه چیزهایی جریان داشته و خود آن افراد بیش از هرچیز نیازمند آموزش رفتار صحیح هستند .
مقایسه همین تضادها بود که گاه بیننده را به خنده وامیداشت . خنده به موقعیتی کاملا جدی ،سخنانی کاملا جدی ،ولی با یک چینش هنرمندانه .
به نظرم حتی یک دیالوگ بیهوده در کل نمایش شنیده نمیشد و از این جنبه می بایست نویسنده را تحسین کرد .همه جملات کاملا در راستای پیشبرد داستان و شناخت شخصیت ها گفته میشد .ظرایف کلام کاملا منطبق بر جایگاه و ویژگی های شخصیت ها بود .
بازی های قشنگ ،کارگردانی خوب و متن قوی همه "آقای مدیر" را چنین دیدنی کرده بود . لذت تماشای موقعیتی نگران کننده ،از دل محیط آرام دفتر مدرسه .